

بارون درخت نشین
انتشارا کارگاه فيلم و گرافيک سپاس منتشر کرد :
کازیمو بالای درخت مگنولیا بود. با وجود شاخه های بسیار در هم تنیده ی آن برای پسری مانند برادرم که متخصص بالارفتن از هر نوع درختی بود حرکت روی این درخت برایش مثل آب خوردن بود؛ شاخه های درخت باریک و چوبشان هم تقریبا نرم بود، ولی می توانستند وزن او را تحمل کنند. موقع حرکت روی تنهی مگنولیا، میخ های کفشش پوست سیاه درخت را زخمی کرد و پوسته ی زیرین و سفیدرنگ آن نمایان شد؛ عطر تازه و خنک برگ ها او را احاطه کرده بود، باد، عطر خوش درختان و گیاهان را در آن باغ زیبا این طرف و آن طرف می چرخاند و لحظه ای عطر گیاهان ضعیف و لحظه ای هم شدت می گرفت و چقدر بی نظیر می شد؛ گویی برگهایی از یک دفتر سبزرنگ با طیفی از رنگهای سبز متفاوت را ورق می زدی
بارون درخت نشین راوی سرگذشت پسری است که تصمیم می گیرد زندگی خود را بر روی درختان سپری کند. او یک پادشاهی درختی برپا می کند که همچون استعاره ای از استقلال در نظر گرفته میشود و چالشها و فرصتهای این اقدام دستمایه ای برای نویسنده است تا به پرسشهای فلسفی بشر بپردازد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













