%10


دفعات مشاهده کتاب
223
علاقهمندان به این کتاب
0
میخواهند کتاب را بخوانند.
0
کتاب را پیشنهاد میکنند
0
کتاب را پیشنهاد نمیکنند
0
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
انتشارات علی منتشر کرد:
دیگر حس بلند شدن نداشت دلش می خواست بخوابد پلک زد ولی با باز کردن چشم هایش یک جفت صندل مردانه مقابل چشمانش ظاهر شد پوزخند زد ناجی امشبش هم از راه رسیده بود زانوی مرد را دید که روی شن های تیره نشست و دست گرمی که روی گردنش قرار گرفت صدای مرد توی فریاد موج های بی امان دریا گم شد:
_آلاله!
او را می شناخت؟ مغرش قدرت تحلیل نداشت دلش می خواست دهان باز کند و بگوید زنده است ولی حالش را نداشت. پلک هایش را بست و گذاشت دست های گرم صندل پوش آشنا او را با خودش ببرد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
نشر
شابک
9789641935629
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
شومیز
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
1046 صفحه
نوبت چاپ
1
وزن
910 گرم
سال انتشار
1401
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.
جمله مورد علاقهات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.
شاید بپسندید














از این نویسنده














360٬000 تومان
400٬000
%10