فروید در اینجا یک فرایند ساده را توضیح میدهد شما گرسنه هستید، یک غذای خوشمزه را تصور میکنید، این تصور شما را راضی نمیکند، غذایی به شما نمیرساند و در نتیجه موجب احساس سیری نمیشود، و اینجاست که یافتن راهکار را آغاز میکنید تا بتوانید در جهان واقعی غذای تصورشده را بخورید.
چیزی که من از این کتاب فهمیدم زندگی واقعی که الان دارم و زندگی گمشدهای که فکر میکردم با تصورم از زندگی متفاوته و میشه هر سهتای اونها رو زندگی کرد، این کتاب واقعاً ارزشمنده.
خوندن این کتاب عین رانندگی توی ترافیکه، اولش عصبی میشید اما بعد از یه مدتی ترافیک روونتر میشه و متوجه میشید که کتاب قراره به کجا برسه. این کتاب قویترین و سختترین کتابی بود که تاحالا خوندم.
کتاب رو تصادفی خریدم و عاشقش شدم و بینشهاش رو دوست داشتم. موضوع کتاب خیلی جالب بود ولی یکم نثر سختی داشت و برای من پیچیده بود.