

مجموعه شعري در پي رسيدن از مساحت زميني به مناظر آسماني، مانند تمام درختان بيتاب زمين. «درختان بيتاب» مجموعه شعر شاعر جوان کرماني مجتبي احمدي است. از همان عنوان کتاب ميتوان دلبستگي شاعر به آرايههاي ادبي و تکنيکهاي زباني و بياني را دريافت. درختان بيتاب درختاني هستند که هم در يک مقطع شيدايي تاب و طاقت از دست دادهاند و هم با يادآوري يک نوستالوژي دوران کودکي، ديگر تابي بر آنها بسته نميشود. استفاده گسترده از صنايع و آرايههاي ادبي امري است که در شعرهاي داخل کتاب هم خود را نشان ميدهد و شاعر در اکثر مواقع تعابير و مناظر دلنشيني از اين طريق خلق کرده است. مجموعه در دو فصل تنظيم شده است. شعرهاي فصل اول داراي مضامين و تم عاشقانه هستند اما ميتوان در آنها مضامين اجتماعي را نيز ديد. مانند آخرين غزل اين بخش با عنوان «ما، لال» که براي شهدا سروده شده و شاعر ضمن آن با جسارت به معضلات اجتماعي نيز اعتراض ميکند: «... او رفت و عدهاي پس از او مُردند، خوابي به شکل مرگ ... نه! سنگينتر او رفت و عدهاي پس از او خوردند، آدم مگر خوراک نميخواهد؟ او رفت؟ نه! نرفت، همين جاهاست، در کوچهها، کنار خيابانها دستي بکش به شيشه، تماشا کن، غير از دو چشم پاک نميخواهد او «سالنامه» نيست که «يک هفته» چاپش کنيم يا بفروشيمش يک «لحظهنامه» است؛ بخوانيمش، او حقّ اشتراک نميخواهد...»
شاید بپسندید














از این نویسنده













