

دیوید کاپرفیلد (گالینگور)
انتشارات مرکز منتشر کرد:
هیچ نویسندهای بهتر از دیکنز دوران کودکی قهرمانش را توصیف نکرده است. دیکنز بیش از هر نویسندهی انگلیسی دیگری، به جز شکسپیر، تخیل خواننده را مسحور شخصیتهای به یاد ماندنی خود کرده است. او تأثیرگذارترین رماننویس در زبان انگلیسی بوده است.
تالستوی ویژگیهای انسانی نوشتههای دیکنز را میستود و از همهی نویسندگان انگلیسی برتر میشمرد و دیوید کاپرفیلد را بزرگترین دستاورد ادبی او میدانست، به ویژه فصل «توفان» آن را معیاری به شمار میآورد که رمانهای بزرگ جهان را با آن میتوان سنجید.
کافکا کتاب امریکا را در تقلید محض از دیوید کاپرفیلد نوشت. دی. اچ. لارنس دوست داشت با دیوید کاپرفیلد همذاتپنداری کند. سوینبرن دیوید کاپرفیلد را شاهکاری بیهمتا خواند.
داستایفسکی از خوانندگان پروپاقرص رمانهای دیکنز بود و بینش هنری او را میستود و در شخصیتپردازی و خلق موقعیتهای داستانی از دیکنز تأثیر پذیرفته بود. ویلیام فاکنر حرفه و هنر داستاننویسی خود را وامدار نویسندگان بزرگی چون دیکنز میدانست. گراهام گرین از نثر رازآمیز دیکنز سخن میگفت. گویی روحی در خلوت با خویشتن در حال گفتوگوست. - جِرِمی باکلی (ویراستار انگلیسی رمان دیوید کاپرفیلد)
جرج ارول میگوید دیکنز از نویسندگانی است که آثارش ارزش دزدیدن را دارد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
دربارهٔ کتاب
.
داستان «دیوید کاپرفیلد» دربارهٔ بلوغ است؛ داستانی که از زبان دیوید روایت میشود و نگاهی به زندگیاش از کودکی تا بزرگسالی میاندازد. دیوید کمی پس از مرگ پدرش در بلاندراستون، به دنیا میآید. مادرش مهربان و خدمتکاری وفادار است و سالهای اولیه زندگیاش پُر از گرمی است تا اینکه مادرش با آقای موردستون خشن و سلطهگر ازدواج میکند. خانه تحت سلطهٔ موردستون و خواهرش بهطرز ظالمانهای اداره میشود.زمانی که دیوید دست به شورش علیه ظلم ناپدریاش میزند، به یک مدرسهٔ شبانهروزی فرستاده میشود و در آنجا با دو همکلاسیاش ترادلز مهربان و استیرفورثِ جذاب دوست میشود. فاجعهای رخ میدهد و زندگی دیوید دچار تغییر و تحولی دشوار میشود. او در سن کم مجبور به کار در یک کارخانه در لندن میشود و با خانوادهٔ مهربان اما همیشه در حال تقلای میکابر زندگی میکند. او که از سختیها خسته شده به نزد عمهٔ بزرگش بتسی تروتوود فرار میکند.
او به خانهٔ عمهاش میرود و این شروعی دوباره برای دیوید است. او تحت مراقبت عمهاش تحصیلات را از سر میگیرد و با اگنس آشنا میشود که بیسروصدا آیندهاش را تحتتأثیر قرار میدهد. در طول مسیر، او با اوریا هیپ حیلهگر برخورد میکند که جاهطلبی و فریبکاریاش زندگی اطرافیان را دشوار کرده است. با بزرگ شدن دیوید او وارد حرفهٔ جدیدی میشود، عشق را تجربه میکند و دچار مشکلات شخصی و مالی میشود.
ویژگیهای برجستهٔ کتاب
.
«دیوید کاپرفیلد» داستانی غنی، عمیقاً احساسی با شخصیتهای فراموش نشدنی است که به عنوان یکی از مشهورترین رمانهای ادبیات انگلیسی شناخته میشود. نویسنده در این کتاب واقعگرایی را با طنز و احساسات در هم آمیخته تا مبارزات و پیروزیهای شخصی را به تصویر بکشد. دیکنز همزمان تصویری زنده از جامعهٔ ویکتوریایی ترسیم کرده و در آن به بیعدالتیها، ارزشهای اخلاقی و شکاف طبقاتی پرداخته است و همزمان موضوعاتی مانند هویت، تابآوری و قدرت مهربانی را بررسی میکند. ویژگیهای برجستهٔ این کتاب عبارتاند از:• شخصیتپردازی عمیق: هر شخصیت، از پگاتی فروتن گرفته تا اوریا هیپِ فریبکار، با فردیت و پیچیدگی اخلاقی چشمگیری به تصویر کشیده شده است که استعداد بینظیر دیکنز در خلق شخصیت را نشان میدهد.
• زندگینامه و تخیل: این رمان بسیاری از عناصر زندگی خود دیکنز را منعکس میکند و به آن اصالت احساسی و حسی شخصی میبخشد که واقعگرایی آن را افزایش میدهد.
• تفسیر اجتماعی: دیکنز از طریق به تصویر کشیدن کودکانِ کار، فقر و بیعدالتی، واقعیتهای تلخ انگلستان قرن نوزدهم را آشکار میکند و از شفقت و اصلاحات حمایت میکند.
• رشد و رستگاری: داستان، سفر دیوید را از معصومیت تا بلوغ دنبال میکند و تأکید میکند که چگونه سختیها و انتخابهای اخلاقی، شخصیت یک فرد را شکل میدهند.
• سبک روایت غنی: توصیفات واضح، طنز و تسلط دیکنز بر دیالوگها، رمان را هم سرگرمکننده و هم عمیق میکند و زندگی را با احساسی خارقالعاده به تصویر میکشد.
افتخارات و جوایز
.
از زمان انتشار «دیوید کاپرفیلد» در سال ۱۸۵۰، این اثر با استقبال چشمگیری از سوی خوانندگان و منتقدان مواجه شد اما جوایز ادبی رسمی که امروزه میشناسیم هنوز وجود نداشتند، بنابراین این کتاب هیچ جایزهٔ ادبی رسمی دریافت نکرد. با اینحال تأثیر و شهرت آن در طول دههها بسیار زیاد بوده است. اغلب منتقدان و نویسندگان این رمان را شخصیترین و بهترین اثر چارلز دیکنز میدانند و بسیار مورد تقدیر و ستایش قرار گرفته است. برخی از افتخارات این کتاب عبارتاند از:• نشریاتی مانند گاردین، مجله تایم و بیبیسی کالچر این رمان را در فهرست بزرگترین رمانهای تمام دوران قرار دادند.
• بسیاری از نویسندگان از جمله لئو تولستوی، ویرجینیا وولف و جیمز جویس، آن را به عنوان یکی از کتابهای مورد علاقه یا تأثیرگذار خود ذکر کردهاند.
• این داستان الهامبخش اقتباسهای بیشماری برای فیلم، تلویزیون، تئاتر و رادیو بوده است که نشاندهنده اهمیت فرهنگی و هنری همیشگی آن است.
اقتباسها از رمان «دیوید کاپرفیلد»
.
در زمان انتشار، «دیوید کاپرفیلد» موضوع اولیهٔ شش نمایشنامه شد و پس از آن بیست نمایشنامهٔ دیگر نیز در دههٔ ۱۸۵۹ که علاقهٔ عموم نسبت به رمان به اوج رسیده بود، به روی صحنه رفت. اولین اقتباس از این رمان نمایشنامهای با عنوان «متولد شده با یک پیله» بود. این نمایشنامه زمانی به روی صحنه رفت که این رمان هنوز بهطور کامل منتشر نشده بود و تغییراتی در سطح داستان دیکنز ایجاد شد. بااینحال تماشاییترین نمایشنامهها براساس آثار خودِ دیکنز بودند و پس از آن «دیوید کاپرفیلد» بارها به فیلم و سریال تبدیل شد و الهامبخش فیلمنامهنویسان و کارگردانان و بسیاری هنرمندان دیگر بود.این کتاب مناسب چه کسانی است؟
.
این کتاب مناسب دانشجویان ادبیات، دوستداران رمانهای کلاسیک و کسانی است که به داستانهای چارلز دیکنز علاقه داشته باشند. این کتاب به ویژه مناسب خوانندگانی است که از داستانهای قوی و شخصیتمحور که مبارزات واقعی انسان را به تصویر کشیده باشد، لذت میبرند. نویسندگان و هنرمندان مشتاق نیز میتوانند از شخصیتپردازی استادانهٔ دیکنز و روایت خلاقانهٔ او لذت ببرند. همچنین بسیاری از نوجوانان نیز از مطالعهٔ این کتاب بسیار لذت خواهند بُرد.چرا رمان «دیوید کاپرفیلد» را بخوانیم؟
.
• قدرت تابآوری را میآموزد: این رمان از طریق مبارزات دیوید و از سختیهای کودکی تا چالشهای بزرگسالیاش، نشان میدهد که چگونه پشتکار و قدرت درونی میتواند سرنوشت یک فرد را شکل دهد. دیوید با وجود ظلم، فقر و فقدانی که با آن روبهرو است، عزم خود را برای ایجاد یک زندگی بهتر جزم کرده و سفر او الهامبخش است. خوانندگان میتوانند با لحظات ضعف و پیروزی او ارتباط برقرار کنند. نویسنده در این داستان نشان میدهد که حتی در تاریکترین زمانها، رشد امکانپذیر است. دیکنز نشان میدهد که تابآوری فقط به معنای زنده ماندن در برابر سختیها نیست، بلکه به معنای عاقلتر و دلسوزتر شدن نیز هست.• بهتصویر کشیدن طبیعت انسان: هر شخصیت در دیوید کاپرفیلد چیزی را در مورد رفتار انسان آشکار میکند. تصویر دیکنز از مهربانی، طمع، وفاداری و فریب به خوانندگان این امکان را میدهد که بازتابهایی از خود و دیگران را ببینند. شخصیتهایی مانند آقای میکابر و اوریا هیپ به عنوان نمونهای جاودانه از خوشبینی و ریاکاری در نظر گرفته میشوند، در حالیکه دیوید و اگنس نمایانگر قدرت اخلاقی و صداقت هستند. خواندن این کتاب به خوانندگان کمک میکند تا انگیزهها و احساسات مردم را در سطح عمیقتری درک کنند و آن را به همان اندازه که سرگرمکننده است، از نظر روانشناختی نیز بصیرتبخش میسازد.
• شما را در دنیایی غنی از تاریخ و احساسات غرق میکند: این رمان تصویری فراموشنشدنی از انگلستان قرن نوزدهم، تقسیمات طبقاتی، نوانخانهها، مدارس و زندگی مردم آن زمان ترسیم میکند، در حالی که خوانندگان را از نظر احساسی درگیر سرنوشت شخصیتهای خود میکند. دیکنز جامعهٔ ویکتوریایی را با اصالت و همدلی به تصویر میکشد و واقعگرایی را با جادوی داستانسرایی متعادل میکند. برای خوانندگان مدرن، این کتاب هم یک تجربه عاطفی و هم یک سفر تاریخی است که نشان میدهد جامعه تا چه حد پیشرفت کرده و چه تعداد از درسهای اخلاقی آن هنوز هم امروزه کاربرد دارند.
• الهامبخش خوداندیشی و رشد شخصی است: همانطور که دیوید بالغ میشود و از اشتباهات خود درس میگیرد، خوانندگان دعوت میشوند تا در مورد زندگی و ارزشهای خود تأمل کنند. این داستان، دروننگری شخصی در مورد جاهطلبی، عشق، بخشش و معنای زندگی با صداقت را تشویق میکند. خوانندگان با دنبال کردن تکامل دیوید از یک پسر نامطمئن به یک مرد متفکر، دیدگاهی در مورد مسیرهای خود به سوی خودشناسی به دست میآورند.
رمان «دیوید کاپرفیلد» را بخوانید چون کاوشی جاودانه در رشد، تابآوری و اخلاق انسان از طریق سفر یک شخصیت است. این کتاب بازتابی از چگونگی مواجههٔ افراد با سختیها، سازگاری و در نهایت تعریف خود است. دیکنز طنز، دلشکستگی و بینش را در روایتی عمیقاً احساسی در هم آمیخته و کتابی خلق کرده که خوانندگان در هر نسلی میتوانند به راحتی با آن ارتباط برقرار کنند. مضامین جهانی این کتاب، شخصیتهای بهیادماندنی و نگارش زندهٔ آن، نه تنها این کتاب را به یک اثر کلاسیک تبدیل کرده، بلکه میتواند راهنمایی برای درک چالشهای زندگی و قدرت غلبه کردن بر آنها باشد.
دربارهٔ نویسنده
.
چارلز دیکنز نویسندهٔ مشهور انگلیسی در ۱۸۱۲ در لندپورتِ پورتسیِ انگلستان به دنیا آمد و در ۹ ژوئن ۱۸۷۰ در کِنت درگذشت. دیکنز جوان، دومین فرزند از هشت فرزند خانوادهای بود که دائماً بدهکار بودند و در همان دوران کودکی نهتنها با گرسنگی و فقر بلکه با ترس از زندان و بدهی نیز آشنا شد. دیکنز زمانی که پدرش به دلیل بدهی به زندان افتاد، برای کار به انبار سیاه فرستاده شد که این تجربیات عمیقاً بر رماننویسی او تأثیر گذاشتند. شانس در قالب ارث و میراث به خانوادهاش روی آورد و او دیگر مجبور نبود که در کارخانهها برای مقدار کمی پول تن به هر کاری بدهد و دیکنز توانست دو سال در آکادمی ولینگتون هاوس تحصیل کند. او به عنوان منشی وکیل و خبرنگار روزنامه مشغول به کار شد تا اینکه طرحها و مقالاتش با عنوان «پیک ویک» در روزنامهای به چاپ رسید و موفقیت شگفتانگیز و آنی را برای او به ارمغان آورد که تا پایان عمرش نیز ماندگار شد. در سالهای بعد، فشار نوشتن داستانها، وظایف تحریریه، سخنرانیها و تعهدات اجتماعی منجر به جدایی او از کاترین هوگارث پس از ۲۳ سال زندگی مشترک شد. دیکنز رمانهای اصلی خود از جمله «آرزوهای بزرگ»، «نیکلاس نیکلبی» و «الیور تویست» را در طول بیست سال فعالیت خود منتشر کرد.
معرفی کتاب مشابه: جین ایر (Jane Eyre)
.
کتاب «جین ایر» اثر شارلوت برونته (Charlotte Brontë) نویسندهٔ انگلیسی و اثری کلاسیک است. این کتاب داستان دختری به نام «جین ایر» را روایت میکند، دختری یتیم که دوران کودکی سختی را زیر نظر زندایی بیرحمش و در مدرسه ظالم لوود سپری میکند. با وجود رنجهایی که میکشد، جین به زنی جوان، قوی، مستقل و از نظر اخلاقی پایبند تبدیل میشود. او به عنوان معلم خصوصی در خانه ثورنفیلد مشغول به کار میشود، جایی که با آقای راچستر مرموز آشنا میشود. با عمیقتر شدن پیوندشان، جین اسرار تاریکی را که در دیوارهای ثورنفیلد پنهان شده است، کشف میکند و او را مجبور میکند با سوالاتی در مورد عشق، صداقت و عزت نفس روبرو شود. این رمان، سفر جین به سوی استقلال عاطفی و معنوی را بررسی میکند و عزم او را برای زندگی بر اساس اصولش، حتی در مواجهه با دلشکستگی، نشان میدهد.نویسنده در «جین ایر»، مانند «دیوید کاپرفیلد» به بلوغ و سختیهای زندگی پرداخته و همزمان تصویری از تابآوری شخصی در برابر سختیها و نابرابریهای اجتماعی رسم کرده است. هر دو شخصیت اصلی به عنوان یتیم بزرگ میشوند، با ظلم و بیعدالتی روبرو میشوند و برای یافتن عزت، عشق و هویت در جهانی که توسط مرزهای طبقاتی و انتظارات اخلاقی شکل گرفته است، مبارزه میکنند. در هر دو داستان، نویسندگان واقعگرایی را با نقد اجتماعی ترکیب کردهاند تا نشان دهند که چگونه قدرت و شفقت فردی میتواند بر سختیها غلبه کند. از جمله شباهتهای هر دو رمان میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
• سفر بلوغ: هر دو رمان، رشد شخصیت اصلی را از کودکی پرآشوب تا بلوغ دنبال میکنند و نشان میدهند که چگونه سختی، قدرت درونی و خودآگاهی را میسازد.
• استقلال و صداقت: جین و دیوید هر دو به دنبال استقلال و حقیقت اخلاقی هستند و بهخاطر راحتی از ارزشهای خودشان نمیگذرند.
• نقد اجتماعی: هر دو داستان، شکافهای طبقاتی، نابرابری جنسیتی و مبارزات فقرا در جامعه ویکتوریایی را آشکار میکنند.
• رشد عاطفی و اخلاقی: شخصیتها نه تنها از نظر ظاهری، بلکه از نظر درونی نیز تکامل مییابند و از طریق تجربه، عشق، بخشش و عزت نفس را میآموزند.
• سبک روایی: هر دو به صورت اول شخص نوشته شدهاند و به خوانندگان اجازه میدهند تا به افکار و احساسات راوی دسترسی صمیمانهای داشته باشند و سفرهای آنها را عمیقاً شخصی و قابل درک کنند.
سخن پایانی
.
رمان «دیوید کاپرفیلد» دنیایی متفاوت از سایر رمانهای دوران ویکتوریایی دارد. نویسنده در این کتاب خواننده را به دنیای دعوت میکند که هم از نظر زمانی دور و هم از نظر احساسی بهطرز چشمگیری آشنا بهنظر میرسد. از طریق چشمان دیوید، میتوانید طیف کاملی از تجربیات انسانی مثل معصومیت، ظلم، عشق، فقدان و زندگی را ببینید که در روایتی خواندنی بافته شده تا یافتن جایگاه خود در جهان را به تصویر بکشد. دیکنز صرفاً یک داستان ساده روایت نکرده است بلکه آینهای ساخته است تا خواننده بتواند بخشهایی از زندگی خود مثل امیدها، اشتباهات و قدرت خاموشی که آنها را جلو میراند، ببیند. هر شصخیت این داستان گرچه نقص و فضیلت بسیار زیادی دارند، اما نُتی به سمفونی بزرگ این رمان افزودهاند تا به خواننده نشان بدهند عظمت در کمال نیست، بلکه در پشتکار، مهربانی و شجاعت برای شروع دوباره نهفته است.
کتاب «دیوید کاپرفیلد» نهتنها یک اثر کلاسیک فراموشنشدنی و جادوانه است، بلکه پیامی قدرتمند اما آرام برای خواننده بر جای میگذارد. دیکنز در این رمان نشان میدهد که گذشتهٔ ما، هر چقدر هم که دشوار باشد، میتواند پایه و اساس قدرت ما شود.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
.
به گذشتههای دور که نگاه میکنم، به درون خلأ کودکیم، اولین چیزهایی که در برابرم حضور مشخص به خود میگیرند مادرم است با موهای زیبا و ریختی جوان و پگوتی که اصلاً ریختی ندارد، با چشمانی چنان سیاه که انگار تمام دور و برش را در چهرهاش تیره میکند و گونهها و بازوانی چنان سفت و سرخ که از خود میپرسید چرا پرندهها به جای سیب به او نوک نمیزنند. به گمانم میتوانم این دو را با فاصلهٔ کمی از هم به یاد بیاورم که وقتی دولا میشدند یا روی زمین زانو میزدند به چشمم کوتوله میآمدند و من تلوتلوخوران از پیش یکی به پیش دیگری میرفتم. در ذهنم نقشی حک شده که نمیتوانم آن را از خاطرهای واقعی تشخیص دهم، نقش تمام انگشت اشارهٔ پگوتی که بر اثر سوزندوزی مثل یک رندهٔ جیبی جوز هندی زبر شده بود و عادت داشت آن را به طرف من دراز کند.
این شاید خیال باشد، هر چند گمان میکنم که یاد بیشتر ما میتواند دورتر از آنچه گمان میکنیم تا چنین ایامی به عقب برگردد؛ در ست همانطور که باور دارم که قدرت مشاهدهٔ بسیاری از بچههای بسیار کوچک از حیث درستی و دقت بسیار شگفتانگیز است.
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم

































































