

مجمع الجزایرگولاگ (3 جلدی)
انتشارات مرکز منتشر کرد:
مجمعالجزایر گولاگ، یکی از بزرگترین و خواندنیترین روایتهای تاریخ ادبیات جهان که برای نویسندهاش جایزهی نوبل ادبی 1970 را به ارمغان آورده، در واقع تلاشی است برای ارائهی تصویری قابل درک از گستردگی سایهی شر بر زندگی میلیونها شهروند روس در عصر اتحاد جماهیر شوروی، بهویژه دورهی حکمرانی ژوزف استالین بین سالهای 1929 تا 1953.
الکساندر سولژنیتسین، نویسندهي نامدار روس و از بازماندگان اردوگاههای کار اجباری گولاگ در شوروی سابق، این کتاب را طی ده سال و از راه گفتگو با بیش از 220 بازماندهی دیگر اردوگاهها، در سه جلد به رشتهی تحریر درآورده که آمیزهای است از نثر نویسندهای حماسهپرداز، مورخی آرمانگرا و مصلحی برآشفته، با رگههایی از طنز سیاه. آنچه میخوانید جلد اول این مجموعه است.
هیچ خوانندهی قرن بیستویکمیای که شاهکار سولژنیتسین را برای بار اول میخواند نباید تصور کند که بناست یک روایت تاریخی سرراست را بخواند. کتاب او فقط وصف تاریخ نیست، خود تاریخ است. به لطف عنایت وسواسگونهی سولژنیتسین به جزئیات و استعدادهای ادبی و جدلی او، مجمعالجزایر گولاگ به خلق همین جهانی که ما امروزه در آن زیست میکنیم کمک کرده است
فروشگاه اینترنتی 30 بوک
دربارهٔ کتاب
.اتحاد جماهیر شوروی با ایجاد چارچوب قانونی و عملی این اردوگاههای کار اجباری را ساخته بود تا محکومان سیاسی و مجرمان عادی را در آنجا محبوس کند. سولژنیتسین در مجموعهٔ ۳ جلدی «مجمعالجزایر گولاگ» از تاریخچهٔ سیستم اردوگاههای کار اجباری گفت که از سال 1918 تا 1956 در اتحاد جماهیر شوروی وجود داشتند. در جلد اول و دوم مجمعالجزایر گولاگ با وضعیت نویسنده و سیستم اردوگاههای کار اجباری آشنا میشوید. اما جلد اول، دوم و آخر مجمعالجزایر گولاگ، به یاد میلیونها قربانیِ استبداد اتحادِ جماهیر شوروی نوشته شد.
نویسنده در جلد سوم از امواج پاکسازی و محاکمات نمایشیای میگوید که به توسعهٔ سیستم بزرگ گولاگ منجر شد و سپس به بازداشت زندانیان، انتقال به گولاگ، بدرفتاری با زندانیان و شرایط عمومی آنها در اردوگاههای کار اجباری میپردازد و از رویدادهای خاص و قابلتوجه در طول تاریخ نظام گولاگ از جمله شورشها و قیامهای زندانیان میگوید. سولژنیستین در این جلد به بررسی واپسین دورهٔ فرمانروایی استالین و جانشینان او نیز میپردازد.
او در جلد سوم کتاب توضیح میدهد که این بازداشتگاهها، زندانها و اردوگاههای کار اجباری چطور پدید آمد و فرصت را غنیمت میشمارد و با شرح تاریخچهٔ فرارها، اعتصابها، شورشها و عصیانهای سرشار از حماسه به این سؤال پاسخ میدهد که چرا در مواجهه با ربع قرن ظلم و ستم هیچکس مقاومتی نشان نداد. او در این جلد به مسئلهٔ دیگری نیز میپردازد؛ اینکه آیا مرگ استالین پایان عمر گولاگ بود؟
ویژگیهای برجستهٔ کتاب
.
«مجمع الجزایر گولاگ» اثری عظیم است که واقعیت وحشیانهٔ سیستم اردوگاههای کار اجباری شوروی را از طریق روایت شخصی، مستندات تاریخی و تأملات فلسفی افشا میکند. این کتاب هم یک دستاورد ادبی و هم یک کیفرخواست سیاسی است که نقش مهمی در آشکار کردن میزان سرکوب حکومتی تمامیتخواه در دوران استالین ایفا کرد. برخی از ویژگیهای برجستهٔ این کتاب عبارتاند از:• ترکیب مستند و ادبیات: نویسنده در این کتاب از تجربیات دست اول خودش، شهادت صدها زندانی، اسناد تاریخی، مصاحبهها و گفتمان فلسفی استفاده کرد و روایتی قدرتمند و چند بُعدی خلق کرد که فراتر از خاطرات یا تاریخی ساده پیش میرود.
• برجسته کردن اخلاق و فلسفه: نویسنده در مورد طبیعت انسان، خیر و شر و مسئولیت اخلاقی تأمل کرده و خوانندگان را به بررسی نقش افراد در مواجهه با ظلم سیستماتیک فرا میخواند.
• افشای ترور دولتی: این کتاب بینشی نادر و دقیق از عملکرد سیستم کیفری شوروری، بهویژه در دوران استالین پرده برمیدارد و مقیاس و مکانیسم سرکوب سیاسی را آشکار میکند.
• تأثیر بر افکار عمومی مردم جهان: «مجمع الجزایر گولاگ» تاثیر عمیقی بر نگاه جهان به اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ سرد داشت و در مشروعیتزدایی از کمونیسم شوروری در نگاه غرب نقش مهمی داشت.
• یک اثر شجاعانه: نوشتن و انتشار «مجمعالجزایر گولاگ» برای سولژنیتسین با ریسک بسیار بزرگی همراه بود که در نهایت به دلیل سرپیچی از دستورات تبعید شد. این اثر به عنوان نمادی از مقاومت فکری و اخلاقی شناخته میشود.
افتخارات و جوایز
.
از زمان انتشار «مجمع الجزایر گولاگ» در سال ۱۹۷۳، این اثر با استقبال چشمگیری از سوی خوانندگان و منتقدان مواجه شد اما در آن زمان جایزهٔ خاصی دریافت نکرد چون چاپ آن در اتحاد جماهیر شوروی ممنوع بود و در غرب نیز با جنجالهای زیادی منتشر شد. اما این کتاب بعدها بزرگترین جایزهٔ ادبی را از آن خود کرد و بر گفتمان سیاسی و درک تاریخی از تمامیتخواهی شوروی تأثیر گذاشت. برخی از افتخارات و جوایز این کتاب عبارتاند از:• برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات در سال ۱۹۷۰
بازخوردها به مجموعه «مجمع الجزایر گولاگ»
.
• کتاب مجمعالجزایر گولاگ یک امپراتوری را فرو ریخت. دوریس لسینگ، نویسندۀ کتاب فرزند پنجم (Doris Lessing, the author of The Fifth Child)• کتاب «مجمعالجزایر گولاگ» یک چالش عظیم و جدی برای دولت شوروی بود، مشروعیت آن را زیر سؤال برد و خواستار تغییری انقلابی شد. گولاگ، نظر کمونیستها و متحدانشان را که متقاعد شده بودند محکوم کردن رژیم عمدتاً تبلیغات بورژوایی است تغییر داد. مایکل اسکامل (Michael Scammell)
• «مجمعالجزایر گولاگ» قویترین کیفرخواست از یک رژیم سیاسی است که در دوران مدرن به چشم دیدهایم. دیپلمات ایالات متحده، جورج. اف کنان (United States diplomat George F. Kennan)
• «مجمعالجزایر گولاگ» بهترین کتاب غیرداستانی قرن بیستم است. تایم (Time)
• جردن پیترسون (Jordan Peterson) روانشناس، که پیشگفتاری کوتاه بر این اثر در پنجاهمین سالگرد انتشارش در سال 2018 نوشت، «مجمعالجزایر گولاگ» را مهمترین کتاب قرن بیستم توصیف کرد.
• نمیتوان از کتاب دیگری نام برد که چنین تأثیری بر آگاهی سیاسی و اخلاقی اواخر قرن بیستم گذاشته باشد. دیوید رمنیک، نیویورکر (David Remnick, The New Yorker)
• «مجمعالجزایر گولاگ» شاهکار سولژنیتسین است... او با این کتاب به ایجاد دنیایی که در آن زندگی میکنیم کمک کرد. آن اپلبام، نویسندۀ برندۀ جایزۀ پولیتزر (Ann Applebaum, Pulitzer Prize–winning author)
• الکساندر سولژنیتسین در جلد دوم کتاب «مجمعالجزایر گولاگ» به زندگی روزمره و مرگ زندانیانی پرداخته است که هشت سال از عمرش را با آنها در اردوگاههای کار اجباری زندگی کرد... او در این کتاب وقایعنگاری قدرتمندی را به نمایش گذاشته است و این کتاب گواهی بر قدرت کشش روح انسان است. نیوزویک (Newsweek)
این کتاب مناسب چه کسانی است؟
.
«مجمع الجزایر گولاگ» سند روشن و محکمی از جنایات استالین و رژیم شوروی است. این مجموعۀ سترگ سه جلدی، تحقیقی تاریخی دربارۀ سیستم سرکوبگری است که میلیونها نفر را طی حیات خود قربانی کرد. گولاگ کتابی روشنگر و اثرگذار است و مطالعۀ آن هم برای علاقهمندان به ادبیات و هم تاریخخوانان جالب توجه و لذتبخش خواهد بود. همچنین مطالعهٔ این کتاب را به تمام کسانی که به تاریخ، حقوق بشر و علوم سیاسی علاقه دارند توصیه میکنیم. این اثر مناسب دانشجویان، محققان، سیاستگذاران و شهروندان متفکر است که این اثر را هم چالش برانگیز و هم دگرگون کننده خواهند یافت.چرا کتاب «مجمع الجزایر گولاگ» (۳ جلدی) را بخوانیم؟
.
• آشکار کردن تاریخ سرکوب شده: این کتاب واقعیت وحشیانهٔ سیستم اردوگاههای کار اجباری شوروی را که برای دههها پنهان بود، آشکار میکند. نویسنده از طریق جزئيات دقیق و شهادتهای دست اول، به خوانندگان کمک میکند تا مکانیسمهای ترور دولتی و سرکوب سیاسی را درک کنند و دانشی را در اختیار خواننده قرار میدهد که برای زندگی آگاهانه در قرن بیستم یک ضرورت است.• آموزش شجاعت اخلاقی و مسئولیتپذیری: سولژنیتسین در «مجمع الجزایر گولاگ» این ایده را بررسی میکند که شر نه تنها نهادی، بلکه شخصی نیز هست و خواننده را تشویق میکند ا در انتخابهای اخلاقی خود تأمل کند. اصرار او بر اینکه خط جداکنندهٔ خیر و شر از قلب هر انسانی میگذرد، ما را به چالش میکشد تا مسئولیت اعمال خود را در هر شرایطی برعهده بگیریم.
• هشدار علیه تمامیتخواهی: این کتاب هشداری در مورد چگونگی فرو رفتن جوامع به استبداد است و نشان میدهد چطور ممکن است که آزادیهای فردی فدای خلوص ایدئولوژیک شوند. نویسنده در این کتاب نشان میدهد که چگونه ظلم میتواند عادی شود و آن را به دنیای امروز که گرایشهای اقتدارگرایانه در حال ظهور هستند، مرتبط میسازد.
• ستایش از تابآوری روح انسان: با وجود وحشت بسیار و با نشان دادن مقاومت زندانیان و حفظ کرامت خود و گاهی اوقات یافتن قدرت معنوی در تاریکترین شرایط، این کتاب روحیهبخش نیز هست. این کتاب داستان مقاومت و استقامت، تحول شخصی و یافتن امید و الهام در تاریکترین لحظات تاریخ است.
مطالعهٔ «مجمع الجزایر گولاگ» باعث میشود که نه تنها نگاهی به یکی از تاریکترین فصلهای تاریخ مُدرن بیندازید، بلکه تأملی عمیق در ماهیت شر، قدرت و وجدان فردی است. این اثر که از بستر تاریخی خود فراتر رفته، هشداری بسیار مهم در مورد این است که سرکوب حقیقت و حکومت چطور ترس را بر جامعه حاکم میکند. این روایت بیباکانه خوانندگان را دعوت میکند تا عمیقاً در مورد انتخابهای اخلاقی خود و اهمیت ایستادگی در برابر بیعدالتی بیاندیشند و این باعث شده که این کتاب نهتنها یک کتاب ساده نباشد، بلکه تبدیل به یک تجربهٔ دگرگون کننده در زندگیتان شود.
دربارهٔ مجموعه
.
سولژنیتسین در زمان جنگ جهانی دوم فرماندۀ ارتش سرخ بود و در حین خدمت به عنوان افسر توپخانه در پروس شرقی، شاهد جنایات جنگی ارتش شوروی علیه غیرنظامیان محلی آلمانی بود. او بعداً در اردوگاه کار اجباری شعری با عنوان «شبهای پروس» (Prussian Nights) نوشت و در این شعر از زنانی گفت که سربازان شوروی در پروس شرقی تا حد مرگ به آنها تجاوز کردند. در فوریهٔ سال 1945، سولژنیتسین درحالیکه در پروس شرقی خدمت میکرد به دلیل انتقاد از جوزف استالین، در نامهای خصوصی به دوستش، دستگیر شد. او همچنین با همین دوست در مورد لزوم تشکیل یک سازمان جدید برای جایگزینی رژیم شوروی صحبتهایی کرده بود. او به جرم تبلیغات ضد دولت شوروی و تأسیس یک سازمان متخاصم متهم شناخته شد. او را به زندان لوبیانکا در مسکو منتقل کردند و در آنجا از او بازجویی کردند. در 9 می سال 1945 اعلام شد که آلمان تسلیم شده است و تمام مسکو با آتشبازی جشن گرفتند و او از پنجرهٔ سلول خود در زندان به تماشای این آتشبازی نشسته بود. در 7 ژوئیهٔ سال 1945 او بدون برگزاری دادگاه مناسب، به هشت سال زندان و کار در اردوگاه کار اجباری و سپس تبعید داخلی محکوم شد و این حکم معمول برای اکثر جرائم در آن زمان بود.
سولژنیتسین در نتیجهٔ تجربهاش در زندان و اردوگاههای کار اجباری، به تدریج به یک مسیحی ارتدکس شرقی با تفکر فلسفی تبدیل شد. او بهعنوان فرماندۀ ارتش سرخ از برخی اعمال خود اظهار پشیمانی کرد و اعمال خود را با زندانبانهای گولاگ مقایسه کرد. با بهقدرت رسیدنِ خروشچف، او آزاد و البته تبرئه شد. پس از آن سولژنیتسین بهدنبال نوشتن کتابهایی دربارهٔ سرکوب در اتحاد جماهیر شوروی و تجربیاتش بود و دو رمان نیز دربارهٔ سرکوبهای استالینیستی نوشت.
پس از برکناری خروشچف از قدرت، مقامات شوروی تلاش کردند سولژنیتسین را از نوشتن منصرف کنند اما او در کشورهای دیگر بر روی کتابهایش کار کرد و کتابِ «مجمعالجزایر گولاگ» در سال 1973 منتشر شد و انتشار آن خشم مقامات شوروی را برانگیخت. او در مجموعه کتابهای مجمعالجزایر گولاگ از تحولات و پشیمانی خود صحبت کرد و در مورد زندان و وضعیت اردوگاه کار اجباریِ گولاگ به افشاگری پرداخت.
دربارهٔ نویسنده
.
الکساندر ایسایویچ سولژنیتسین در سال 1918 بهدنیا آمد و در سال 2008 درگذشت. بهعنوان یک نویسندهٔ روسی، او بهشدت مخالف رژیم شوروی و منتقد صریح کمونیسم بود و به افزایش آگاهی جهانی در مورد سرکوب سیاسی اتحاد جماهیر شوروی، بهویژه سیستم گولاگ کمک شایانی کرد. او که به دلیل نوشتن یک نامهٔ خصوصی و انتقاد از دولت استالین به زندان افتاده و به اردوگاه کار اجباری فرستاده شده بود، تصمیم گرفت با نوشتن کتابهایی دربارهٔ سیستم سرکوب در اتحاد جماهیر شوروی و بیان تجربیاتش در اردوگاه کار اجباری آنچه را در پشت پردۀ رژیم شوروی میگذشت افشا کند. اولین رمانش با نام «یک روز از زندگی ایوان دنیسویج» (One Day in the Life of Ivan Denisovich) در سال 1962 با تأیید نیکیتا خروشجف منتشر شد و شرحی از سرکوبهای استالینیستی و تجربیاتش در اردوگاه بود. در اردوگاه کار اجباری اکیباستوز بود که سولژنیتسین به سرطان مبتلا شد و یکی از تومورهایش را طی عمل جراحی برداشتند اما ابتلایش به سرطان تشخیص داده نشد. در سال 1953 او پس از پایان دوران محکومیتش در اردوگاههای کار اجباری، برای گذراندن تبعید ابد به روستایی در ناحیهٔ بایدیبک در قزاقستان جنوبی فرستاده شد. سرطان ناشناختهاش گسترش یافت تا اینکه در پایان همان سال به مرگ نزدیک شد.
در سال 1954 به او اجازه دادند در بیمارستانی در تاشکند تحت درمان قرار بگیرد و در همین بیمارستان سرطانش رو به بهبود رفت. تجربیات او در این بیمارستان و درمان بیماریاش اساس کتاب «بخش سرطان» (he Cancer Ward) شد. آخرین اثر سولژنیتسین که در اتحاد جماهیر شوروی به چاپ رسید «خانهٔ ماتریونا» (Matryona’s House) بود که در سال 1963 منتشر شد. پس از انتشار کتابِ مجمعالجزایر گولاگ در خارج از شوروی، تابعیت شوروی از سولژنیتسین سلب شد و او به آلمان غربی رفت. پس از آن در سال 1976 به همراه خانوادهاش به آمریکا رفت و در آنجا به نوشتن ادامه داد. در سال 1990 اندکی قبل از انحلال اتحاد جماهیر شوروی، تابعیت او بازگردانده شد و چهار سال بعد او به روسیه بازگشت و تا زمان مرگش در آنجا ماند.
معرفی کتابهای مشابه:
.
اگر از مطالعهٔ این مجموعه لذت بردید و به دنبال کتابهای مشابه میگردید که سرکوب رژیمهای توتالیتر را به نمایش گذاشته باشند یا از رنج انسانی و سکوت انسانها و عواقب آن پرده برداشته باشند و از سرکوب این رژیمها و سختیهای زندگی تحت حکومتهای تمامیتخواه صحبت کرده باشند، پیشنهاد میکنیم کتابهای زیر را نیز مطالعه کنید.• کتاب آکواریومهای پیونگ یانگ (The Aquariums of Pyongyang)
.
کتاب «آکواریومهای پیونگ یانگ» خاطرات تکان دهندهٔ کانگ چول (Kang Chol-hwan) یک پناهندهٔ کره شمالی است که دوران کودکی خود را در اردوگاه وحشیانهٔ زندان سیاسی یودوک گذرانده است. کانگ چول-هوان اهل کره شمالی است و این کتاب را پس از فرار به کره جنوبی با هدف روشن کردن جنایات پنهان در سرزمین مادری خود نوشت. مانند کتاب «مجمعالجزایر گولاگ» اثر الکساندر سولژنیتسین که سیستم اردوگاههای کار اجباری اتحاد جماهیر شوروی را افشا میکند، کتاب او نیز به عنوان گواهی حیاتی علیه سرکوب تمامیتخواهانه و ظلم و ستم تحت حمایت دولت عمل میکند. هر دو کتاب، سازوکار وحشتناک زندان سیاسی و روشهایی را که رژیمهای اقتدارگرا از طریق ابزارهای وحشیانه، مخالفان را ساکت میکنند، آشکار میکنند. آنها همچنین بر اهمیت شهادت دادن به تاریخ برای جلوگیری از سوءاستفادههای آینده و گرامیداشت رنج قربانیان تأکید میکنند.روایت کانگ، شرایط وحشتناکی را که زندانیان با آن مواجه بودند، از جمله گرسنگی، شکنجه و ترس مداوم، همه تحت رژیم سرکوبگر کیم ایل سونگ، آشکار میکند. نویسندهٔ این کتاب از طریق خاطرات زنده خود، نقض سیستماتیک حقوق بشر در اردوگاههای شبیه گولاگ کره شمالی و تابآوری روح انسان در میان رنج غیرقابل تصور را افشا میکند. عنوان کتاب به صورت استعاری به دیوارهای شیشهای اردوگاه زندان، شبیه آکواریومها، اشاره دارد که در آن زندانیان به دام میافتند و مشاهده میشوند اما قدرت فرار ندارند.
• کتاب اگر این نیز انسان است (If This Is a Man)
.
کتاب «اگر این نیز انسان است» خاطراتی عمیقاً تأثیرگذار از پریمو لِوی (Primo Levi) شیمیدان یهودی ایتالیایی و بازمانده هولوکاست است. پریمو لوی اهل ایتالیا بود و آثار او شباهتهای موضوعی و تاریخی قابل توجهی با «مجمعالجزایر گولاگ» دارد. هر دو کتاب به عنوان شهادتهای قدرتمندی عمل میکنند که وحشت رژیمهای تمامیتخواه را افشا میکنند - لوی با نسلکشی نازیها روبرو میشود و سولژنیتسین سرکوب سیاسی شوروی را آشکار میکند. هر دو نویسنده بر تابآوری روح انسان در میان رنجهای شدید و اهمیت شهادت دادن به جنایات برای اطمینان از اینکه نه فراموش میشوند و نه تکرار، تأکید میکنند. این آثار در کنار هم، یادآورهای حیاتی از پیامدهای نفرت، ظلم و ستم و از دست دادن حقوق بشر هستند.این کتاب، تجربه دلخراش لوی را در زندان آشویتس در طول جنگ جهانی دوم روایت میکند، جایی که او ظلم غیرقابل تصور، گرسنگی و تهدید مداوم مرگ را تحمل کرد. لوی با نثری روشن و دقیق، شرایط غیرانسانی اردوگاههای کار اجباری نازیها و مبارزه برای حفظ کرامت و انسانیت در مواجهه با وحشیگری سیستماتیک را مورد تأمل قرار میدهد. این خاطرات نه تنها یک شهادت شخصی، بلکه کاوشی فلسفی عمیق از معنای انسان بودن تحت ظلم و ستم شدید است.
سخن پایانی
.
این کتاب صرفاً شرح وقایع اردوگاههای کار اجباری شوروی نیست، بلکه تأملی فراموشنشدنی در مورد ظرفیت مخرب و قدرت بیحدوحصر و افراطگرایی ایدئولوژیک است. سولژنیتسین از طریق صدایش، صدای میلیونها نفری که در سکوت رنج برده بودند را به گوش جهانیان رساند و داستانی از حقیقت نوشت که روایتهای رسمی و فراموشی اجباری جهان را به چالش کشید. تعهد او به مستندسازی تمام ابعاد سرکوب رژیم شوروی، درد شخصی را به شهادتی جهانی تبدیل کرد و بهای بیتفاوتی سیاسی و سکوت جمعی را به مردم دنیا یادآوری کرد.این کتاب نه تنها روایت رنج مردم است، بلکه تأمل فلسفی عمیقی در اخلاق، همدستی و طبیعت انسان است. سولژنیتسین خود را یک قهرمان نمیداند، بلکه سهولت تبدیل شدن مردم عادی از جمله خودش، به ابزار ظلم را آشکار میکند. بنابراین این کتاب نه تنها یک سند تاریخی است، بلکه آینهای اخلاقی برای خوانندگان تمام دنیا شده است. او در این کتاب به خواننده میآموزد که نبرد برای عدالت هرگز پایان نمییابد و حفظ کرامت انسانی مستلزم آگاهی و شجاعت است.
این کتاب را باید تمام کسانی بخوانند که نه تنها در مورد نحوهٔ عملکرد سیستمهای سرکوبگر کنجکاو هستند، بلکه میخواهند چگونگی پیشرفت افراد را نیز درک کنند. متن این کتاب دشوار و اغلب دردناک است اما دقیقاً همین خصوصیات است که آن را تبدیل به یکی از مهمترین آثار قرن بیستم کرده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
.
همهچیز فراموشمان میشود. آنچه به خاطر میسپریم نه حاق وقایع است نه عین تاریخ، صرفاً نقطهچین حقیری است که خواستهاند به ضرب بیامان چکش بر لوح خاطرمان پیاده کنند.نمیدانم آیا این خاصیت مشترک نوع بشر است یا نه، ولی از خصایص مردم ما قطعاً هست و صفت آزاردهندهای هم هست. چه بسا حکمتی داشته باشد، اما به هر جهت آزادهنده است و از ما طعمهٔ چرب و نرمی برای کذابان میسازد.
پس اگر اراده کنند که حتی دادگاههای علنی را هم از خاطر ببریم، میبریمو صورتجلسات این دادگاهها علنی بود و در روزنامههای ما منتشر میشد، اما به منج مغز ما نَخلید تا آنها را به خاطر بسپریم ـ پس فراموششان کردیم. فقط هر چه روزبهروز از رادیو تکرار میشود به کنج مغز ما میخلد. منظورم حتی جوانترها هم نیست، که البته از اینهمه هیچ نمیدانند، بلکه کسانی است که به هنگام برگزاری این دادگاهها حی و حاضر بودند. بروید از هر شخصی میانسالی بخواهید که دادگاههای علنی جنجالی را برایتان بشمارد. دادگاه بوخارین و زینووییف را بهخاطر میآورد؛ و بعد، به زور، دادگاه حزب صنعتی را هم. همین. دیگر دادگاه علنی نداشتیم.

شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













