

انتشارات تاش منتشر کرد:
صحنه:
یک کوپه ی ترن که سه نفر با هم ملاقات می کنند. صحنه ممکن است دقیقاً همان نباشد، اما سوت فرمان حرکت ترن، صدای ترن و سروصدای ایستگاه در پس زمینه فضا را می نمایاند.
صحنه تاریک است اما با روشن شدن تدریجی صحنه، همزمان با صدای یک ترن، مرد اول دیده می شود که نشسته و کتابی در دست دارد، ظاهراً در حال خواندن است، اما تمرکز ندارد نگران و ترسیده است. پس از لحظاتی بلند می شود و همچنان ترس زده، در اطراف صحنه قدم می زند و به دوروبر خود نگاه می کند تا مطمئن شود کسی او را تعقیب نمی کند. سوت ترن شنیده می شود و ترن می ایستد. مرد اول از پنجره ی فرضی به بیرون نگاه می کند، بعد می نشیند، وانمود می کند که کتاب می خواند تا چهره ی خود را پنهان کند. سروصدای ایستگاه ترن شنیده می شود: بخار ترن، همهمه ی مردم، صدای پاها و غیره. لحظه ای بعد مردی مؤدب با رفتاری آرام در کسوت کشیش و با عصایی بلند، از ورودی صحنه وارد می شود.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این مترجم













