انتشارات نیماژ منتشر کرد:
«علی شمس» بیشتر و پیشتر از آنکه بهعنوان داستاننویس شناخته شود، در جایگاه نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر، توانسته است ذوق و قریحهی ادبی و هنری خود را به مخاطبانش بچشاند. رمان شاد و پر از لحظات درخشان طنزآمیز شمس، در واقع روایتی است دربارهی روایت کردن. روایتی که از فرآیند انتخاب شخصیت آغاز میشود و به جاهایی خندهدار و تعجببرانگیز میرسد. «گزارش گمانشکن» پر است از نشانههای پستمدرن اما آیا میتوان آن را یک روایت پستمدرن تلقی کرد؟ آیا علی شمس و فؤاد ثریا میتوانند از هزارتوی این «گزارش گمانشکن» بهسلامت بیرون بیایند؟
• با توجه به مرده بودن بازیگر نقش مکمل و در صورت سرتقبازی و دبه کردن سایر بازیگران، علی شمس به عنوان صاحبِ سمجِ اثر باید به شهر خوی رفته و سنگ را از روی قبر کنار زده و به اعجاز قلم فؤاد ثریا این بازیگرِ قدرندیدهی به عافیت نرسیدهی داغ موفقیت به دل مانده را از گور بیرون بکشد و برای بازی در این نقش راضی کند. استخوانهاش احتمالاً به خوابیدن روی شانه خو گرفته باشند ولی کار چندان هم سخت نیست. علی شمس میتواند اسکلت فؤاد ثریا را به تربت شمس تبریزی که سه کیلومتر آن ورتر از قبر وی واقع شده قسم سفت و سخت بدهد و با دستمزدی چشمگیر ولی معنوی او را برای بازی در این نقش راضی کند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

شاید بپسندید














از این نویسنده













