

انتشارات میلکان منتشر کرد:
میل به انطباق یکی از نیرومندترین تمایلات در یک جامعه است. تاد رز معتقد است که ما انسانها به طور مداوم برخلاف منافع خود عمل میکنیم، زیرا مغزمان باورهای دیگران را اشتباه درک میکند. مجموعهای پیچیده از توهماتِ ناشی از تعصبِ انطباق، نحوه نگرش ما به جهان اطراف را تحریف میکنند. از کمبود دستمال توالت در زمان همهگیری کرونا گرفته تا کلیههایی که به جای پیوند دور انداخته میشوند یا تفکیک نژادی و حضور زنان در سیاست. ما به طور معمول از دیگران کپیبرداری میکنیم، در مورد آنچه باور داریم دروغ میگوییم. ، به قبایل و گروههای خود میچسبیم و سعی میکنیم دیگران را ساکت کنیم.
ما به قدری عمیق اجتماعی هستیم که وقتی با گروه ناسازگار باشیم و به عزت نفسمان آسیب دائمی وارد کنیم، از رفاه ما میکاهد و هرگز پتانسیل کامل خود را درک نمیکنیم. به همین دلیل است که ما اغلب دنبال تلههای آشنای پول، شهرت و موفقیت میرویم که باعث میشود حتی وقتی به آنها دست مییابیم احساس پوچی کنیم. به همین دلیل است که کورکورانه از دیدگاهی که لزوماً به آن اعتقاد نداریم حمایت خواهیم کرد تا با گروه ترکیب شویم. ما خودمان را در زندانهایی به دام میاندازیم که خودمان ساختهایم که ما را از زندگی شاد و رضایتبخشی که تصور میکنیم باز میدارد.
* چرا دروغها را باور میکنیم و به خودمان صدمه میزنیم؟
تاد رز فاش میکند که این پاسخ اساساً در دیانای ما نهفته است، مغز ما بیشتر از چیزی که تصور میکنیم از نظر اجتماعی وابسته است. بسیاری از ما ترجیح میدهیم کاملاً با هنجارهای اجتماعی گروههای خود هماهنگ باشیم تا اینکه دربارهی عقایدمان صادق باشیم.
کتاب توهمات جمعی با کمک تحقیقات علمی، به ما نشان میدهد که کجا اشتباه میکنیم و چگونه میتوانیم در شکلگیری عقاید و ارزشگذاری حقیقت، درست عمل کنیم. رز توضیحی غیر شهودی و در عین حال قدرتمند ارائه میدهد که به کمک آن میتوانیم شکافهای موجود در استنتاج خود را پر کنیم، با وضوح بیشتری تصمیم بگیریم و به نتیجه مطلوب برسیم.
همرنگی، همدستی و دلایل تصمیمات نادرست
ما در دوران چالش برانگیزی زندگی میکنیم: فشار زیادی رویمان است که مجبورمان میکند با هم همراه شویم و با یکدیگر کنار بیاییم، سکوت کنیم یا در خصوص اعتقادات شخصیمان دروغ بگوییم تا بتوانیم به گروه خاصی تعلق داشته باشیم. اما انطباق کورکورانه نه تنها برای کسی خوب نیست بلکه مانع شادی و رضایت مندی شده و ما را از تحقق قابلیتهای فردی و جمعیمان بازمیدارد. با کمک این کتاب میتوانید تلههای انطباقیای را که منجربه توهم میشوند شناسایی کرده و در نتیجه تصمیمات بهتری بگیرید و روابط بهتری ایجاد کنید. درواقع میتوانید زندگی معنادارتری داشته باشید و با شرایط خودتان – و نه دیگری- زندگی کنید. در این صورت به فردی تبدیل خواهید شد که میتواند نویدبخش تحقق زندگی بهتری باشد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
کتاب توهمات جمعی (Collective Illusions) تلاشی است برای نشان دادن اینکه چطور ما، در جهانی پر از اطلاعات، تبلیغات، و فشار اجتماعی، اغلب بر اساس تصورات نادرستی از نظر دیگران تصمیم میگیریم و در نتیجه، زندگیای را پیش میبریم که با ارزشهای درونیمان همخوانی ندارد.
دربارهی کتاب
تاد رز (Todd Rose) در این کتاب توضیح میدهد که «توهمات جمعی» زمانی شکل میگیرند که اکثریت افراد جامعه، با این تصور غلط زندگی میکنند که عقاید آنها با دیگران متفاوت است، در حالی که در واقع، بسیاری از افراد، نظر مشابهی دارند اما فکر میکنند تنها هستند. این پدیده باعث میشود که جامعه در سطحی گسترده دچار سوءتفاهم شود و بسیاری از تصمیمها، باورها و رفتارها بر اساس «توهمِ باور عمومی» شکل بگیرد.
او با ذکر مثالهای ملموس از سیاست، آموزش، رسانه، محل کار و حتی زندگی خانوادگی، نشان میدهد که چگونه توهمات جمعی شکل میگیرند، تداوم مییابند، و چگونه میتوان با آنها مقابله کرد. پیام اصلی کتاب این است: آنچه فکر میکنی دیگران باور دارند، لزوماً درست نیست، حتی آنها هم ممکن است در سکوتی مشابه تو گرفتار باشند.
ویژگیهای مثبت کتاب
- نگارشی ساده و روان: تاد رز با زبان غیرتخصصی و مثالهای واقعی، مفاهیم پیچیدهی روانشناسی اجتماعی را برای عموم قابل فهم کرده است.
- تحقیقات علمی بهروز: نویسنده با تکیه بر یافتههای پژوهشی معتبر، استدلالهای خود را قوی و باورپذیر مطرح میکند.
- کاربردی و الهامبخش: کتاب نهتنها توصیف وضعیت را ارائه میدهد، بلکه ابزارهایی برای تصمیمگیری آگاهانهتر، زندگی اصیلتر، و شکستن زنجیر همرنگی با جماعت فراهم میکند.
- بیطرفی سیاسی و فرهنگی: کتاب بهجای دعوت به موضعگیری خاص، ما را به کنکاش در باورهای شخصی و اجتماعی وادار میکند.
این کتاب مناسب چه کسانی است؟
- کسانی که احساس میکنند در محل کار یا اجتماع، برخلاف ارزشهای درونیشان رفتار میکنند
- علاقهمندان به روانشناسی اجتماعی، جامعهشناسی و علوم شناختی
- فعالان اجتماعی، مدیران، معلمان، و رهبران فکری که به دنبال راهی برای تصمیمسازی بهتر در سطح جمعی هستند
- کسانی که دنبال زندگی اصیلتر، انتخاب آگاهانهتر و رهایی از فشار اجتماعی پنهاناند
چرا باید کتاب «توهمات جمعی» را بخوانیم؟
میل به انطباق یکی از نیرومندترین تمایلات در یک جامعه است. تاد رز معتقد است که ما انسانها به طور مداوم برخلاف منافع خود عمل میکنیم، زیرا مغزمان باورهای دیگران را اشتباه درک میکند. مجموعهای پیچیده از توهماتِ ناشی از تعصبِ انطباق، نحوه نگرش ما به جهان اطراف را تحریف میکنند. از کمبود دستمال توالت در زمان همهگیری کرونا گرفته تا کلیههایی که به جای پیوند دور انداخته میشوند یا تفکیک نژادی و حضور زنان در سیاست. ما به طور معمول از دیگران کپیبرداری میکنیم، در مورد آنچه باور داریم دروغ میگوییم، به قبایل و گروههای خود میچسبیم و سعی میکنیم دیگران را ساکت کنیم. کتاب «توهمات جمعی» با کمک تحقیقات علمی، به ما نشان میدهد که کجا اشتباه میکنیم و چگونه میتوانیم در شکلگیری عقاید و ارزشگذاری حقیقت، درست عمل کنیم.
جوایز و افتخارات کتاب
- پرفروشترین کتاب والاستریت ژورنال
- پرفروشترین کتاب پابلیشرز ویکلی
- بهترین کتاب کسبوکار آمازون در سال 2022
تحسین از کتاب
- تحلیلی روشنگرانه دربارههی اینکه چرا گروهها به چیزهایی باور دارند که تکتک اعضایشان باور ندارند و اینکه چطور میتوانیم با تفکر گروهی مقابله کنیم. تاد رز در این کتاب با تحقیقات علمی و داستانهای واقعی به شما کمک میکند دربارههی فرضیههای سؤال برانگیزتان بازنگری کنید و باورهای نادرستتان را کنار بگذارید. آدام گرنت (Adam Grant)، نویسندههی کتاب دوباره فکر کن (Think Again)
- رُز در این کتاب از تمایل ما به اشتباهگرفتن اعتمادبهنفس با تخصص میگوید و راههایی را برای رسیدن تشخیص این تمایلات مشخص کرده است و از مبنا قراردادن انتخابها براساس آنچه فکر میکنیم دیگران انتخاب میکنند و تصمیمات بد بر اثر تأثیر جمعی میگوید. کتابی چشمگشا و تأمل برانگیز که ما را تشویق میکند تا به خودمان خوب و دقیق نگاه کنیم. بوکلیست (Booklist)
- خوانندگان در این کتاب به ارزیابی تعصبات خود میپردازند که بیشتر ریشهدار شدهاند و تقریباً نامرئی هستند اما ارزش بررسی دارند. نیویورک تایمز (Newyork Times)
معرفی کتاب مشابه: اسب سیاه (The Black Horse)
نویسندگان: تاد رز و اگی اگاس
موضوع: آزادی فردی، انتخاب منحصربهفرد، رهایی از انتظارات جمعی
کتاب اسب سیاه مکملی عالی برای «توهمات جمعی» است. در حالی که «توهمات جمعی» نشان میدهد چگونه اکثریت مردم برخلاف باورهای واقعیشان رفتار میکنند چون تصور میکنند دیگران آنگونه میخواهند، اسب سیاه راهی برای خروج از این چرخه ارائه میدهد: اینکه با پیروی از مسیرهای منحصربهفرد، میتوان به زندگی اصیل و رضایتبخش رسید، حتی اگر این مسیر خلاف جریان باشد.
در این کتاب، «اسب سیاه» استعارهای است از افرادی که تصمیم میگیرند قواعد تحمیلشده از بیرون را کنار بگذارند و بر اساس ارزشها، معنا و اهداف شخصی خود زندگی کنند. اگر توهمات جمعی نقشهی دامها و فریبهای اجتماعی را نشان میدهد، اسب سیاه راه رهایی از آن را پیشنهاد میکند.
سخن پایانی
«توهمات جمعی» کتابی است که اگر فقط یک بار آن را بخوانی، برای همیشه طرز نگاهت به «آنچه بقیه فکر میکنند» تغییر خواهد کرد. تاد رز با دقتی علمی و دلسوزی انسانی، پرده از یکی از پنهانترین بحرانهای عصر ما برمیدارد: زندگی کردن بر اساس تصورات اشتباه از افکار دیگران.
این کتاب تو را دعوت میکند به بازگشت به خود واقعیات، به گفتوگوی صادقانه، و به شکستن زنجیرهی سکوتی که ما را از هم جدا کرده است. در جهانی پر از نویز اجتماعی، این کتاب نوری است برای دیدن صدای خاموش اکثریتی که تنها به نظر میرسند.
فهرست مطالب کتاب
مقدمه: راز اِلم هالو
بخش یکم: تلههای انطباق
فصل یکم: امپراتوران برهنه
فصل دوم: دروغگفتن برای تعلق پیداکردن
فصل سوم: صدای سکوت
بخش دوم: معضل اجتماعی
فصل چهارم: آفتابپرستهای کوچک
فصل پنجم: تعقیب ارواح
فصل ششم: سلطنت خطا
بخش سوم: بازیابی قدرتمان
فصل هفتم: فضیلت همسویی
فصل هشتم: اعتماد به غریبهها
فصل نهم: زندگی در سایهی حقیقت
در بخشی از کتاب میخوانیم
- وقتی تیم مکِیب در 2009 با علائم نارسایی احتقانی قلب به بیمارستان نزدیک محل زندگی خود مراجعه کرد، پزشکان متوجه تجمع خطرناک مایع در اطراف قلب و ریههای او شدند. پنج سال قبل کریستینا، همسر تیم، یکی از کلیههای خود را اهدا کرده بود تا او بتواند به زندگی ادامه دهد. حالا ناگهان بدنش کلیه جدید را پس زده و قلبش دچار مشکل شده بود. پزشکان او را دیالیز کردند تا زنده بماند، درحالیکه منتظر کلیهی دیگری بود. بنابراین تیم منتظر ماند. او مردی قدبلند با موهای قهوهای کوتاه، چشمان نافذ آبی روشن و چال چانه است. او لهجهی نیویورکی غلیظی دارد. وقتی در اواسط سالهای 2010 یک بازاریاب تلفنی وسط دیالیز با او تماس گرفت، درحالیکه بهسمت تلفن میرفت لبخند ملیحی زد. او ظاهراً «سفر دریایی رایگانی به باهاما» برده بود! قبل از بیماریاش، تیم دوست داشت بیرون برود و با پسر بزرگترش بیسبال، فوتبال و بسکتبال بازی کند: «بهمحض اینکه از سر کار برمیگشتم خانه، دائم با اون بیرون بودم، روز و شب.» اما سختش بود با پسر کوچکترش این کارها را انجام دهد. تیم به آتلانتیک گفت: «من توان ندارم. اونها نباید با شرایط من سروکله بزنن و من گاهی از این موضوع احساس بدی دارم.» در زمان دیالیز، کیفیت زندگی او فقط به «تزریقات» وابسته بود.
- من و شما بیشتر از آنچه تصور میکنیم گرفتار این نوع تله میشویم. برای مثال، وقتی دیگران را میبینیم که از خرید خانهای منصرف میشوند که برای ما خوب و مناسب است، تصور میکنیم مشکلی دربارهی خانه وجود دارد که نمیتوانیم ببینیم: ارواح در اتاق زیر شیروانی، آبگرفتگی در زیرزمین یا برخی مشکلات جدی تعمیر و نگهداری. اگر در صف شستوشوی دستهایتان در سرویس بهداشتی عمومی هستید و به نظر میرسد هیچکس از یکی از روشوییها استفاده نمیکند، فکر میکنید مشکلی در لولهکشی وجود دارد. اگر بیکار باشید، هر چه مدت بیشتری بدون شغل بمانید، کمتر احتمال دارد شغل جدیدی پیدا کنید، چون کارفرمایان احتمالی با خود فکر میکنند چرا کارفرمای دیگری شما را استخدام نکرده است، حتماً مشکلی دارید. تلهی کپیبرداری وقتی ما را اسیر خود میکند که خود را به دیگران معطوف میکنیم، چون باور نداریم خودمان اطلاعات محکم کافی داشته باشیم یا به قضاوت شخصی خودمان اعتماد نداریم. از آنجاکه مغز ما ناخودآگاه بهدنبال تأیید آن چیزی است که میبینیم، از افرادی که به نظر میرسد از ما دانش بهتری دارند سرنخ میگیرد، مخصوصاً زمانی که از خودمان مطمئن نیستیم. از آنجاکه هرگز نمیتوانیم از درستی دیدگاهها و دانش شخصی خودمان کاملاً مطمئن باشیم، اغلب با کپیبرداری از رفتار دگیران شکافها را پر میکنیم.
- بعدازظهری در آگست 2010 هواپیمای توروبوپراپ کوچکی بیست نفر، از جمله خلبان بریتانیایی و یک مهماندار، را به آسمان آبی و آفتابی کینشاسا، پایتخت جمهوری دموکراتیک کنگو، برد. این هواپیما در مسیر پرواز رفتوبرگشت معمولی خود به باندوندو بود، 260 کیلومتر دورتر، با توقف در مسیر. باز نزدیکشدن به فرودگاه باندوندو، مهماندار هواپیما متوجه صدای خشخشی در پشت اتاق مسافران شد و رفت تا نگاهی بیندازد. او یک کروکودیل زنده پیدا کرد که به او لبخند میزد. مهماندار وحشتزده بهسمت کابین خلبان هجوم برد تا به خلبان اطلاع دهد. یکی از مسافران نگران، با دیدن ترس مهماندار، از جا پرید و با عجله بهدنبال او بهسمت جلوی هواپیما رفت. خلاصه، سایر مسافران نیز همین کار را کردند. وزن آنها باعث بیثباتی توربوپراپ شد و علیرغم تلاشهای خلبان، هواپیما روی خانهای در چند مایلی فرودگاه سقوط کرد. همهی مسافران، بهجز یک نفر که شاهد ماجرا بود، در این تصادف جان باختند. تازه کروکودیل هم زنده ماند! هر چند غمانگیز است، این داستان شبیه فیلمهای مل بروکس به نظر میرسد. ما تعجب میکنیم چگونه مسافران آن هواپیما به این سرعت مجبور شدند بهدنبال یک رهبر راه بیفتند. پاسخ اینجاست که چگونه اقدامات مشترک اینقدر مسریاند.
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













