

به سوی آزادی
انتشارات خانه هنر مد منتشر کرد:
شاه به دریا نگاه کرد و به آرامی گفت: «فایدرا، فرزندم، چیزی عزیزتر از زندگی هم وجود دارد. شرف.» سپس سکوت کرد و همچنان خیره به دریا نگریست. همهی ثروت ایشان دریا بود. کشتیهای کرت، هزار هزار، آن را تا کرانههای جهان در نوردیده و همهی ثروتهای زمین را با خود به سواحل کرت بازآورده بودند. پرچم کرت بر فراز همهی بنادر جهان میرقصید. کرت بانوی دریاها بود شاه غمگنانه اندیشید: «بود.» اکنون کرت دیگر از پا افتاده بود. مستعمرههای آن سر به شورش برداشته بودند. و جوانی ساده، از کشوری حقیر، آمده و مینوتاتور را کشته بود. شاه آهی کشید و زیر لب گفت: «کارمان تمام است.»
به سوی آزادی داستان نابودی تمدنی پیر و فاسد و تمامیت خواه و برآمدن مدنیتی جوان و پالوده و آرمان خواه از خاکستر آن است.
در این رمان، کازانتزاکیس افسانه و تاریخ را ماهرانه در میآمیزد و داستانی جذاب از کوشش همیشگی آدمی برای دست یافتن به «آزادی» پدید میآورد. از نظر او، تنها با «آزادی»، آزادی جسم و جان، است که آدمی میتواند از حد جانوران فراتر رود و نان و سنگ و آهن را به هنر و زیبایی و معنویت بدل کند. این زمان توصیف شگفت انگیز دیگری است از تقلای توانفرسای انسان برای رسیدن به آزادی.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













