

انتشارات صداي معاصر منتشر کرد:
دکتر مهناز عزیز ابراهیم نویسنده و فیلمنامه نویس در تاریخ دوم مهرماه سال 1364 در خانواده ای اصالتاً کُرد در گیلان به دنیا آمد. دوران کودکی و نوجوانی او در گیلان سپری شد. سپس سه دوره کارشناسی، ارشد و دکترا را در تهران و در دانشگاه خوارز می گذراند. عزیز ابراهیم اولین بار نویسندگی را با نوشتن داستان های کوتاه و شرکت در مسابقات استانی تجربه کرد و در همین مسابقات موفق به دریافت جایزه اول استان شد. پس از آن نویسندگی به یکی از علایق اصلی او تبدیل شد و همزمان با تحصیل در دانشگاه به نوشتن داستان های کوتاه، رمان، گردآوری و ترجمه داستان های فولکلور مردم کُرد و نیز تحصیل در رشته فیلمنامه نویسی، پرداخت. در بیشتر نوشته های او می توان تلفیق دو فرهنگ کُردی و شمالی را به وضوح تشخیص داد.
وقایع داستان مربوط به گروهی از دختران دهه شصتی است که دوران نوجوانی و جوانی خود را در دهه 70 و 80 شمسی و در گیلان می گذرانند. راوی داستان هما، که کوچکترین این دخترهاست به شرح زندگی خانواده خود و دوستان مشترک با خواهرش می پردازد. داستان حول محور چهار خانواده روایت می شود که در شرایط جغرافیایی و فرهنگی مشابه زندگی می کنند و نوع رفتار والدین با فرزندان و به طبع آن تصمیمات و برخورد فرزندان با دوراهی های زندگی عامل رقم خوردن سرنوشت های متفاوت برای آنهاست. جو پدرسالارانه، سختگیری بیش از اندازه و اجبار در ازدواج ها در خانواده عمو منوچهر چنان دخترها را تحت فشار قرار می دهد که طغیان خود علیه این شرایط را با تصمیمات اشتباه بروز می دهند. در مقابل خانواده گرشاسپ با پدری معتاد که کمتر در قید و بند خانواده و رفاه حال آنهاست تخم طمع و عقده حقارت را در دل گلرخ می کارد. نازی در اوج آزادی عشق را تجربه می کند و رسوایی را به جان می خرد. در این میان تنها خانواده سعداله است که با حمایت ها و منع کردن های به جا و صحیح، فرزندانشان را در مسیر درست زندگی قرار می دهد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک





شاید بپسندید













