کارخانه

(0)

800,000ریال

720,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
78

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب کارخانه

انتشارات سنگ منتشر کرد:
«کارخانه» رمانی هجوآمیز و کافکایی است که در یک کارخانه‌ی عجیب اتفاق می‌افتد. کارخانه‌ای که معلوم نیست اصولاً چه چیزی تولید می‌کند. رمان از زاویه‌ی دید سه کارگر این کارخانه (دو مرد و یک زن) که هر یک به‌شدت بر وظیفه‌ی خاصی تمرکز دارند، روایت می‌شود: یکی مدام کاغذ در دستگاه کاغذخردکن می‌گذارد، یکی ویراستار است و دیگری درباره‌ی خزه‌ها مطالعه می‌کند. زندگی این سه نفر، به شکل طنزآمیزی ابزورد است و آرام آرام تحت سیطره‌ی کامل کارشان قرار می‌گیرد…
«هیروکو اویامادا» یکی از چهره‌های نوظهور ادبیات داستانی ژاپن است. او که حالا حدوداً چهل سال دارد، متولد هیروشیما است و همان جا با همسر و دخترش زندگی می‌کند.
در حوزه‌ی نوشتن، حال و هوای آثار اویامادا را با فرانتس کافکا و ساموئل بکت مقایسه می‌کنند. خود او می‌گوید از کافکا و ماریو بارگاس یوسا تأثیر گرفته و علاقه‌ی ویژه‌ای به نوشته‌های این دو نویسنده دارد. سبک او هم درواقع ترکیبی است از فضای کافکایی، پوچگرایی بکتی، سوررئالیسم ژاپنی (که مثلاً در آثار هاروکی موراکامی دیده می‌شود) و البته رئالیسم جادویی آمریکای لاتینی. بنابراین برای علاقه‌مندان به این نوع از داستان‌ها، اویامادا یک صدای تازه‌ی جذاب است. تا جایی که در یک دهه‌ی گذشته، همه‌ی جوایز معتبر ژاپن را دریافت کرده است. ازجمله جایزه‌ی «شینچو» برای همین رمان «کارخانه»، جایزه‌ی «اودا ساکونوسوکه» برای یک مجموعه داستان و جایزه‌ی «آکوتاگاوا» برای رمان «سوراخ».
برشی از رمان:
نمی‌‌خواهم کار کنم. من واقعاً نمی‌‌خواهم کار کنم. زندگی هیچ ربطی به کار ندارد و کار هیچ نسبت واقعی‌ای با زندگی ندارد. قبلاً فکر می‌کردم این دو به هم ارتباط دارند، اما حالا می‌‌بینم هیچ ربطی به هم ندارند.
اگر کوشش می‌‌کردم این مسأله را برای ایتسومی توضیح بدهم، چیزی می‌‌گفت مثل همانی که به یاکینوکو گفت، درباره‌ی این‌‌که چه‌طور باید به مبارزه ادامه بدهیم. اما موضوع این نیست. من تمام عمرم کار کرده‌‌ام و هیچ وقت مبارزه نبوده، به هیچ وجه. همیشه عجیب‌‌تر از این بوده، سخت‌‌تر از آن که بتوان فهمید. حتی چیزی درون من نیست. آن بیرون است، آن بیرون در دنیا. چه‌طور می‌‌توانم اصلاً آن را کنترل کنم؟ فکر می‌‌کردم باید هرچه دارم تقدیمش کنم، اما این‌‌طور تصور می‌‌کردم که هیچ چیزِ من اصلاً ارزش واقعی‌ای ندارد. کافی است به راهی که الان در آن هستم نگاه کنید. خودش تأیید می‌‌کند. من نمی‌‌خواهم کار کنم. نمی‌‌خواهم، اما دارم با زندگی‌‌ام چه کار می‌‌کنم؟
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی