%10


دفعات مشاهده کتاب
244
علاقهمندان به این کتاب
0
میخواهند کتاب را بخوانند.
0
کتاب را پیشنهاد میکنند
0
کتاب را پیشنهاد نمیکنند
0
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
انتشارات کتاب کنج منتشر کرد:
و در شبی توفانی با صادق رو در رو شدم. حالا دیگر من لوچه نوته، میدانم که باید دنبالشان میرفتم و هر دوی آنها را پیدا میکردم تا هر چه میخواستند به من بگویند بایستی رخسار بیرنگم را در صلات ظهر می دیدند تا قولی را که به مادرم داده بودم عملی کنم
قسم خورده بودم که هبوط را با صادق و فرانتس تجربه کنم هبوطی دلنشین ، پاک بینانه و پربار و در شب آنها راه بروم تا شاهد اوقات بسیار گران بهایشان باشم. شبی بی پایان ،شبی بی شریک چون دو عشق من دو عشق حیرت انگیز من برای نوشتن نیازی به دیدن نداشتند. در سردابه ها دست همدیگر را میگرفتیم زنجیری تشکیل میدادیم و من پیشاپیش آنها میرفتم میخندیدیم چون در جایی که بودیم هیچ اتفاق ناگواری برایمان نمی افتاد
از متن داستان
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
مترجم
نشر
شابک
9786229865385
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
شومیز
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
204 صفحه
نوبت چاپ
1
وزن
185 گرم
سال انتشار
1402
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.
جمله مورد علاقهات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.
شاید بپسندید














از این مترجم













