مختار در روزگار

(0)

2,200,000ریال

1,980,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
1953

علاقه مندان به این کتاب
22

می‌خواهند کتاب را بخوانند
2

کسانی که پیشنهاد می کنند
4

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب مختار در روزگار

انتشارات بازتاب نگار منتشر کرد:
قدش برای سنش کوتاه نبود اما از قوز کوچکی که گردن او را فرورفته بین شانه ها نشان می داد کوتاه می نمود، و وقتی که، سال ها بعد، سنش زیادتر شد قد کوتاه مانده بود یا شاید از همین علت چنین به چشم می آمد. شاید. دست هایش از تناسب عادی درازتر بود که پاهایش را چپیده در تنه می دیدی. با چنین پاها هم خوب تند می دوید و هم در فوتبال محکم به توپ می کوبید - و محکم تر به ساق پای روبه روئی ها. بسیار مهربان و شوخ بود، با لبخندی همیشه حاضر و ذهنی همیشه آماده، بسیار باهوش بود و در مدرسه حاجت نداشت درس ها را بازحمت و مرور مکرر به حافظه بسپارد. شعرهای زیاد از بر داشت، و از همان زمان مدرسه شعر و قصیده هم می گفت. صدای تیزی داشت، و لهجه یی که نمی دانم از کجای فارس بود، نیریز یا فسا، شاید، هرچند شیرازی در نام خانوادگی اش می آمد. اسمش مختار بود و نام خانوادگی اش کریم پور شیرازی.
خانه شان در اتاق های حیاط طویلة «نصریه» بود. نصریه که آن وقت ها بیرون شهر در کنار کشتزارهای غربی شیراز بود خانه جلال خان بود. جلال خان پدر فریدون توللی بود. فریدون هفده هیجده ساله عاشق شد مختار به او قبولانید که عاشق اگر عاشق است باید سر بگذارد به بیابان. مجنون شدن از تو رهنما شدن از من.
جلال خان آدم به هر طرف روانه کرد، در اصطهبانات گیرشان آورد، آوردندشان به شهر جلال خان فریدون را نوازش کرد، مختار را با بابا و جمع خانواده شان بیرون.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی