من سرگذشت یاسم و امید

(1)

840,000ریال

756,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
1441

علاقه مندان به این کتاب
24

می‌خواهند کتاب را بخوانند
3

کسانی که پیشنهاد می کنند
4

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب من سرگذشت یاسم و امید

انتشارات خوب منتشر کرد:
این کتاب مجموعه جستارهایی است که نویسندگان آن‌ها به زبانی شیوا تجربه‌شان را از بخشی از تاریخ انسان بودن روایت می‌کنند؛ روایت‌هایی از امید، شهامت و مقاومت؛ هرآنچه در زمانه بیم، در تاریکنای یاس قلبمان را روشن می‌کند و یادمان می‌آورد چه بسیار آدمیانی که در طول این تاریخ پر از نقطه‌های سیاه و سفید و سرخ و خاکستری رنج بسیار کشیده‌اند، اما در مسیر پاسداشت آزادی و برابری برای همگان، در مراقبت ازشان انسان و احقاق حق طبیعت، گیاه و آب و خاک و هر آنچه جان دارد و جان شیرینش خوش است پاپس نکشیده‌اند.
پل روگات لوب در این کتاب جستارهایی از نویسندگانی همچون واسلاو هاول، آرونداتی روی، آریل دورفمن و… گردآوری کرده و کوشیده کتابش آنتولوژی‌ای باشد در باب امید سیاسی.
کتابش بسیار مورد توجه همگان قرار گرفت و شد سومین کتاب سیاسی سال ۲۰۰۴ به انتخاب انجمن کتاب آمریکا و برنده جایزه ناتیلوس برای بهترین کتاب در زمینه تغییر اجتماعی.
فروشگاه اینترنتی 30بوک.

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتابِ من سرگذشت یأسم و امید اثر جمعی از نویسندگان

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتابِ من سرگذشت یأسم و امید از سایت گودریدز امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتابِ من سرگذشت یأسم و امید از سایت آمازون امتیاز 4.5 از 5 را دریافت کرده است.

جوایزی که کتابِ من سرگذشت یأسم و امید از آن خود کرده است:

• سومین کتاب سیاسی سال 2004 به انتخابِ انجمنِ کتاب آمریکا
• برندهٔ جایزهٔ ناتلیوس برای بهترین کتاب در زمینهٔ تغییر اجتماعی

معرفی کتابِ من سرگذشت یأسم و امید:

کتابِ من سرگذشت یأسم و امید مجموعه‌ای از ۱۳ جستار از نویسندگان و فعالان سیاسی مانند واسلاو هاول، آریل دورفمن، نادژدا ماندلشتام و دیگران است که به زبانی شیوا از تجربیات‌شان در زندان و تاریخ انسان بودن می‌گویند. پل روگات لوب این جستار‌‌ها را در سال 2004 گردآوری کرده و کوشیده است که مضمون این اثر دربارهٔ امید سیاسی باشد و به مخاطبان تعهد و مسئولیت اجتماعی را یادآوری کند. این کتاب پس از انتشار مورد توجه منتقدان قرار گرفت.

واکنش‌های جهانی به کتابِ من سرگذشت یأسم و امید:

«کتابِ من سرگذشت یأسم و امید، مانند یک گلوله برای همهٔ ماست که از بحران پژمرده شده‌ایم و از بدبینی فلج شده‌ایم...» - آرتا ویلیامز، سن آنتونیو اکسپرس نیوز

«این کتاب مجموعه‌ای هیجان‌انگیز از مقالات مختلف است که با این هدف گرد هم آورده شده‌اند تا نشان دهند مردم عادی هم می‌توانند جهان را تغییر دهند.» - آتلانا ژورنال

«کتابِ من سرگذشت یأسم و امید، مجموعه‌ای از برخی از قدرتمندترین صداهای زمان ما است.» - بوستون گلوب

«کتابِ من سرگذشت یأسم و امید یک گلچین ضروری از امید است. افسردگی خود را کنار بگذارید و به‌جایش این کتاب را به دست بگیرید.» - آریانا هافینگتون

چرا باید کتابِ من سرگذشت یأسم و امید را بخوانیم؟

اخبار منفی، خشونت و رفتارهای غیرانسانی، ویرانگری و جنگ در دنیا پایانی ندارد. کتابِ من سرگذشت یأسم و امید مجموعه‌ای از جستارهای نویسندگان و سیاستمداران مختلف است که به شما نشان می‌دهند چطور می‌توان در مقابل حوادث ناگوار دوام آورد و امید را حفظ کرد. آن‌ها در این جستارها از تجربیات خود در زندان و زمان‌های سخت و زندگی زیرِ سایه‌ٔ دیکتاتورها می‌گویند و همین کتاب را تبدیل به اثری خواندنی برای دوران چالش‌برانگیز زندگی کرده است.

جملات درخشانی از کتابِ من سرگذشت یأسم و امید:

«چالش پیش روی هر زندانی، به‌خصوص زندانی سیاسی، این است که از زندان جان سالم به در ببر، همان‌طور که وارد زندان شده بی‌هیچ کم‌وکاست از آن خارج شود و حتی راسخ‌تر از پیش بر سر باورهایش بماند. برای نیل به چنین هدفی، نخست باید دوام‌آوردن را به‌درستی یاد بگیرد. بنابراین، باید در گام نخست از قصد و غرض دشمن آگاه شود تا راهکاری برای ناکام گذاشتنش برگزیند. هدف زندانی ویرانی روحیهٔ زندانی، شکستن ارادهٔ او و نفی هر نشانی از فردیت اوست. صاحبان قدرت این همه را به کار می‌گیرند تا آن بارقه‌ای را خاموش کنند که در وجود همهٔ ما هست و از ما انسان می‌سازد، انسانی یگانه. تنها در صورتی دوام می‌آوریم که بدانیم صاحبان قدرت قصد دارند با ما چه کنند و این آگاهی را با یکدیگر در میان بگذاریم. اگر نگویم بعید، بسیار دشوار است که فرد بتواند یکه و تنها مقاومت کند. نمی‌دانم اگر تنها بودم چه کاری از دستم برمی‌آمد. اما صاحبان قدرت ما را کنار هم نگه می‌داشتند و این بزرگ‌ترین اشتباهشان بود، چون کنار هم بودن بر قدرت ارادهٔ ما می‌افزود. پشتیبان هم بودیم و از هم نیرو می‌گرفتیم. هر چه می‌دانستیم و از هر چه باخبر بودیم، با دیگران هم در میان می‌گذاشتیم و این چنین شهامتی که در قلب فردفردمان بود، بیشتر و بیشتر می‌شد.»

«در یکی از اولین روزهای سنگ‌شکنی، مسئولان زندان سبد بسیار بزرگی را گذاشتند وسط حیاط زندان و اعلام کردند تا پایان هفته باید تا نیمه پر شود. جان کندیم و تا نیمه پرش کردیم. هفتهٔ بعد، زندانبانی که مسئولمان بود، گفت این هفته باید سه‌چهارم سبد را پر کنیم. بیشتر جان کندیم و پرش کردیم. هفتهٔ بعد دستور دادند کل سبد را پر کنیم. می‌دانستیم دیگر توان تحمل این وضعیت را نداریم اما حرفی نزدیم. حتی سعی کردیم سبد را پر کنیم، اما زندانبان‌ها خشم را در ما بیدار کرده بودند. پچ‌پچ‌های مخفیانه به تصمیمی انجامید: سنگ‌بی‌سنگ. هفتهٔ بعد در اولین اقدام اعتصابی ترتیب دادیم که کم‌کاری کنیم. با سرعتی کمتر از نصف سرعت قبل کار کردیم تا به دستورهای بی‌معنی و ناعادلانه اعتراض کنیم: نگهبان‌ها سریع متوجه ماجرا شدند و تهدیدمان کردند، ولی ما به سرعت معمول برنگشتیم و مادامی که در حیاط مشغول به کار بودیم همچنان به کم‌کاری ادامه دادیم. سال 1962 هم دو هفته‌ای را در جزیرهٔ روبن گذرانده بودم، اما این زندان حالا تغییر کرده بود. آن زمان زندانیان زیادی را اینجا نگه نمی‌داشتند چون دورهٔ آزمایشی‌اش را می‌گذراند و هنوز به زندانی تمام‌عیار تبدیل نشده بود. دو سال بعد، جزیرهٔ روبن در سیستم کیفری آفریقای جنوبی مرکزی بی‌شک زندانی به حساب می‌آمد با کمترین امکانات که فقط و فقط با سیاست مشت آهنین اداره‌اش می‌کردند.»

«مدت کوتاهی پس از شروع کارمان در محوطهٔ استخراج سنگ، چند زندانی سیاسی معروف دیگر هم در بند ب به ما ملحق شدند. مسئولان زندان برای آنکه اثر حضور این هم‌پیمانان جدید را خنثی کنند، تعدادی از زندانیان غیرسیاسی را هم به بند ما منتقل کردند. بعضی از این مردان مجرمانی سرسخت بودند که به جرم قتل، تجاوز و سرقت مسلحانه محکوم شده بودند. آن‌ها جزء بیگ‌فایوز یا توئنتی‌هایتز، گروه‌های خلافکار و بدنام در زندان جزیره بودند که حضورشان وحشت به قلب مابقی زندانی‌ها می‌انداخت. تنومند و تندخو بودند و بر چهره‌شان می‌شد جای زخم چاقو را دید، چیزی که در میان اعضای گروه‌های تبهکار معمول بود. آن‌ها آشوبگران زندان بودند، با ما بدرفتاری می‌کردند، غذایمان را کش می‌رفتند و اگر می‌خواستیم بحث سیاسی کنیم، مانع می‌شدند. در محوطهٔ استخراج، دارودستهٔ آن‌ها دور از ما کار می‌کردند. یک‌روز آوازی را دم گرفتند که شبیه آوازکار بود. در واقع، آوازکار معروفی بود که آن‌ها متن ترانه‌اش را تغییر داده بودند: «بنیفونانی ای‌ری‌وونیا» یعنی «تو در ری‌وونیا، توی محلهٔ پولدارها چی می‌‌خواستی؟» سطر بعدش هم در این مایه‌ها بود که «به خیالت قرار بود بری قاتی دولتی‌ها؟» با شور و شوق فراوان و لحنی مسخره آوازشان را می‌خواندند. معلوم بود زندانبان‌ها به این کار تشویقشان کرده‌اند و امیدوارند این کارشان ما را از کوره به در ببرد.»

تحلیلی بر کتابِ من سرگذشت یأسم و امید‌:

پل روگات لوب‌ چندین جستار و مقاله را از سراسر کشورها، دوره‌ها، جنگ‌ها و جنبش‌های سیاسی متفاوت در کتابِ من سرگذشت یأسم و امید گرد هم آورده است. این جستارها دربارهٔ وضعیت افرادی است که همگی در تنگناهای اجتماعی و سیاسی گرفتار شده بودند و از ظلم و بی‌عدالتی اجتماعی و آسیب‌هایی که به آن‌ها وارد شده است می‌گویند. آن‌ها توضیح می‌دهند که به‌رغم تمام مشکلات و ظلم چطور توانستند با بی‌عدالتی بجنگند و در برابر آن مقاومت کنند تا در نهایت به پیروزی برسند.

در کتابِ من سرگذشت یأسم و امید چه می‌خوانیم؟

در اولین جستارِ کتابِ من سرگذشت یأسم و امید «نلسون ماندلا»، رهبرِ مقاومت داخلی و نخستین رئیس‌جمهور آفریقای جنوبی از سختی‌هایی می‌گوید که زندانیان سیاسی مجبور بودند آن را تحمل کنند و نشان می‌دهد یک زندانی سیاسی چطور می‌تواند در زندان درهم نشکند و امید داشته باشد. ماندلا خود نیز سال‌ها زندان سیاسی بوده و به مبارزه با ظلم و ستم پرداخته است. در جستاری دیگر «واسلاو هاول» رئيس‌جمهور سابقِ جمهوری چک که خود یکی از فعالان جنبش‌های منتهی به فروپاشی کمونیسم بود، از ارزشی می‌گوید که در اقدامات به ظاهر محکوم یا بیهودهٔ مردمِ تحت ستم یافت و توضیح می‌دهد که چطور می‌توان در نظام توتالیتر به امید و آزادی رسید. در جستاری دیگر «آریل دورفمن» نویسندهٔ اهل شیلی، از دوران انقلاب این کشور و زندگی در دورهٔ ریاست‌جمهوری سالوادور آلنده و کودتای پینوشه می‌گوید و این‌که چطور توانستند از خفقان دورانِ هولناک دیکتاتوری پینوشه جانِ سالم به‌در ببرند.

فهرست جستارهای کتابِ من سرگذشت یأسم و امید

• سال‌های سیاه اثر نلسون ماندلا
• سمت‌وسوی دل اثر واسلاو هاول
• در ستایش صدای آدمی اثر ادواردو گالیانو
• کودکی و شعر اثر پابلو نرودا
• ناامیدی دروغی است که به خودمان می‌گوییم اثر تونی کوشنر
• ما همه خالد سعیدیم اثر وائل غنیم
• سپتامبر بیا اثر آرونداتی روی
• سیاه‌چاله اثر آریل دورفمن
• نامه‌ای از زندان بیرمنگام اثر مارتین لوتر کینگ
• ایستادگی در برابر هراس اثر پیتر آکرمن و جک دووال
• امید علیه امید اثر نادژدا ماندلشتام
• فقط عدالت می‌تواند راه بر نفرین بربندد اثر آلیس واکر
• بدون بخشایش آینده‌ای در کار نخواهد بود اثر دزموند توتو

اگر از خواندن کتابِ من سرگذشت یأسم و امید لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

• قدرت بی‌قدرتان اثر واتسلاو هاول نویسندۀ چکسلواکی است. کتاب قدرت بی‌ قدرتان در سال 1979 و یک دهه پس از سرکوب بهار پراگ منتشر شد. این کتاب یک جستار سیاسی گسترده دربارۀ رژیم‌های کمونیستی آن زمان است و نویسنده در این کتاب زندگی در حکومت‌های کمونیستی اروپای شرقی و نظام پساتوتالیتر چکسلواکی را به تصویر کشیده است. 

• شکستن طلسم وحشت اثر آریل دورفمن نویسندهٔ اهل شیلی است. او که به مدت سه سال مشاور فرهنگی رئيس‌جمهور شیلی سالوادور آلنده بود، پیش از کودتای ژنرال آگوستو پینوشه که منجر به مرگ آلنده شد مجبور شد کشور شیلی را ترک کند و در این کتاب از ماجرای محاکمهٔ شگفت‌انگیز و پایان‌ناپذیر ژنرال آگوستو پینوشه می‌گوید.

دربارۀ پل روگات لوب‌: گردآورندهٔ کتابِ من سرگذشت یأسم و امید

من سرگذشت یاسم و امید

پل روگات لوب سی‌‌وپنج سال از عمرش را صرف تحقیق در مورد مسئولیت و توانمندسازی شهروندی کرده است و به دنبالِ یافتن جواب سؤالات مختلفی رفته است؛ مثلاً این‌که چه چیزی باعث می‌شود برخی افراد زندگی مبتنی بر تعهد اجتماعی را انتخاب کنند در‌حالی‌که این مسئله برای برخی دیگر اهمیتی ندارد. او به دنبال یافتن پاسخ این پرسش نیز هست که چگونه می‌توان به‌رغم همهٔ ناامیدی‌ها و موانع همچنان امیدوار ماند. او اولین کتابش را با عنوان «روحِ یک شهروند» در مورد همین موضوعات نوشت و بیش از صدهزار نسخه از این کتاب در سال 2010 به فروش رفت. کتابِ «من سرگذشت یأسم و امید» دومین کتاب این نویسنده بود که برندهٔ جایزهٔ ناتیلوس شد. مقالات او تابه‌حال در مجله‌ها و روزنامه‌های مختلفی همچون نیویورک تایمز، واشنگتن پست، یو‌اِس‌اِی تودی، لس‌آنجلس تایمز، بوستون گلوب، سایکولوژی تودی منتشر شده است. او همچنین با شبکه‌های سی‌اِن‌انِ، اِن‌بی‌سی و بی‌‌بی‌سی مصاحبه کرده است و در دانشگاه‌های سراسر ایالات متحده سخنرانی کرده است و کنفرانس‌های مختلفی در زمینهٔ مسئولیت و توانمندسازی برگزار می‌کند.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (1)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • شهریار ناصح
    • پاسخ به نظر

    کتابی که خواندنش برای ما دردناک ولی آموزنده است. ترجمه خوبی هم دارد

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی