

آخر بازی در انتظار گودو
نمايشنامههاي بکت در بستر قرن بيستم دورهاي انتقالي را مشخص ميکنند: دورهاي انتقالي از مدرنيسم تا پسامدرنيسم. آثار او تصاويري از فرسايش ارائه ميدهند که در آن جهان و افرادي که در آن زندگي ميکنند به آرامي، اما به ناگزير رو به افول ميروند. «در انتظار گودو» و «آخر بازي» دو نمايشنامهاي است که شهرت و جهانيشدن را براي بکت به ارمغان آورد، با اين همه او اعتقاد داشت که اين موفقيت بر سوتفاهمي بنيادين استوار است و منتقدان و مردم به طور يکسان بر تفسيري نمادين و تمثيلي از اثري اصرار ورزيدهاند که همواره براي پرهيز از تعريف تلاش کرده است. مايکل وارتون، منتقد و استاد ادبيات فرانسه در دانشگاه يونيورسيتي کالج (لندن) حق را با بکت ميداند، با اين حال يکيک مخاطبان را در مخالفت با او محق ميشناسد و خود در بازخوانش اين دو نمايشنامه بر کنايههاي فلسفي اين دو اثر تأکيد ميورزد. ساموئل بکت در سال 1969 جايزة نوبل را از آن خود کرد.
شاید بپسندید














از این مترجم













