کلاهبردار من (گزارشی از مواجهه با مال‌باختگی)(پالتویی ها2)

(0)
نویسنده:

550,000ریال

495,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
2010

علاقه مندان به این کتاب
21

می‌خواهند کتاب را بخوانند
4

کسانی که پیشنهاد می کنند
4

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب کلاهبردار من

انتشارات مان کتاب منتشر کرد:
قریشی در این جستار، با رویکردی که تا حدی به‌شکلی از فلسفیدن به‌خصوص در حوزۀ روان‌شناسی اجتماعی پهلو می‌زند، وضعیتی را که در آن گرفتار آمده ریشه‌یابی می‌کند. این فرایندْ برآمده از کاوش در تجربه‌ای به‌ظاهر شخصی است: مواجهه با مرد کلاهبرداری که اندوختۀ یک عمرِ نویسنده را به باد داده است. در واقع نویسنده در این اثر به‌طور گسترده و چندبعدی به تأملاتی عموماً بدبینانه گریز می‌زند، تأملاتی در گذشته و حال و آیندۀ خودِ هنرمند ـ نویسنده‌اش، و به‌طور کلی در نوع بشر و نظم جهانی، به‌لحاظ سیاسی و اجتماعی، حقوقی و اقتصادی، مذهبی و فرهنگی و هنری. چنین رویکردی در نوشتن و روایت کردن خاصیتی سرگیجه‌آور پدید می‌آورد و این درست مشابه همان حال‌ و روزی است که خود نویسنده در جریان مال‌باختگی و معناباختگی‌های در پی آن دچارش می‌شود.

لطفا در ادامه همین صفحه پس از مشاهده ویدیویی کوتاه، برای مشاهده اینفوگرافی کتاب، آشنایی بیشتر با کتاب کلاهبردار من، خواندن بریده هایی از متن، اینکه برای چه مخاطبانی خواندنی خواهد بود قسمت نقد و بررسی تخصصی را مطالعه بفرمایید.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

تصویر جلد

یک ناداستان: گزارشی از مواجهه با مال‌باختگی

بعید است کسی از ما قربانی کلاهبرداری نبوده یا یکی از آشنایانش در دام شیادان نیفتاده باشد. حتماً شما هم مواجهه‌ای با کلاهبرداران داشته‌اید: اشخاص یا نهادهایی که به‌راحتی پس‌انداز  و اعتماد ما را یک‌شبه دود می‌کنند.

کلاهبردار من دومین عنوان از مجموعۀ پالتویی‌های انتشارات مان‌ کتاب است و ناداستانی است دربارۀ کلاهبرداری. این کتاب را حنیف قریشی، نویسندۀ برجستۀ بریتانیایی، نوشته است (به زندگی حنیف قریشی، آثارش و ترجمه‌های فارسی این آثار در ادامۀ مطلب می‌پردازیم). همان‌طورکه گفتیم، کلاهبردار من دومین عنوان مجموعۀ پالتویی‌هاست. اولین عنوان از این مجموعه کتاب پرسش‌های فیلسوفان بزرگ جهان با موضوع فلسفۀ غرب بود. قطع پالتویی، یونیفرم و طراحی جلد این مجموعه احتمالاً کتابخوانان جدی را به یاد کتاب‌های شرکت سهامی کتاب‌های جیبی می‌اندازد: مجموعه‌کتاب‌هایی که با همکاری مؤسسۀ فرانکلین در سال‌های دور چاپ می‌شدند. در ادامه، توضیحاتی را که در ابتدای هر کتاب دربارۀ مجموعۀ پالتویی‌ها آمده است می‌خوانیم و سپس به معرفی مفصل کتاب کلاهبردار من می‌پردازیم.

دربارۀ مجموعۀ پالتویی‌ها

در ابتدای این کتاب آمده است: «وجه اشتراک کتاب‌هایی که در مجموعۀ پالتو‌یی‌ها منتشر می‌شوند، غیر از ظاهرشان، اولاً آن است که همگی متونی غیرداستانی هستند و ثانیاً کیفیتی عمومی دارند ــ به این معنا که برای مثال منابعِ دست‌اول فلسفه در این مجموعه نمی‌گنجند، اما شرحی بر آن آثار یا راهنمای مطالعۀ آن‌ها را در اینجا خواهید یافت. عمومی بودن این کتاب‌ها احیاناً به‌معنای "سطحی" بودن‌شان نیست: یا دست‌کم تلاش ما بر این است که سطحی نباشند. در این مجموعه، کتاب‌هایی خواهید خواند در حوزۀ وسیع علوم انسانی، جستار، خاطره، تک‌نگاری، زندگینامه، و جز آن. امیدواریم خوانندگانْ کتاب‌های این مجموعه را نقد کنند و به ما یاری برسانند تا کیفیت‌شان را بهبود ببخشیم. حرف آخر آنکه یونیفرم و تایپوگرافی این مجموعه با اقتباس از آثار گرافیستِ گران‌قدر بهزاد گلپایگانی (1317-1364) و به‌یاد و احترام او طراحی و اجرا شده است.»

تصویر جلد

معرفی کتاب کلاهبردار من

کتاب کلاهبردار من اثری کم‌حجم (در 72 صفحه) است و زمینۀ اصلی آن ماجرای یک کلاهبردار زرنگ است که تمام دار و ندار حنیف قریشی را از چنگ او درمی‌آورد. این کلاهبردار البته کلی زحمت کشیده و نقش بازی کرده و حتی در بدترین لحظات شک نویسنده سیمای معصومانۀ خود را حفظ کرده است. کلاهبردار من روایت این وضعیت است، اما این تمام ماجرا نیست. در آن از آه و ناله و نفرین‌های مرسوم یک قربانی خبر چندانی نیست. حنیف قریشی هم به‌روش خودش از کلاهبردارش انتقام می‌گیرد، انتقامی بیشتر از به زندان انداختن او. انتقام نهایی او این است که دست به کار نوشتن همین ماجرا به‌روش خودش زده است.

حنیف قریشی در سال 2018 در مصاحبه‌ای با یک نشریۀ اینترنتی دربارۀ این کتاب صحبت کرده است. بخشی از این مصاحبه (که به‌همت لیزا جنکینز انجام شده است) در پایان ترجمۀ فارسی کلاهبردار من آمده، که در ادامه آن را می‌خوانیم:

تصویر جلد

لیزا جنکینز: قریشی در سال 2014 قربانی اختلاسی شد که طی آن حسابدار وقتش صدوبیست هزار پوند از پس‌انداز عمرش را به سرقت برد. قریشی در این میان تنها نبود و سارق هم نهایتاً دستگیر و به هشت سال زندان محکوم شد.
گزارش این اتفاق در کتاب کوچک نویسنده، کلاهبردار من، آمده است که در سال 2014 منتشر شد. شخصیت ادی در رمان هیچ هم ظاهراً از دل تجربه‌های خود قریشی در برخورد با کلاهبردارش زاده شده است.

حنیف قریشی: بخشی از آن براساس کلاهبرداری‌ای بود که اتفاق افتاد، و نه شخص خود کلاهبردار. او حالا در حبس است و امیدوارم باز هم در حبس بماند. ولی اساس آن کتاب احساسات بود: خشم ناجور حاصل از اینکه کسی سرت را کلاه می‌گذارد، و احساس کسانی که قربانی جرم و خلافی هستند. همیشه حس می‌کنی احمق بوده‌ای و تقصیر خودت بوده. یک جورهایی خودت سر خودت را کلاه گذاشته‌ای. خودت اجازه داده‌ای این اتفاق بیفتد. واقعاً که چه ابلهی بوده‌ای که فلان یا بهمان کار را کرده‌ای. هرکسی که تلفن همراهش را دزدیده‌اند با خودش می‌گوید: چرا گذاشتمش توی آن جیبم؟ در ضمن، من باید کلاهبردارم را خوب می‌شناختم. مدتی را هم با او سپری کردم. می‌خواستم بکشمش. مواقعی هم بود که ثانیه‌شماری می‌کردم بهم زنگ بزند. می‌دانید، این آدم‌ها می‌روند توی کله‌تان و دائم شما را به چرخ‌واچرخ می‌اندازند. این‌ها چیزهایی بودند که می‌خواستم درباره‌شان بنویسم. چیزی در این وضعیت بود که برایم جذاب بود.

همان‌طورکه در توضیح پشت جلد کتاب آمده است، رویکرد حنیف قریشی به شکلی از فلسفیدن به‌خصوص در حوزۀ روان‌شناسی اجتماعی نزدیک می‌شود. برای آشنا شدن با این رویکرد، بهتر است حالا که اصل داستان را می‌دانیم به‌سراغ تکه‌هایی از متن برویم. به این ترتیب، بیشتر با تنوع‌ گیج‌کننده اما شیرینِ روایت حنیف قریشی آشنا می‌شویم.

تصویر جلد

برش‌هایی از متن 

• با مردی آشنا شدم که کِرمی را توی گوشم فرو کرد و آن کرم بیش از یک سال زندگی کرد، جا خوش کرد و رفته‌رفته ذهنم را بلعید و مغزم را جوید... (صفحه 17)
• ...عقل و منطق معمولاً آخرین چیزی است که آدم می‌خواهد با آن روبه‌رو شود، ولی بالأخره حقیقت خودش را تحمیل می‌کند تا جایی که مجبور می‌شوی چشم‌هایت را باز کنی... (صفحه 17)

• ...داشتم عاشق سارقم می‌شدم، مردی که عملاً نمی‌شناختمش، ولی به او اعتماد کرده و حتی علاقه‌مند شده بودم، مردی که فقط یکی از جرم‌هایش این بود که پس‌اندازم را برداشته و رفته بود. بدترین دوره وقتی بود که ساعت‌به‌ساعت به او تلفن می‌کردم. دیگر حوصلۀ هیچ‌کس به‌جز او را نداشتم... (صفحه 17)

• ...موسیقی پاپ و تئاتر، اولین دلبستگی‌های فرهنگی من، هردو، هم در فرم هم در محتوا، بازی‌هایی هستند پر از دروغ و دغل و شیطنت، پشت آن ظاهر ساختگی و مصنوعی‌شان، هیچ‌چیز واقعی اصیلی در کار نیست به‌جز اشتیاق به بازی کردن و نواختن و کس دیگری بودن... (صفحه 20)

• ...من همیشه شیفتۀ هوش و استعداد اهریمنی هیپنوتیزم‌گرها و شیادها و کلاش‌ها و حقه‌بازها و قماربازهای جرزن و مخ‌زن‌های حرفه‌ای و وراج‌ها و متقلب‌ها و دوزنه‌ها و پنهان‌کارها بوده‌ام، همۀ آن مردانی که سه تا خانواده داشتند که دور از چشم همدیگر توی یک محله زندگی می‌کردند، و باقی کسانی که وانمود می‌کردند دکتر و خلبان و شناگر المپیک‌اند، یا نازی‌های سابقی که گذشتۀ شرارت‌بارشان را پنهان نگه می‌داشتند. (صفحه 20)

• ...از آنجا که حسابدار لازم داشتم، دوست مهربانی خانم کاردانی را که می‌شناخت به من معرفی کرد، ولی گفت طرف شغل دومش این است که شب‌ها لباس لاستیکی تنش کند و در خدمت سادومازوخیست‌ها باشد. می‌توانستی لیست مخارج و هزینه‌هایت را دربیاوری و به‌جایش از آن شلاق‌های معروف بخوری. از دوستم تشکر کردم، ولی با خودم فکر کردم چون کاری که من می‌خواهم نسبتاً ساده است، شاید درستش این است که سراغ بی‌شیله‌پیله‌ترین آدمی بروم که می‌توانم پیدا کنم، کسی که آدم موجه و محترمی باشد. (صفحه 22)

• ...دست به کار نوشتن شدم. فکرها را به‌محض اینکه به ذهنم خطور می‌کردند بیرون می‌ریختم، اما وقتی نوشتن این مطلب را شروع کردم، مطمئن نبودم نوشتن دقیقاً همان درمانی باشد که ممکن است به نظر برسد. آیا نوشتن، علاوه بر اینکه شکلی غیرمستقیم و درازمدت از ارتباط است، زخمی را نمی‌شکافد قبل از آنکه تیمارش کند؟ (صفحه 51)

• ...تعجبی ندارد که ما همه مجذوب جرم و جنایتیم. بچه که هستیم، مدام درست و غلط و اخلاقیات را یادمان می‌دهند و از ما می‌خواهند اطاعت کنیم. ما هم وسوسه می‌شویم سرپیچی کنیم. به ما می‌گویند اگر رفتارمان خوب باشد، پاداش می‌گیریم، اما چیزی نمی‌گذرد که متوجه می‌شویم این پاداش‌ها فقط به‌نام ماست و بیشتر به‌کام مقامات مسئول و اولیای امور. درعین‌حال، نافرمانی برایمان جنبۀ جنسی پیدا می‌کند و هیچ‌وقت از وسوسۀ خطرناکش رها نمی‌شویم... (صفحه 59)

• ...سارقان زمان، سارقان دوستی‌ها و عطوفت‌ها و تمناهای جنسی، سارقان روحت، دزدان رؤیاها: عشق‌های ناجور، و حتی عشق‌های ناجورتر. رقص مرگ، رقص کثیف منحرفانۀ سادومازوخیستی مرگ، که طرفین رقص هردو در هم قفل می‌شوند و لیمبو می‌رقصند. می‌توانی این‌ها را ضدعشق بنامی. آدم‌ها عاشق عذابی‌اند که می‌کشند، و به این ترتیب از حضور اکثر سارقان از قضا استقبال هم می‌شود، چون بی‌صبرانه منتظری هرچیزی را که بیشترین ارزش را دارد به باد بدهی، و دزدهای زیادی هستند که متوجه‌شان نیستی... (صفحه 63)

• ...با خودم فکر کردم باید از او سرقت کنم. اگر من هم از این شیطانک کوتوله سرقت می‌کردم، می‌توانستم استحاله‌اش کنم و از نو بسازمش، می‌توانستم به کاغذ سنجاقش کنم. اگر ناامیدی‌ام من را به این فکر انداخته بود که هنر می‌تواند به چه دردی بخورد، حالا می‌توانستم ببینم که هنر الهۀ عشق است، الهۀ پیونددهندۀ باشکوهی که بستگی‌های تازه ایجاد می‌کند. هنر ممکن است گاهی جنون‌آمیز جلوه کند، اما هرچه باشد حدومرز و ساختاری دارد، باید داشته باشد. جایی که چیزی نبوده قرار است چیزی تازه باشد، یک لحظه روشنایی، فوران، ابداع. در مقام هنرمند، باید خودت را وادار کنی که برگردی نگاهی به دنیا بیاندازی، و دنیا همیشه بدتر و جالب‌تر از آن است که بتوانی تصور یا ترسیم کنی... (صفحه 64)

مطالعۀ کتاب کلاهبردار من را به چه کسانی می‌توان پیشنهاد کرد؟

• علاقه‌مندان به ناداستان و جستارهایی دربارۀ زندگی
• علاقه‌مندان به وقایع‌نگاری 
• علاقه‌مندان به متون اعتراف‌گونه
• علاقه‌مندان به خواندن روایتی از زندگی با نگاه روان‌شناسی اجتماعی
• علاقه‌مندان به داستان‌ها و ناداستان‌هایی دربارۀ دنیای بزهکاران و کلاهبرداران و روایت قربانی‌ها
• علاقه‌مندان و خوانندگان ادبیات معاصر دنیا
• خوانندگان دیگر آثار حنیف قریشی

معرفی حنیف قریشی

تصویر نویسنده

پژمان طهرانیان در مقدمۀ خود بر این کتاب نوشته است: «حنیف قریشی  ــ فیلمنامه‌نویس، نمایشنامه‌نویس و داستان‌نویس معاصر ــ در سال 1954 از پدری پاکستانی و مادری انگلیسی در جنوب لندن متولد شد. در دانشگاه فلسفه خواند و از دهۀ هشتاد میلادی نویسندگی را با نوشتن برای تئاتر و سینما آغاز کرد. او فیلمنامه‌های متعددی نوشته که معروف‌ترین‌شان یکی متن سریال بودای حومه‌نشین‌ها (1993) است (براساس رمانی به همین نام که در سال 1990 از او منتشر شد) و دیگری متن تحسین‌شدۀ رخت‌شوی‌خانۀ زیبای من (1985) که بابت آن نامزد دریافت جایزۀ اسکار شد و جایزۀ انجمن منتقدان نیویورک را هم به ‌دست آورد و بعدها نمایشنامه‌اش را هم نوشت. قریشی از پرکارترین و پرخواننده‌ترین نویسندگان معاصر است. بیش از ده فیلم از روی فیلمنامه‌هایش ساخته شده و حدود پانزده نمایشنامه‌اش به‌صورت کتاب منتشر شده است. حدود بیست کتاب داستانی (رمان و داستان کوتاه) و غیرداستانی هم از او به چاپ رسیده است. طنز سیاه قریشی در کنار توجه خاصش به روابط زن و مرد، تعلق‌خاطرش به فرهنگ و هنر پاپ، و نیم‌نگاهی که به زندگی مهاجران ساکن انگلستان دارد، او را همواره در کانون توجه قرار داده است. علاوه بر نشان شوالیۀ هنر و ادبیات فرانسه و مدال امپراطوری بریتانیا، از جوایز معتبری که کسب کرده یکی هم جایزۀ پن پینتر (2010) است.»

دیگر آثار ترجمه‌شدۀ حنیف قریشی

از میان آثار حنیف قریشی تنها دو عنوان تابه‌حال به فارسی ترجمه شده‌اند: عشق سال‌های غم و نزدیکی که هردو را نیکی کریمی ترجمه کرده است. کلاهبردار من سومین کتابی است که از حنیف قریشی به فارسی ترجمه شده و البته ترجمۀ فارسی چند اثر دیگر از حنیف قریشی به‌قلم پژمان طهرانیان  در نشرهای مختلف به‌زودی منتشر خواهد شد.

دیگر آثار

معرفی پژمان طهرانیان، مترجم کلاهبردار من

پژمان طهرانیان متولد 1357 در تهران است. او فارغ‌التحصیل رشتۀ علوم تغذیه در مقطع کارشناسی است، اما به‌سراغ علاقه‌اش در ترجمه و نشر کتاب رفته و بعد از گذراندن دوره‌های مختلف ویرایش، روزنامه‌نگاری و ترجمه به‌صورت حرفه‌ای با مجلات و ناشران مختلف همکاری کرده است. با ترجمه‌هایش نویسندگانی همچون مارک ورنون، کیم مونسو، کلم مارتینی و ایجوما اومبینیو را به فارسی‌زبانان معرفی کرده است. یکی از دلمشغولی‌های اخیر او ترجمۀ آثار متنوع حنیف قریشی است. در ادامه، با چند عنوان از ترجمه‌های منتشرشده و دردست‌انتشارش آشنا می‌شویم.

گزیدۀ آثار منتشرشده:
زندگی و مرگ شهردار کاستربریج، تامس هاردی، نشر نو
چهل‌و‌دو اندیشۀ ناب: تأملاتی دربارۀ زندگی، جهان و هر آن چیز دیگر، مارک ورنون، نشر نو
زندگی خوب: سی گام فلسفی برای کمال بخشیدن به هنر زیستن، مارک ورنون، نشر نو
استبداد: بیست درس از قرن بیستم، تیموتی اسنایدر، نشر نو
محفل فلسفی یکشنبهها، الکساندر مک‌کال اسمیت، نشر هرمس
گوادالاخارا، کیم مونسو، نشر نی
زخم، کیم مونسو، نشر نی
جزیره، آلیستر مک‌لاود، نشر بیدگل
دومین بهار، آلیستر مک‌لاود، نشر بیدگل
حالا میبینید چه سرعتی داریم، دیو اگرز، نشر برج

آثار دردست‌انتشار:
اگر گابریل نبود، حنیف قریشی، نشر برج
یادداشت‌های شبانۀ نیشا، ویرا هیراناندانی، انتشارات مان کتاب
هنر از آغاز تا امروز، نشر نو
هنر قرن بیستم، نشر نو
وطن من کجاست: چهار جستار و یک داستان از تجربۀ مهاجرت و نژادپرستی، حنیف قریشی، نشر خوب
زنی که از حال رفت و سه داستان دیگر، حنیف قریشی، نشر افق

تصویر

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی