%21
تصاویر کالا
یک روز از زندگی ایوان دنیسویج
0٫0
(0)
1 نظر
نویسنده:
مترجم:
ناموجود
دفعات مشاهده کتاب
1734
علاقه‌مندان به این کتاب
17
می‌خواهند کتاب را بخوانند.
1
کتاب را پیشنهاد می‌کنند
1
کتاب را پیشنهاد نمی‌کنند
1
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
انتشارات تندیس منتشر کرد:
در بحبوحه جنگ جهانی دوم سرباز روسی « ایوان دنیسویچ شوخوف» با اتهام جعلی به ده سال حبس در اردوگاه کار اجباری محکوم می شود. سولژنیستین با نثری زیبا یک روز از زندگی دردناک این مرد را در اردوگاه به تصویر می کشد. مردی که تمام سختی ها را با صبر و شکیبایی تحمل می کند.
این اثر به عنوان اثری برجسته و غیرمعمول در ادبیات شوروی با به تصویر کشیدن بخش تاریکی از دوران استالین و تکریم قدرت روح انسانی به دریافت جایزه نوبل ادبی نایل و به شاهکاری جهانی بدل شد
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
مترجم
نشر
شابک
9786001820526
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
شومیز
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
177 صفحه
نوبت چاپ
2
وزن
215 گرم
سال انتشار
1401
اگر از خواندن این کتاب لذت بردید، از شما دعوت می‌کنیم نقد و بررسی کتاب مجمع الجزایر گولاگ را بخوانید.
.....
.....
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.
حانیه کیا
02 آبان 1402
مزخرف محض
0
0
نظرها (1)
حانیه کیا
02 آبان 1402
مزخرف محض
0
0
جمله مورد علاقه‌ات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.
سید مجتبی پژمان
27 اردیبهشت 1402
1
شپش عجول همیشه اولین طعمه شانه است.
سید مجتبی پژمان
27 اردیبهشت 1402
0
قدیمی ها درست گفته اند که چیزی که برایش پول پرداخت نکردی را نمی توانی کهنه کنی.
سید مجتبی پژمان
23 اردیبهشت 1402
1
طبق قانونی که در سراسر مقر خوانده شده، زندانی در پنج قدمی نگهبانان باید کلاه شان را بردارند و دو قدم بعد از گذشتن از آنها کلاه را بر سر گذارد. برخی نگهبانان همچون نابینایان در اطراف پرسه میزنند اما برخی دیگر چون گرگی به دنبال طعمه می گردند خیلیها به خاطر قانون کلاه کارشان به سردخانه کشیده شده.
بریدهها (3)
سید مجتبی پژمان
27 اردیبهشت 1402
1
شپش عجول همیشه اولین طعمه شانه است.
سید مجتبی پژمان
27 اردیبهشت 1402
0
قدیمی ها درست گفته اند که چیزی که برایش پول پرداخت نکردی را نمی توانی کهنه کنی.
سید مجتبی پژمان
23 اردیبهشت 1402
1
طبق قانونی که در سراسر مقر خوانده شده، زندانی در پنج قدمی نگهبانان باید کلاه شان را بردارند و دو قدم بعد از گذشتن از آنها کلاه را بر سر گذارد. برخی نگهبانان همچون نابینایان در اطراف پرسه میزنند اما برخی دیگر چون گرگی به دنبال طعمه می گردند خیلیها به خاطر قانون کلاه کارشان به سردخانه کشیده شده.
شاید بپسندید
