خردم كن (1)

(1)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
2577

علاقه مندان به این کتاب
14

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
2

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب خردم كن

انتشارات کتاب مجازی منتشر کرد:
264 روز است که زندانی شده‌ام.
جز یک دفترچه‌ی کوچک و خودکاری خراب و ارقام توی ذهنم مصاحبی ندارم. 1 پنجره 4 دیوار 44 متر مربع جا 26 حرف الفبایی که در 264 روز تنهایی به آن سخن
نگفته‌ام.
6336 ساعت از زمانی که انسان دیگری را لمس کرده‌ام می‌گذرد.
به من گفتند: یک هم سلولی هم اتاقی خواهی داشت.
به من گفتند: امیدواریم این جا بمیری و بپوسی البته اگر رفتارت خوب باشه.
به من گفتند: یک دیوانه دیگر درست مثل خودت دیگه تنها نمی‌مونی.
آنها نوکرهای سازمان احیاء هستند. ابتکاری که قرار بود به جامعه‌ی روبه مرگمان کمک کند همان آدم‌هایی که من را از خانه‌ی پدری‌ام بیرون کشیدند و در آسایشگاهی زندانی کردند
آن هم بابت چیزی که دست خودم نیست هیچ کس اهمیتی نمی‌دهد که من خودم هم خبر نداشتم قادر به چه کاری هستم.
که من خودم هم نمی‌دانستم دارم چه کار می‌کنم.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

اینفوگرافیک کتاب خردم کن

معرفی کتاب خردم کن اثر طاهره مافی

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب خردم کن از سایت گودریدز امتیاز 3.9 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب خردم کن از سایت آمازون امتیاز 4.4 از 5 را دریافت کرده است.

معرفی رمان خردم کن:

خردم کن اولین جلد از مجموعه داستان‌های پادآرمانشهری اثر طاهره مافی نویسندۀ ایرانی- آمریکایی است که در سال 2011 منتشر شد. خردم کن اولین کتاب از یک مجموعۀ شش‌گانه است. این کتاب به زبان انگلیسی منتشر شد و با ترجمۀ شبنم سعادت در ایران به چاپ رسید. دومین قسمت این مجموعه در سال 2013 و آخرین کتاب این مجموعه در سال 2020 منتشر شد. خردم کن یک رمان دیستوپیایی جذاب است و داستان آن در دنیایی روایت می‌شود که در آن جامعه از هم جدا شده و یک دولت دیکتاتوری کنترل جامعه را به دست گرفته است. داستان آن حول دختر جوانی به نام جولیت می‌گردد که قدرتی مرگبار دارد که همین قدرت او را هدف دولت قرار می‌دهد.

واکنش‌های جهانی به رمان خردم کن:

«خردم کن رمانی اعتیادآور و سرشار از عشق است که امکان ندارد تا پایان داستان بتوانید آن را زمین بگذارید.» - لورن کیت، نویسندۀ کتاب هبوط

«خردم کن ماجرایی پرهیجان و عاشقانه دارد و نویسنده به زیبایی شخصیت یک دختر نوجوان را به تصویر کشیده و مبتکرانه داستان را به پیش برده است. شما به راحتی می‌توانید با افکار درونی جولیت همدردی کنید.» - بوک‌لیست

«طاهره مافی توانسته یک ماجرای اکشن و یک داستان روان‌شناختی را با هم ترکیب کند. این کتاب داستانی جذاب از نویسنده‌ای است که ترسی از ریسک‌کردن ندارد.» - پابلیشرز ویکلی

«صحنه‌های اکشن و خطرات قریب‌الوقوع شما را هیجان‌زده می‌کنند... بخشی از این داستان هشداردهنده و بخشی از آن عاشقانه است و طرفداران رمان‌های فانتزی و ماجراجویانه عاشق این کتاب می‌شوند.» - کایرکاس ریویوز

چرا باید رمان خردم کن را بخوانیم؟

خردم کن داستانی فانتزی و جذاب است. رویدادها و پیچش‌های این رمان آخرالزمانی خواننده را به شدت درگیر خود می‌کند. سبک منحصربه‌فرد نویسنده کتاب را خواندنی کرده است. اگر به داستان‌های علمی-تخیلی یا آخرالزمانی علاقه دارید حتماً کتاب خردم کن را بخوانید.

جملات درخشانی از کتاب خردم کن:

«صورتش را عقب می‌برد. نیشخند می‌زند اما لبخند نمی‌زند و دلم می‌خواهد زار بزنم، چشم‌هایم نومیدانه و وحشت‌زده به‌سرعت سمت دری می‌چرخد که به دفعاتی که تعدادش از دستم در رفته سعی کرده‌ام بازش کنم. آن‌ها من را با یک پسر زندانی کرده‌اند. یک پسر. وای خدای من. سعی دارند من را بکشند. به‌عمد این کار را کرده‌اند. تا شکنجه‌ام کنند، تا عذابم بدهند، تا دوباره خوابِ شب را بر من حرام کنند. بازوهایش خالکوبی شده، تا آرنج‌هایش را پوشانده. روی ابرویش جای حلقه‌ای که حتماً توقیفش کرده‌اند مشخص است. چشم‌های آبی تیره، موهای قهوه‌ای تیره، فک زاویه‌دار و اندام لاغر و خوش‌بنیه. خوش‌قیافه خطرناک. وحشتناک. هولناک. می‌خندد، از تختم پایین می‌افتم و سریع می‌دوم گوشه‌ای. بالش نازک روی تخت اضافه‌ای را که امروز صبح در جای خالی اتاق چپانده‌اند برانداز می‌کند، تشک زهواردررفته و روانداز نخ‌نما به‌زحمت نصف هیکلش را نگه می‌دارد. نگاهی به تخت من می‌اندازد. نگاهی به تخت خودش. با یک دست هر دو را کنار هم می‌کشد. با پایش هر دو چارچوب فلزی را به سمتی می‌کشد که سهم خودش از اتاق است. دو تا تشک را رویش پهن می‌کند، و بالشم را قاپ می‌زند با چند ضربه نرم‌اش می‌کند و زیر گردنش می‌گذارد. لرز به جانم افتاده است.»

«نمی‌دانم از کی شروع شد.
نمی‌دانم چرا شروع شد.
غیر از جیغ‌ها روحم از هیچی خبر ندارد.
مادرم وقتی فهمید دیگر نمی‌تواند به من دست بزند جیغ کشید. پدرم وقتی فهمید با مادرم چه‌کار کرده‌ام فریاد کشید. پدر و مادرم وقتی توی اتاقم زندانی‌ام کردند و گفتند باید سپاسگزار باشم جیغ می‌کشیدند. بابت غذایی که می‌دادند. بابت رفتار انسانی‌شان با این موجودی که ممکن نبود فرزندشان باشد. بابت چوب مدرجی که برای اندازه‌گیری فاصله‌ی دورنگه داشتن‌ام به کار می‌بردند.
زندگی‌شان را نابود کرده بودم، خودشان به من می‌گفتند.
شادی‌شان را ربوده بودم. امید مادرم برای دوباره بچه‌دار شدن را از بین برده بودم.
از من می‌پرسیدند، مگر به چشم خودم نمی‌بینم چه کرده‌ام. مگر نمی‌بینم که همه‌چیز را نابود کرده‌ام.
سخت تلاش می‌کردم تا آن‌چه را نابود کرده‌ام ترمیم کنم. هرروز تلاش می‌کردم همان باشم که آن‌ها می‌خواهند. مدام تلاش می‌کردم بهتر باشم اما هرگز نفهمیدم چطور. 
الان فقط می‌دانم که دانشمندان اشتباه می‌کنند.
دنیا مسطح است.
می‌دانم، چون درست از لبه‌اش پرت شدم و 17 سال است تلاش‌کرده‌ام خودم را نگه دارم. 17 سال است تلاش کرده‌ام خودم را دوباره بالا بکشم اما وقتی هیچ‌کس مایل نیست دست به سویت دراز کند غلبه بر جاذبه تقریباً غیرممکن است.»

«به رعشه افتاده‌ام. ناگهان بدنم به تلاطم می‌افتد تا با گردابی از احساسات مبارزه کند، مغزم از فکر دنیایی که دارم از دست می‌دهم و این پسری که مرا به یاد نمی‌آورد به ستوه آمده و درد می‌کند. خودکار می‌لغزد و به زمین می‌افتد و به پتو آن‌قدر محکم چنگ می‌زنم که می‌ترسم پاره شود. یخ پوستم را می‌شکافد و وحشت در رگ‌هایم دلمه می‌بندد. هرگز فکر نمی‌‌کردم وضع این‌قدر بد شود. هرگز فکر نمی‌کردم سازمان احیا این‌طور شورش را در بیاورد. دارند فرهنگ، و زیبایی گوناگونی‌مان را می‌سوزانند و خاکستر می‌‌کنند. شهروندان جدید دنیایمان چیزی نخواهند بود جز اعداد، بابت نافرمانی به‌سهولت جابه‌جا، حذف و نابود خواهند شد. انسانیتمان را از دست داده‌ایم. پتو را دور شانه‌هایم می‌پیچم، تا این‌که در پیله‌ای از لرزه‌هایی که بدنم را به رعشه انداخته‌اند محبوس می‌شوم. از این عدم خویشتن‌داری‌ام به وحشت افتاده‌ام. نمی‌توانم جلوی لرزشم را بگیرم. ناگهان دستش را پشتم می‌گذارد. تماس دستش پوستم را از ورای لایه‌های پارچه می‌سوزاند و آن‌قدر سریع نفس می‌کشم که ریه‌هایم از کار می‌افتد. میان برخورد امواج پریشانی و گیجی گیر افتاده‌ام، به‌شدت متأصل و درمانده‌ام به‌شدت درمانده‌ام به‌شدت درمانده‌ام تا نزدیک باشم به‌شدت مستأصل و درمانده‌ام تا دور باشم. نمی‌دانم چطور از او فاصله بگیرم. دلم نمی‌خواهد از او فاصله بگیرم.»

تحلیلی بر رمان خردم کن‌:

خردم کن اثر طاهره مافی یک رمان هیجان‌انگیز پادرآرمان شهری است که برای نوجوانان، جوانان و بزرگسالان نوشته شده است. این کتاب غیرعادی است چون خطوط و بخش‌های مختلفش مثل دفترچه‌ خاطراتی خط خورده با هم تداخل دارند. طاهره مافی در خردم کن ابرقهرمانی فراموش‌نشدنی را با قدرتی ماوراءالطبیعی به تصویر کشیده که در طول کتاب سعی می‌کند یاد بگیرد چطور باید این قدرتش را کنترل کند و به مرور شجاع‌تر و با اعتماد‌به‌نفس‌تر می‌شود. نویسنده در این کتاب پذیرش خود، اعتماد و عشق را به تصویر کشیده است و نشان می‌دهد که جولیت در طول داستان چطور با خود و قدرت عجیبش کنار می‌آید و در انتها توانایی‌های عجیبش را در این دنیای آخرالزمانی می‌پذیرد. طاهره مافی در مورد کتاب خردم کن گفت که این کتاب را با الهام از علاقه به طبیعت و توانایی بشریت برای غلبه بر موانع بزرگ نوشته است.

خلاصه داستان

داستان کتاب خردم کن حول محور جولیت می‌گردد، دختری هفده ساله که برای داشتن قدرتی کشنده و غیرقابل پیش‌بینی در یک آسایشگاه محبوس شده است. جولیت در آسایشگاه حبس شده چون سه سال قبل پسر کوچکی را در فروشگاهی با لمس مرگبار و غیرمعمولش به کشتن داده است. حتی خانوادهٔ جولیت از او متنفرند و زمانی که جولیت را به آسایشگاه می‌بردند پدر ومادرش حتی نیم نگاهی به او نینداختند. جولیت حالا هیچ‌کس را ندارد و پس از سپری کردن 264 روز در یک سلول انفرادی، مجبور می‌شود سلول خود را با پسری به نام آدام کنت شریک شود. جولیت به‌خاطر وحشت از خودش تا حدی دیوانه هم شده است. او بارها و بارها خواب یک پرنده را می‌بیند و در یک دفترچۀ کوچک، خاطراتش را می‌نویسد. آدام، جولیت را به یاد کسی می‌اندازد ولی جولیت با خودش فکر می‌کند که امکان ندارد تابه‌حال آدام را دیده باشد. او به آدام سوراخ‌سنبه‌های آسایشگاه را نشان می‌دهد. ناگهان یک روز جولیت از خواب بیدار می‌شود و می‌بیند آدام او را لمس کرده اما هنوز نمرده است!

مضامین اصلی کتاب خردم کن:

عشق
موضوع آخرالزمانی کتاب خردم کن، چشم‌اندازی تیره و تار به کتاب بخشیده است و نویسنده در آن دنیایی را به تصویر کشیده است که در آن مردم توانایی‌های ویژه‌ای دارند که به جای نعمت، یک نفرین تلقی می‌شود. نویسنده در این کتاب فانتزی یک حکومت توتالیتر را نشان می‌دهد که از این ترس برای کنترل توده‌ها استفاده می‌کند. بااین‌حال، در میان این همه آشفتگی، کتاب اهمیت عشق و اعتماد بین شخصیت‌ها را به زیبایی به تصویر کشیده است. رابطۀ جولیت و آدام و علاقۀ فزایندۀ او به شخصیت دیگری به نام وارنر، نشان می‌دهد که عشق می‌تواند حتی در خشن‌ترین محیط‌ها نیز همه را تسخیر کند.

پذیرش
موضوع برجستۀ دیگر رمان خردم کن، تروما و پذیرش خود است. جولیت آسیب‌های روانی زیادی را تجربه کرده است و از لحاظ عاطفی با خودش درگیر است اما به مرور از یک دختر مطیع و بدون اعتماد‌به‌نفس تبدیل به یک زن با اعتمادبه‌نفس، خوددوست، نیرومند و الهام‌بخش می‌شود. 

اگر از خواندن کتاب خردم کن لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

سبک نویسندگی طاهره مافی متمایز و گیرا است. او هنرمندانه در این رمان فانتزی استعاره‌ها و نثر شاعرانه را به کار گرفته تا حسی عمیق به روایت داستان ببخشد. بنابراین اگر از خواندن کتاب خردم کن لذت بردید، کتاب‌های زیر را نیز بخوانید.

• سه گانه 100 نفر رمانی آخرالزمانی اثر کاس مورگان نویسندهٔ و ویراستار آمریکایی است. این رمان که براساس آن یک سریال پربیننده نیز ساخته شده، داستان به پایان رسیدن حیات بر روی زمین بر اثر بمب اتم و زندگی انسان‌ها بر روی یک سفینه در مدار زمین است تا این‌که زمان انسان‌ها بر روی این سفینه به پایان می‌رسد و متوجه می‌شوند اگر به زمین برنگردند همگی خواهند مُرد. بنابراین تصمیم می‌گیرند گروهی متشکل از 100 نوجوان خلافکار را به زمین بفرستند تا ببینید آیا می‌توان به زمین برگشت یا خیر.

دربارۀ طاهره مافی‌: نویسندۀ ایرانی-آمریکایی

خردم كن

طاهره مافی نویسندۀ ایرانی- آمریکایی در سال 1988 متولد شد. او نویسندۀ داستان‌های نوجوانان و کتاب‌های علمی- تخیلی است. مافی در شهر کنتیکت آمریکا در خانواده‌ای ایرانی به دنیا آمد و کوچک‌ترین فرزند خانواده است. طاهره در سن 12 سالگی همراه با خانواده‌اش به کالیفرنیای شمالی نقل‌مکان کرد. اولین رمانش خردم کن در سال 2011 منتشر شد. کتاب دیگرش «وسعت بسیار بزرگ دریا» در سال 2018 منتشر شد و در فهرست جایزۀ ملی کتاب برای ادبیات نوجوان قرار گرفت.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (3)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • فاطمه کاظمی
    • پاسخ به نظر

    خیلییی کتاب قشنگیه من جلد های دیگه رو هم انگلیسی بود خوندم به نظرم جلد های بعدی قشنگتر از جلد های اول هستند

  • تصویر کاربر

    • فافا اسماعیلی
    • پاسخ به نظر

    سبک خانم مافی بسیار منحصربه‌فرده و ماهرانه یه داستان تخیلی رو به تصویر کشیده و من به شخصه توصیف‌های داستان رو خیلی دوست داشتم. نویسنده تمام وقایع کتاب رو با جزئیات کامل تعریف کرده و همین به‌نظرم خیلی داستان رو جذاب‌تر کرده.

  • تصویر کاربر

    • مهرناز بهروش
    • پاسخ به نظر

    کاور کتاب واقعا زیبا و جذابه و می‌درخشه. اگر به داستان‌های آخرالزمانی و پادآرمانشهری مثل بازی گرسنگان علاقه دارید حتما بخونیدش خیلی قشنگه.

بریده ای از کتاب (1)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • فافا اسماعیلی
    • 2

    کف دستم را به قاب کوچک شیشه فشار می‌دهم و سرما را که با حسی آشنا دستم را می‌چسبد احساس می‌کنم. ما هر دو تنها هستیم، وجود ما به معنای عدم وجود چیز دیگری است. خودکار تقریباً بی‌مصرفم را با همان یک ذره جوهری که یاد گرفته‌ام جیره‌بندی روزانه کنم برمی‌دارم و به آن خیره می‌شوم. نظرم عوض می‌شود. از زحمت نوشتن صرف‌نظر می‌کنم.

عیدی