

کتاب فرمانده من از مجموعه کتابهاي «يادنامه» با موضوع «جنگ ايران و عراق» است. فرمانده من را رحيم مخدومي، احمد کاوري، داوود اميريان، علياکبر خاورينژاد، حسن گلچين، هادي جمشيديان و عباس پاسيار نوشتهاند. رحيم مخدومي يادوارهاي از فرمانده، مدني نوشته است. مخدومي از صميمت و مهرباني، شجاعت و دلاوري محبوبيت و نحوة به شهادت رسيدن مدني را بيان کرده است. احمد کاوري نيز حديث صلابت و يادواره سيد عليرضا قوام، معاون گردان نوح از لشکر امام رضا(ع) را در اين کتاب آورده است. کاوري نيز از تواضع، متانت، خوشرويي، خوشگويي و از جاذبههاي، شهيد عليرضا قوام ميگويد. داوود اميريان نيز يادواره حاج حسين طاهري، فرمانده گردان ميثم را نوشته است. اميريان نيز از اخلاق و رفتار، محبوبيت، زحمات و بيخوابيها، سختگيري و آموزش نيروها و آماده کردن آنها براي عمليات، عشق به حضرت زهرا و از تواضع و فروتني طاهري ميگويد. علياکبر خاورينژاد يادوارهاي از فرمانده محموديان، حسن گلچين خاطرهاي از فرمانده علي غفاري، هادي جمشيديان از خادمي فرمانده سپاه بانة کردستان، عباس پاسيار از محمد بروجردي فرمانده عمليات غرب را نوشتهاند. اکنون، همه اين فرماندهان که در کتاب، يادواره و خاطراتشان و شجاعتها و دلاوريهايشان آمده است به درجه رفيع شهادت رسيدهاند و اين کتاب يادنامهاي از آنهاست که توسط افرادي که شاهد ايثار و فداکاريها و دلاوريهايشان بودهاند، تنظيم شده است. به اميد آنکه راه سرخ آنها ادامه پيدا کند. گزيده متن سرماي شبانه هور بر لباس غواصام ميخزد و افکارم را ميبرد. دستهايم را به هم ميمالم و بر صورتم ميکشم، در حالي که نگاهم، به انتظار، بر مسير حرکت عليرضا خيره شده است. باد، لاي نيها ميپيچد و تصوير وهمآلود آنها نگرانم ميسازد. ميايستم و به راهکار مينگرم. و ناگهان، صداي کوتاه يک انفجار بر کف قايقم مينشاند. قلبم به طپش ميافتد و بيطاقت بر تمام وجودم ميکوبد. نکند عليرضا...؟!
شاید بپسندید














از این نویسنده













