قصه های شنیدنی (7)(راسوی بدجنس)(خشتی)

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
54

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب قصه های شنیدنی

انتشارات حدیث نینوا منتشر کرد:
پشت جنگل های گرم جنوب، آن جا که آفتاب از همه جا داغ تر می تابد، علف زاری سبز و خرم بود. در این علف زار، حیوانات گوناگونی زندگی می کردند. اما در بین آنها راسوی بدجنسی زندگی می کرد. حیوانات با هم مهربان بودند و به هم کمک می کردند. اما راسو تنها زندگی می نمود. او هرگز به کسی کمک نمی کرد. راسو می گفت هر کسی باید به فکر خودش باشد. او حتی با راسوهای دیگر نیز همین گونه بود. راسو در لانه ی خود آذوقه ی زیادی داشت. یک بار، راسوی پیری از او اندکی غذا خواست ولی او در پاسخش گفت: «من این آذوقه را با زحمت زیاد به دست آورده ام. اگر به تو بدهم خودم در زمستان گرسنه می مانم.»
راسوی پیر گفت: «تو به اندازه ی کافی غذا داری. اما من پیر شده ام. دیگر نمی توانم زمین را برای پیدا کردن غذا بکنم». راسو به او اعتنایی نکرد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی