

شنل سبز خانم فروردین (خشتی)
انتشارات سایه گستر منتشر کرد:
خانم فروردین هر جا که رفت یخ ها آب شدند. یخ رودخانه آب شد گل ها گرم شدند. پرندگان یکی یکی از شانه های خانم برفی پر کشیدند و در آب رودخانه بال های خونیشان را شستند. انگار دوباره جان گرفته بودند. رودخانه به سمت خانم فروردین رفت. خانم فروردین همان طور بی حرکت ایستاده بود و به جایی آن سوی کوه ها خیره شده بود. خانم برفی آهسته آمد کنارش ایستاد و سرش را روی شانه های خانم فروردین گذاشت. خانم فروردین دست هایش را به دورشانه های لرزان او حلقه کرد. پرنده ها هم آمدند روی شانه های آن دو نشستند. پرندگان زیر گوش آنها آواز خواندند. از دست و شانه های خانم برفی و خانم فروردین گل ها جوانه زدند. گل ها تمام بدن آنها را پوشاندند. گل های زنبق و نرگس و همیشه بهار لابه لای موهای آنها رفتند. و پیچک ها به دور اندام آنها پیچیدند. جنگل سبز شد و همه جا پر از گل های رنگارنگ شد. حالا هر وقت پرندگان می ترسیدند، می رفتند لابه لای پیچک ها و گل هایی که از سر و شانه ی خانم بهار و خانم برفی بیرون آمده بودند...
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده













