

غرور و تعصب
انتشارات پنجره منتشر کرد:
آقای کالینز گفت: «البته می دانم بیشتر وقت ها خانم های جوان بار اول جواب مثبت نمی دهند. برای همین به هیچ وجه ناامید نیستم و امیدوارم هرچه زودتر ازدواج کنیم.»
اليزابت فریاد زد: «آقا، بعد از حرفی که زدم، امیدواری تان کمی غیر عادی است شوخی نمی کنم. شما نمی توانید خوشبختم کنید مطمئنم من هم آخرین زن روی زمینم که می تواند خوشبختتان کند. اگر بانو کاترین مرا می شناخت حتماً مرا همسر مناسبی نمی دانست.»
آقای کالینز با نگرانی گفت: «بعید است ایشان چنین فکری کنند. هر زمان که افتخار دیدن ایشان نصیبم شود حتماً به ایشان می گویم که شما چقدر متواضع، عاقل و صرفه جو هستید.»
_آقای کالینز، راستش این همه تعریف از من لازم نیست. خواهش می کنم حرفی را که زدم باور کنید امیدوارم خوشبخت و ثروتمند شوید اما من نمی توانم پیشنهادتان را قبول کنم.
اليزابت بلند شد تا از اتاق بیرون برود، اما آقای کالینز بار دیگر گفت: «نمی خواهم به خاطر این که جواب منفی داده اید شما را به سنگدلی متهم کنم.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













