افسانه های شیرین ایرانی (1)

(0)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
260

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب افسانه های شیرین ایرانی

انتشارات جهان سترگ منتشر کرد:
یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچکس نبود. نانوایی بود که در این دنیا چهار پسر داشت که در اداره ی مغازه کمکش می کردند. دو تا از آنها با هم دوقلو بودند یکی از آنها خسرو و دیگری شکر نام داشت.
یک روز نانوا، یک بز ماده خرید تا برای صبحانه شیر بز و نان بخورند.
نانوا با پسرهایش قرار گذاشت که هر روز صبح به ترتیب یکی از آنها بز را برای چرا به صحرا برده و غروب بیاورد و توی طویله ببندد.
روز اول نوبت پسر بزرگ بود. صبح، بز را با خود به صحرا برد و بز را آزاد گذاشت تا هرچه می خواهد، بچرد و سیر علف بخورد.وقتی غروب شد به بزی گفت: «بزی سیر شدی؟» بز گفت: بله، آن قدر علف خورده ام که توی شکمم به اندازه ی یک برگ جا نمانده است.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی