آرتمیس (رویایی به وسعت دریا)

(19)

2,800,000ریال

2,520,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
4567

علاقه مندان به این کتاب
42

می‌خواهند کتاب را بخوانند
7

کسانی که پیشنهاد می کنند
21

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
1

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب آرتمیس

انتشارات موج منتشر کرد:
افسانه‌ها هرگز نمی‌میرند. همواره صدایمان می‌زنند. كافی است دعوت‌شان را پاسخ دهیم تا بخشی از وجودمان شوند. حقیقت شوند. قهرمان بسازند و در تاریخ ماندگار شوند.‬
‎‫آرتمیس نیز حقیقتی بود افسانه‌ای. از دل افسانه متولد شد تا در دل تاریخ ماندگار شود. در زمانه‌ای كه زن ارزش انسانی نداشت، ایستاد تا چون رویاهایش بزرگ شود. جنگید تا نامش در كنار خشایارشا، پادشاه بزرگ ایران، جاودان شود.‬
‎‫مجموعه‌ی آرتمیس روایتگر زندگی نخستین بانوی دریاسالار جهان است. بانوی جوانی كه پا به دربار هخامنشی می‌گذارد تا رویاهایش را محقق كند...
فروشگاه اینترنتی 30بوک

    • نوع کالا
    • دسته بندی
    • موضوع اصلی
    • موضوع فرعی
    • نویسنده
    • نشر
    • شابک
    • زبان کتاب
    • قطع کتاب
    • جلد کتاب
    • تعداد صفحه
    • وزن
    • نوبت چاپ
    • سال انتشار
    • فارسی
    • رقعی
    • شومیز
    • 359 صفحه
    • 402 گرم
    • 7
    • 1402

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب آرتمیس (رویایی به وسعت دریا) اثر بهار برادران

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

جلد اول کتاب آرتمیس (رویایی به وسعت دریا) از سایت گودریدز امتیاز 3.9 از 5 را دریافت کرده است.

معرفی رمان آرتمیس (رویایی به وسعت دریا):

آرتمیس (رویایی به وسعت دریا) روایت زندگی آرتمیس نخستین بانوی دریاسالار ایران است. این کتاب اثری از نویسندۀ جوان ایرانی، بهار برادران است و برای اولین بار در سال 1400 منتشر شد و خیلی زود به چاپ دوم رسید. این نویسنده در آرتمیس تاریخ و تخیل را در هم‌آمیخته و داستانی از یک قهرمان زن خلق کرده است که سعی دارد هر طور شده به خواسته‌هایش برسد.

چرا نوجوانان باید این کتاب را بخوانند؟

آرتمیس، رویایی به وسعت دریا رمانی فانتزی و خواندنی از زندگی دختری شجاع است که سعی می‌کند از محدودیت‌ها بگذرد و به رویایش برسد و نوجوانان با خواندن این کتاب یاد می‌گیرند که هیچ‌گاه دست از تلاش نکشند. اگر به داستان‌های فانتزی و تاریخی علاقه دارید خواندن این کتاب زیبا را از دست ندهید.

جملات درخشانی از کتاب آرتمیس (رویایی به وسعت دریا):

«قبلا... به سال‌های گذشته فکر می‌کنم. از زمانی که به یاد دارم با پدر و مادر می‌جنگیدم. حتی زمانی که سن کمی داشتم و پای خواستگاری نیز در میان نبود؛ به بهانه‌ای مقابل‌شان می‌ایستادم. حالا نیز می‌ایستم، اما یک تفاوت وجود دارد. تا دو سال پیش فکر می‌کردم مادر طرف من است. فکر می‌کردم در خلوت مقابل پدر می‌ایستد و از تنها دخترش حمایت می‌کند. اثری از این حمایت نمی‌دیدم اما فکر می‌کردم این‌طور باشد. هر زمان می‌گفت با پدرت صحبت کردم اما نتوانستم کاری کنم، آرام می‌شدم. تا آن که یک روز فهمیدم تمام این‌ها دروغ است. مادر حتی بیش از پدر با من می‌جنگد. فقط خود را پشت پدر پنهان می‌کند. از آن روز تنهایی را درک کردم. تنهایی... حقیقت بزرگی که پذیرفتنش سخت است. آنقدر سخت که هنوز نمی‌توانم در موردش سخن بگویم. نباید هم بگویم. اصلا تنهایی بسیار خوب است. من نیازی به حمایت و توجه مادر ندارم...»

«برای مدتی طولانی به چهره‌اش نگاه می‌کنم. به چشمان عسلی‌رنگی که مشابه‌شان را من نیز در صورتم دارم. موهای عسلی رنگش را نیز همین‌طور... در ظاهر بسیار شبیه هستیم، اما در رفتار متفاوتیم. با گذشت زمان متفاوت‌تر هم می‌شویم. گاهی نمی‌توانم باور کنم آپولون همان برادر کوچکی است که زمانی احساس می‌کردم باید مراقبش باشم. برادری که دیر شروع به صحبت کرد، حالا بهتر از من با زیردستان‌مان صحبت می‌کند. کمی حسادت می‌کنم. دوست دارم بهتر از برادر کوچکم باشم. آپولون دستم را می‌کشد و به راه می‌افتد. از در پشتی کاخ خارج می‌شویم و به سمت باغ‌های زیتون می‌رویم. پس از سکوتی طولانی به میان باغ می‌رسیم. آپولون می‌ایستد و نام آرس را بر زبان می‌آورد. از گوشه‌ای صدایی می‌شنوم. می‌چرخم. آرس را می‌بینم که آرام به سمت‌مان می‌آید. به سرتاپایش نگاه می‌کنم. کیتان سفیدی که بر تن دارد بسیار کثیف شده است. ساق پاهایش نیز زخمی است. تنها هیماتیون طلایی‌رنگی که به صورت کج روی لباسش انداخته است، نشان می‌دهد از اشراف‌زادگان است.»

«دستانم از عصبانیت می‌لرزند. چطور یک خدمتکار به خودش اجازه می‌دهد این‌طور با من صحبت کند؟ اگر پدر زنده بود نیز مرا بازخواست می‌کرد؟ بعید می‌دانم. هر لحظه بیشتر می‌فهمم چقدر حضور پدر لازم است. حتی اگر مرا بازخواست و تنبیه کند، اهمیتی ندارد. دوست داشتم الان کنارم باشد. جملات آرس در ذهنم مرور می‌شود. پدر به من ایمان داشت. پدر به من امیدوار بود. نمی‌توانم اجازه دهم این امید از بین برود، اما چه می‌توانم بکنم؟ تسلیم شوم و خود را تسلیم فرمانده‌ای ایرانی کنم؟ نمی‌توانم. به راستی نمی‌توانم. اشک در چشمانم جمع می‌شود. مانع ریختن‌شان نمی‌شوم، اما بی‌درنگ آن‌ها را پاک می‌کنم. باید به فکر چاره‌ای باشم. کاش میشد جنگی به راه انداخت. کاش می‌توانستم با شمشیر به آرس کمک کنم و خواستۀ پدر را انجام دهم. کاش میشد...»

تحلیلی بر رمان آرتمیس (رویایی به وسعت دریا)‌:

تاریخ از حقایق گذشته پرده برمی‌دارد. تلاش می‌کند زندگی واقعی اجدادمان را نشان دهد. صادقانه شکست‌ها را تصویر می‌کند و با افتخار دستاوردها را به رخ می‌کشد. اما ادبیات از جنس دیگری است. ادبیات خلق می‌شود تا جهانی متفاوت را به تصویر بکشد. ادبیات آزادانه با تخیل در می‌آمیزد و آنچه را که هست زیباتر نشان می‌دهد. بنابراین تلفیقی از تاریخ و ادبیات می‌تواند بسیار ملموس‌تر باشد و کتاب آرتمیس نیز داستانی از همین جنس است. بخشی از این کتاب مانند تاریخ است و بخشی دیگر با تخیل نوشته شده است.

خلاصۀ داستان آرتمیس (رویایی به وسعت دریا):

آرتمیس مملو از شخصیت‌های واقعی و خیالی است. آرتمیس، رویایی به وسعت دریا، روایتی افسانه‌ای از زندگی نخستین بانوی دریانورد است. آرتمیس در این کتاب دختری است که به هیچ‌وجه نمی‌تواند با محدودیت‌های زندگی‌اش کنار بیاید و قبول ندارد که تنها به‌خاطر دختر بودن مجبور است بسیاری از کارها را انجام ندهد. بنابراین پس از مرگ پدر، آرتمیس پا به دربار هخامنشی می‌گذارد تا بلکه در این دربار بتواند به دنبال خواسته‌ها و رویاهایش برود. اما اصلاً فکرش را هم نمی‌کند که در این راه قرار است با چه چالش‌های غیرقابل باوری روبه‌رو شود.

اگر از کتاب آرتمیس (رویایی به وسعت دریا) لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

طی چند سال گذشته نویسندگان جوان ایرانی کتاب‌های فانتزی به یاد ماندنی و جذابی خلق کرده‌اند. اگر از خواندن کتاب آرتمیس (رویایی به وسعت دریا) لذت بردید، خواندن کتاب‌های زیر را نیز به شما پیشنهاد می‌کنیم.

مجموعۀ کوازار اثر پونه سعیدی نویسندۀ ایرانی است. کوازار داستانی فانتزی از ترکیب دنیای انسان‌ها با فرشتگان و شیاطین است. حوادث جلد اول این کتاب در تهران رخ می‌دهد و شخصیت اصلی آن دختری به نام ساتی است که هنگام تکمیل پروژۀ جدیدش با حادثه‌ای باورنکردنی روبه‌رو می‌شود.

کارناوال وحشت اثری از الناز دادخواه نویسندۀ ایرانی است. این کتاب اثری در ژانر وحشت است که بر اساس واقعیات دنیای انسان‌ها نوشته شده است و شخصیت‌های آن پس از درگیر شدن با صفحات مجازی خطرناک مانند دیپ‌وب و دارک وب، درگیر ماجراهایی عجیب و هیجان‌انگیز می‌شوند.

کمبوجیه و من اثر آروشا دهقان نویسندۀ ایرانی است. این کتاب روایتی از داستان کمبوجیه پسر کوروش بزرگ است. نویسنده با استفاده از وقایع تاریخی، یافته‌های باستان‌شناسی و برخی پرسش‌ها در رابطه با شخصیت‌‌های تاریخی، چهره‌ای جالب از پسر کوروش ترسیم کند. 

دربارۀ بهار برادران: نویسندۀ جوان و خلاق

بهار برادران نویسندۀ جوان و خلاق ایرانی است که بیشتر آثارش را در ژانرهای تاریخی، فانتزی، تخیلی و عاشقانه می‌‌نویسد. او با ترکیب این ژانرها ادبیاتی ماندگار و خواندنی خلق کرده است.

دیگر آثار بهار برادران:

·         سرگذشت آب و آتش (آذرگان)

·         سرگذشت آب و آتش (آبانگان)

·         سرگذشت آب و آتش (مهرگان)

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (5)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • Zeinab Danesh
    • پاسخ به نظر

    با اطمینان میتونم بگم کتابای خانم برادران یکی از بهترین کتابای ایرانه...تاریخ رو به زیبایی به تصویر می‌کشن . طوری که مطمئنم هرکسی با خوندن رمان های ایشون حداقل برای یکبار خواسته تو اون زمان زندگی کنه. دوساله که منتظر جلد دوم هستم و خوشحال میشم هرچقدر زودتر جلد دوم هم بنویسن و به چاپ رسونده بشه😍🧡

  • تصویر کاربر

    • پاسخ به نظر

    خدایاا ،من امروز خیلی اتفاقی توی طاقچه کتاب آرتمیس رو دیدم،همیشه از آرتمیس خوشم میومد و تحسینش میکردم،و واقعا از ذوق اینکه ینفر ازش کتاب نوشته خوشحالم،😄 زیادی برای خوندنش ذوق دارم... وبخاطر نوشته و چاپش از نویسنده و نشریه واقعا ممنونم🙃🌻..

  • تصویر کاربر

    • نورعلی راشکی
    • پاسخ به نظر

    اطلاعات تاریخی کمی که از آن دوره در دسترسه کار نویسنده را بسیار سخت کرده اما خانم برادران ماهرانه این کاستی ها رو کمرنگ کردند یک کتاب تاریخی و انگیزشی عالی👌

  • 1
  • 2

بریده ای از کتاب (1)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • نورعلی راشکی
    • 0

    _پدر من هم مثل مردهای دیگه. با بقیه فرقی نداشت. _اما گفته بودی پدرت باعث شد از کاریا به پارسه بیای. _پدرم قبل از مرگ گفت فقط من می تونم کاریا رو نجات بدم. همین باعث شد شجاعت پیدا کنم و به پارسه بیام. _فقط همین جمله _این اولین جمله ی محبت آمیزی بود که از پدرم شنیدم. خیلی اثرگذار بود.

عیدی