ناجورها

(1)

700,000ریال

630,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
1582

علاقه مندان به این کتاب
13

می‌خواهند کتاب را بخوانند
2

کسانی که پیشنهاد می کنند
4

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب ناجورها

انتشارات آنیما منتشر کرد:
فرداش با چند تا از بچه ها رفتیم به دیدنش. هرچی ریختیم خورد و شنگول نشد. وسطای صحبت به یه گوشه خیره می شد و حرفای نامربوطی می زد. آخر شب که بچه ها در حال رفتن بودن؛ مچ دستمو گرفت و آروم گفت؛ «می شه امشب پیشم بمونی؟ می ترسم...»
نصف شب با صدای خش خش از خواب پریدم. توی تاریکی زانوهاشو بغل کرده بود و به گوشه ای از اتاق نگاه می کرد.
گفتم: «بگیر بخواب رضا. دیوونه بازی در نیار.»
برگشت و به صورتم زل زد. چشماش مثل چشای یه گربه سیاه توی تاریکی برق می زد. یکهو ترس افتاد به جونم. دستشو گرفتم و اروم گفتم:
«بخواب رضاجان. هیچی نیست.»
دستشو کشید و با صدای لرزون گفت:
« نمی بینیش؟ لباس سفید تنشه. همین جاس. جلومون وایساده...»
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (3)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • مهدی مرادی
    • پاسخ به نظر

    من تو حال خرابی ترین روزهایی که تا الان تجربه کردم داشتم این کتاب رو میخوندم و تو هر داستان خودمو جای کاراکتر اصلی تصور میکردم و این کتاب با گوشت و خون و استخوانم درک کردم بینظیر بود قلمتون سبز جناب ابراهیم پور عزیز❤️

  • تصویر کاربر

    • زهرا مهدوی
    • پاسخ به نظر

    از جناب ابراهیم پور عزیز جز این انتظار نمی رفت. کتاب را در یکی از شبهای سرد زمستان که جنوب،کمتر به خودش میبیند خواندم .. در حیاط یک کافه ی کوچک..لذت بردم.. و به عبارتی شبِ خودمانی بود، من و ناجورها..🌱

  • تصویر کاربر

    • وحیده باغبانی
    • پاسخ به نظر

    برای حامد ابراهیم پور دغدغه مند عزیز قلمت استوار و تنوردلت گرم مرد شریف کاش همه ما ذره ای چون تو دچار دغدغه های هم بودیم سبز باشی و سبز بمانی و هر روز جوانه بزنی. بی گزند هیچ تبری ارادتمند وحیده باغبانی (بهار)

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی