بادام

(0)

1,250,000ریال

1,000,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
562

علاقه مندان به این کتاب
6

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
2

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب بادام

انتشارات هوما منتشر کرد:
«دو تا آدم كه رودررو باهم صحبت می‌كنن، مثل كارى كه من وتو الان مى‌كنیم. باهم غذا مى‌خورن و افكارشون رو باهم سهیم می‌شن. خلاصه كه بی هیج چشم‌داشتى باهم وقت مى‌گذرونن. دوست بودن یعنى این.»
«و، آخر از همه، با اینكه شاید بهانه‌اى الكى به نظربرسد، نه شما، نه من، ونه هیج كس دیگرى هیج وقت نمى‌تواند با قطعیت بگوید یك داستان درواقع پایان خوشى داشته یا یک پایان تراژیک و غمگین.»
بادام رمانى است عمیق درباره‌ى قدرت دوستى، نیروی احساسات و نیاز مبرم به زندگى با همدلى وشفقت بیشتر. وون ـ پیونگ سون، نویسنده‌ى كتاب، با طرح پرسش‌های تكان دهنده وبینش‌هاى‌ روشنگرانه، واز طریق آشناكردن خواننده با اختلالى كمترشناخته شده به نام الكسى تایمیا، ما را ترغیب مى‌كند تعصبات اجتماعى‌مان را كنار بگذاریم. این رمان سال 2016 جایزه‌ى ادبى چانگبی را براى نویسنده‌اش به ارمغان آورد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب بادام اثر وون پیونگ سون

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب بادام از سایت گودریدز امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب بادام از سایت آمازون امتیاز 4.6 از 5 را دریافت کرده است.

جوایزی که بادام از آن خود کرده است:

• برندۀ جایزۀ ادبی چانگبی برای بهترین اثر ادبیات داستانی نوجوان

معرفی رمان بادام:

وون پیونگ سون کارگردان، فیلمنامه‌نویس و نویسندۀ کره‌ای است. اولین نسخۀ رمان بادام را در عرض یک ماه در آگوست سال 2013 نوشت. بعد تا اواخر سال 2014 طول کشید تا داستان را کاملاً بازبینی کند و یک ماه دیگر هم اوایل سال 2016 صرف بازبینی داستان کرد. اما در عرض آن سال‌ها داستان بادام هرگز از ذهنش بیرون نرفت. بنابراین شاید بتوان گفت نوشتن این کتاب از اول تا آخر حدود سه سال زمان برده و اولین رمان این نویسنده است.

واکنش‌های جهانی به رمان بادام:

«بادام داستانی جسورانه و اصیل دارد، که در طول مسیر عمق احساسات انسانی را با طنز روایت کرده است.» -اینترتیمنت ویکلی

«وون پیونگ سون کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس در اولین رمان خود کاوشی لطیف در دنیای نوجوانان داشته است. تجربه‌ای که در این‌جا به دلیل شرایط خارق‌العادۀ شخصیت اصلی پیچیده می‌شود. بادام یکی از آن کتاب‌هایی است که به طرز ماهرانه‌ای مرز بین داستان‌های نوجوانان و بزرگسالان را طی می‌کند؛ شخصیت اصلی چنان قلب مهربانی دارد که خوانندگان تمام سنین با او همدردی خواهند کرد و هنگامی که در نهایت موفق می‌شود، این موفقیت را با او جشن می‌گیرند.» -روزنامۀ سالن

«وون پیونگ سون کسانی را که متفاوت فکر می‌کنند و احساس می‌کنند، درک می‌کند و معتقد است آن‌ها شروران جامعه نیستند بلکه ناجیان جامعه هستند. نوشته‌های او دارای همدلی و لطافتی به ظاهر نامحدود است.» -مادلین رایان نویسندۀ کتاب اتاقی به نام زمین

«بادام داستانی عمیق و جذاب دارد. این کتاب تمثیلی تلخ از شرایط معاصر جامعۀ کرۀ جنوبی است و نویسندۀ آن یک استعداد نوظهور است.» -هاینز اینسو فنکل، نویسنده.

«بادام احتمالا اولین رمانی است که شخصیتی با بیماری آلکسی تایمیا را نشان می‌دهد و این اولین رمان و تأثیرگذارترین کتاب این رمان‌نویس کره‌ای است که خیلی سریع در جهان به شهرت رسید. یونجائۀ پانزده ساله قهرمان داستانی عجیب، جدید و ناشناخته است و نویسنده داستانی کاملاً متفاوت خلق کرده است.» -بوک لیست

«وون پیونگ سون کارگردان و فیلمنامه‌نویس در اولین رمان خود تصمیم جسورانه‌ای گرفته است تا یک راوی اول شخصی را انتخاب کند که از نظر احساسی بسیار محدود است، اما تصمیم جسورانۀ او نتیجه داد. بادام کاوشی جسورانه در مورد قطب‌های مختلف عاطفی زندگی است.» -کایرکاس ریویوز

چرا باید رمان بادام را بخوانیم؟

این رمان داستانی جذاب برای بزرگسالان است اما خوانندگان نوجوانی که باید در زندگی روزمرۀ خود با انواع و اقسام مشکلات کنار بیایند بسیار راحت‌تر با یونجائه همذات‌پنداری می‌کنند و تحت تأثیر وضعیت اسفناک او قرار می‌گیرند.

جملات درخشانی از رمان بادام:

«این اتفاق یک‌جورهایی باعث شهرتم شد؛ البته نه بر اساس استانداردهای معمول. وقتی از راهرو مدرسه رد می‌شدم، جمعیت دریای سرخ از هم می‌شکافت. اینجا و آنجا پچ‌پچ‌هایی به گوشم می‌رسید. خودشه، همون پسره، ظاهرش که عادی به نظر می‌آد. بعضی سال‌بالایی‌ها از قصد می‌آمدند طبقه‌ی ما فقط برای دیدن من. این همون پسریه که تو صحنه‌ی قتل‌ها بوده. همون پسری که جون دادن خانواده‌اش رو با چشماش دیده. اما گفت که هیچ حسی نداشته و ککش هم نگزید. شایعه‌ها خودبه‌خود بزرگ و بزرگ‌تر می‌شدند. بچه‌هایی که ادعا می‌کردند در دبستان و راهنمایی با من هم‌مدرسه‌ای بوده‌اند شهادت می‌دادند که رفتارم همیشه عجیب بوده. همان‌طور که اغلب در چنین مواقعی اتفاق می‌افتد، غیبت‌ها و شایعه‌ها کم‌کم از کنترل خارج شدند. شایعه‌ای بود که ادعا می‌کرد ضریب هوشی من از دویست هم بالاتر است. بر اساس شایعه‌ای دیگر، اگر کسی بهم نزدیک می‌شد، بی‌برو برگرد چاقو می‌خورد. حتی بر اساس یکی از شایعه‌ها کسی که مامان و مادربزرگ را کشته بود، من بودم.»

«گان از وسط جمعیت رد شد و به طرف محراب رفت تا به عکس مادر مرده‌اش تعظیم کند. اتفاق خاصی نیفتاد. دنبال پدرش تا جلوی محراب رفت، هر دو کمی بخور سوزاندند و یک لیوان پر سوجو روی میز جلوی محراب گذاشتند و بعد دوباره تعظیم کردند. همه‌ی حرکاتش سریع بود و قبل از اینکه بلند شود و سر کوتاهی خم کند، فقط یک بار تعظیم کرد. پرفسور یون آهسته به پشت گان زد تا یادآوری کند باید یک‌بار دیگر هم تعظیم کند. اما گان دستش را پس زد و ناپدید شد. پرفسور یون از من دعوت کرد قبل از رفتن بنشینم و چیزی بخورم. غذاها شبیه غذاهایی بود که مامان در تعطیلات می‌پخت؛ یوک گئه‌جانگِ داغ، جئون، کولتوک و میوه. تا وقتی شروع نکرده بودم غذاها را لپ‌لپ بلعیدن، متوجه نشده بودم چقدر گرسنه بودم. مردم معمولاً موقع غیبت کردن متوجه نمی‌شوند که صدایشان چقدر می‌تواند بلند باشد. حتی وقتی پچ‌پچ می‌کنند هم صدای غیبتشان مستقیم به گوش دیگران می‌رسد.»

«نیم سال تحصیلی جدید شروع شده بود. مدرسه همان مدرسه بود و با این‌حال متفاوت به نظر می‌رسید. تغییرات را به‌زحمت می‌شد به چشم دید؛ مثل تغییر نامحسوس برگ‌هایی که فقط تیره‌تر می‌شوند. رایحه‌ی هوا اما به‌وضوح تغییر کرده بود. با تغییر فصل بویی که از بچه‌ها متصاعد می‌شد هم غلیظ‌تر شده بود. تابستان داشت زورهای آخرش را می‌زد. پروانه‌ها ناپدید شده بودند و روی زمین پر بود از زنجره‌های مرده. پاییز آن سال که زودتر از همیشه از راه رسید، اتفاق عجیبی هم برای من افتاد. چیزی که به‌سختی می‌توان توضیح داد و یا شاید حتی به‌سختی بشود اسمش را تغییر گذاشت. تمام چیزهایی که پیش از آن می‌دانستم عجیب‌وغریب به نظر می‌رسیدند و همه‌ی واژه‌هایی که تا آن روز به‌راحتی از دهانم بیرون می‌ریخت معذب نوک زبانم گیر کرده بود. بعد از ظهر یکشنبه‌ای بود و داشتم یک برنامه‌ی کِی‌پاپ تماشا می‌کردم. گروه پاپی متشکل از پنج دختر که برای اولین‌بار در عرض سه سال فعالیتشان، ترانه‌شان جایگاه اول جدول ترانه‌های محبوب را برده بود سخنرانی می‌کردند.»

تحلیلی بر رمان بادام‌:

هر روز نوزادان زیادی متولد می‌شوند. همه‌شان مستحق داشتن بهترین موهبت‌ها و موقعیت‌ها هستند. اما بزرگ که شدند بعضی‌شان از طرف جامعه طرد خواهند شد، برخی‌شان هم حکومت خواهند کرد و فرمان خواهند راند، هر چند با ذهن‌هایی بیمار. و بالاخره بعضی‌ها هم، هر چند بسیار معدود، می‌شوند آن‌هایی که علی‌رغم همه چیز، موفق خواهند شد قلب‌ها  و دل‌های مردم را لمس کنند. آنچه از آدم‌ها انسان می‌سازد عشق است. همان‌طور عشق است که هیولاها را می‌سازد. این همان داستانی است که وون پیونگ سون قصد دارد در بادام بگوید.

بادام در واقع داستان ملاقات یک هیولا با یک هیولای دیگر است. و یکی از آن‌ به اصطلاح هیولاها پسری به نام یونجائه است. یونجائه با یک بیماری نادر به دنیا آمده است، آلکسی تایمیا؛ یا ناتوانی در بازشناختن و ابراز احساسات و عواطف. داستان از زبان یونجائه روایت می‌شود، پسری بیمار که هیچ دوستی در زندگی ندارد و مادر و مادربزرگ فداکارش مراقب او هستند و بسیار نگرانش هستند. خانۀ کوچک آن‌ها بالای یک کتابفروشی دست دوم است و آن‌ها با همدیگر روزگار می‌گذرانند تا این‌که قاتلی در تولد شانزده سالگی یونجائه به سراغ خانواده‌اش می‌آید و پس از آن زندگی یونجائه زیرورو می‌شود.

بادام و آلکسی تایمیا‌:

آلکسی تایمیا، بیماری گونه‌ای اختلال روانی است که اولین بار در دهۀ 1970 میلادی در مجله‌های پزشکی شرح داده شد. دلایل شناخته‌شدۀ آن شامل فقدان رشد عاطفی در اوایل دوران کودکی، اختلال اضطراب پس از سانحه، و کوچک بودن هستۀ آمیگدال (بادامه) به صورت مادرزادی است که در این صورت اخیر، این بخش از مغز در تشخیص و ابراز حس ترس بیشترین مشکل را دارد. اگرچه مطالعات اخیر نشان داده‌اند توانایی آمیگدال برای پردازش ترس و اضطراب را می‌توان با تمرین بهبود بخشید. در رمان بادام، اختلال آلکسی تایمیا بر اساس این مطالعات و با کمک قوۀ تخیل نویسنده توصیف شده است.

اگر از خواندن کتاب بادام لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

وون پیونگ سون اولین نویسنده‌ای است که از یک بیماری نادر برای شخصیت اصلی داستانش استفاده می‌کند اما داستان‌های دیگری نیز هستند که شخصیت اصلی‌شان دچار نقص یا مشکلی است که توضیح آن برای دیگران شاید ناممکن به نظر برسد. بنابراین اگر از خواندن کتاب بادام لذت بردید، کتاب‌های زیر را نیز بخوانید.

نهمین روز از ماه نوامبر رمانی جذاب و تأمل‌برانگیز از کالین هوور، نویسندۀ داستان‌های عاشقانه است. شخصیت اصلی این داستان دختری هجده ساله به نام فالِن است که طی حادثۀ آتش‌سوزی زخمی بر صورت دارد ولی مصمم است که بازیگر شود تا این‌که با پسری آشنا می‌شود و متوجۀ رازهایی می‌شود که زندگی‌اش را به کل دگرگون می‌کند.

بیمار خاموش اثر الکس مایکلیدیس داستان زندگی یک نقاش معروف است که با یک عکاس ازدواج کرده و ظاهراً زندگی خوبی دارد. تا این‌که یک شب آلیسیا وقتی شوهرش از سرکار به خانه برمی‌گردد پنج بار به صورت او شلیک می‌کند و بعد از آن دیگر کلمه‌ای بر زبان نمی‌آورد. اما راز این سکوت مرگبار و این قتل چه می‌تواند باشد؟

معجزه‌های خواربارفروشی نامیا رمانی فانتزی اثر کیگو هیگاشینو در ژانر رئالیسم جادویی است که بیش از 14 میلیون از آن در سراسر جهان به فروش رفت و قلب خوانندگان بسیاری و چهره‌های مشهوری همچون اعضای گروه کره‌ای بی‌تی‌اس را به دست آورد. این کتاب داستانی دلگرم‌کننده در مورد نامه و مغازه‌ای اسرارآمیز است. 

ـ کتاب لاک‌پشت رو لاک‌پشت اثر جان گرین نویسندهٔ آمریکایی است.  او این بار با داستانی متفاوت از عشق، انعطاف‌پذیری و قدرت دوستی بازگشته و این رمان را دربارهٔ اختلال روانی خود نوشته است. شخصیت اصلی این داستان دختری به نام آزا است که با اختلال وسواس دست‌وپنجه نرم می‌کند. او تصمیم می‌گیرد با کمک دوستش برای دریافت جایزه‌ای کلان به دنبال میلیاردری گم‌شده بگردد.

دربارۀ وون پیونگ سون‌: نویسندۀ کره‌ای

بادام

وون پیونگ سون کارگردان، رمان‌نویس و فیلم‌ساز اهل کرۀ جنوبی است که در سال 1979 متولد شد. او دومین دختر یک سیاستمدار کره‌ای بود. در دانشگاه هم در رشتۀ جامعه‌شناسی و هم فلسفه تحصیل کرد و کارگردانی فیلم را در آکادمی هنرهای فیلم کره گذراند. او جوایز متعددی از جمله جایزۀ نقد و بررسی و جایزۀ نویسندگان فانتزی - علمی را برای فیلم‌نامه‌اش به نام «به لحظه باور دارم» دریافت کرده است. او همچنین تعدادی فیلم کوتاه نوشته و کارگردانی کرده است. سون مهارت‌های تفکر ساختار یافته را از رشتۀ جامعه‌شناسی و مفهوم فردیت را در دوران دانشجویی از فلسفه آموخت، خودش معتقد است که این دو مهارت بسیار بر روی نوشتن رمان‌هایش تأثیر گذاشته‌اند. از زمان دانشجویی نوشتن را شروع کرد. سون در رمان‌هایش معنای وجود و رشد انسان را بررسی می‌کند. لی سندی جوسون مترجم مقیم سئول است که مدرک کارشناسی‌اش را در رشتۀ ادبیات و نویسندگی از دانشگاه کالیفرنیا دریافت کرد. او کتاب بادام را از کره‌ای به انگلیسی ترجمه کرد و در اختیار علاقه‌مندان قرار داد.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی