%10


دفعات مشاهده کتاب
856
علاقهمندان به این کتاب
6
میخواهند کتاب را بخوانند.
2
کتاب را پیشنهاد میکنند
1
کتاب را پیشنهاد نمیکنند
0
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
انتشارات بارسا منتشر کرد:
چند روز دیگر چهل ساله میشوم، همیشه برای رسیدن به این سن اشتیاق عجیبی داشتم. دوست داشتم یک حرکت خوب، موثر و با معنا بزنم: مثلا بزرگترین همایش زندگیام را برگزار کنم، اما خب در شرایط کرونایی امکانپذیر نبود، پس از خودم پرسیدم بزرگترین کاری که میتوانم در چهل سالگیام انجام بدهم چیست؟!
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
نشر
شابک
9786008637936
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
شومیز
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
272 صفحه
نوبت چاپ
14
وزن
320 گرم
سال انتشار
1403
معرفی کتاب «ش» کو؟! ه اثر علی میرصادقی
«ش» کو؟! ه اثر علی میرصادقی نویسنده و روانشناسی ایرانی است که با هدف بازسازی زندگی و معنای آن براساس نظریهٔ «شکوفایی» دکتر مارتین سلیگمن، رئیس سابق انجمن روانشناسی آمریکا نوشته شده است. این کتاب در شش فصل تنظیم شده است و تلاش میکند تا نظریهٔ شکوفایی را بهصورت کاربردی و قابل فهم برای تمامی خوانندگان توضیح دهد. نویسنده در این کتاب تلاش کرده است با ارائهٔ مطالب علمی و کاربردی، نگرش خواننده را نسبت به زندگی تغییر دهد و کیفیت زندگی را بهبود بخشد.
چرا باید کتاب «ش» کو؟! ه را بخوانیم؟
این کتاب براساس نظریهٔ شکوفایی دکتر سلیگمن نوشته است که زیستن با این نظریه، دنیای را به جای امنتر و بهتری تبدیل خواهد کرد و زندگی آدمها را بهبود خواهد بخشید. خواندنِ این کتاب را به غیر از استفادهٔ شخصی همهٔ آدمهای جهان، جهت شکوفایی بیشتر و رضایت بالا از زندگی و شکوفاکردن زیبایی های درون شما، به تمام صاحبان کسبوکارها، استارتآپها، تاجران، سیاستمداران و حتی والدین توصیه میکنیم. این کتاب قرار نیست مشکلات شما را به پایان برساند، بلکه میخواهد به شما کمک کند در کنار سختیها و دردهای زندگی به سمت شکوفایی حرکت کنید.
جملات درخشانی از کتاب «ش» کو؟! ه:
«چرا؟ چون آنها سالها کنار و روی این کوه زندگی میکنند اما آن را نمیبینند!! تو نمیتوانی زندگیات را از جایی که گیر کردی بررسی کنی، باید از آن فاصله بگیری تا عمق فاجعه را ببینی... برای همین است که خیلیها با ما سفر نمیآیند چون آنها با بدبختیشان یکی شدهاند؛ کسی که در حال محاسبهٔ غلط ریاضی است هیچوقت متوجه نمیشود دارد غلط محاسبه میکند؛ تا زمانی که خوابی، نمیفهمی در حال خواب دیدنی!! پس اکثر مردم حتی به اندازهٔ زمانی که برای تشریفات و مراسم تولدشان وقت میگذارند برای اینکه «چرا متولد شدهاند»، وقت نمیگذارند چرا؟ چون برایشان سؤال نمیشود که میخواهند با این کوه چه کار کنند. هر کدامشان آنچنان غرق معناها و ایدههای اشتباهشان شدهاند که هر چقدر تکانشان بدهید، بیدار نمیشوند. فکر میکنند هدفشان را پیدا کردهاند و تختهگاز به قول خودشان دارند میروند. اما کجا؟ ته دره... و این بد است که تلاش کنی اما آخر عاقبت نداشته باشی!! گیجم!! مثل چای سرد شدهای که نمیدونم پیرمرد صاحب کافه، کِی دستم داد؟! اونو زمین بذارم یا توی دستام نگهش دارم؟؟ یا سرد سرد بنوشم حداقل گلوی خشک شدهام رو از دست خفهکنندهٔ تعجب و شگفتی باز کنم؟»
«و من حالا دیگه حق دارم ترس تکراری زندگیم را تجربه کنم. خوب زندگی کردم، خوب سفر رفتم، وضعم خوب بوده همیشه اما با اینکه اسمم معنا هست، بیشتر اوقات احساس بیمعنایی میکنم. یکی از دوستام که اسمش زیبا بود میگفت اسم آدمها هیچ ربطی به زندگیشون نداره و من هیچوقت دوست نداشتم حرفشو باور کنم اما الان... تو اوج بیمعنایی هستم، تو اوج شک به تمام روزهایی که پدر خودمو درآوردم و زحمت کشیدم. توی اوج ابهام نسبت به آینده؛ حالم خوب نیست اشک دارم، بغض دارم، با اینکه شاید از دور خیلی چیزا سرجاشه: ازدواج موفقی داشتم، کار و شغل و پول خوبید ارم، اما خیلی وقته که احساس افسردگی و ناکامی میکنم. اکثر دوستام بهم میگن: چِته؟! چی میخوای دیگه؟! اما بیحوصلگی و افسردگی داره منو از پا درمیاره؛ حتی حوصلهٔ این سفر رو هم نداشتم... خیلی عجیبه که توی این محیط بامزه کنار این استاد و آدمهای باحال و خفن باشی اما این همه دلهره داشته باشی، من خیلی زحمت کشیدم، تو کارم همیشه جزو خوبها بودم واقعا از زندگی انتظار نداشتم اینجوری جوابم رو بده نمیتونم به هیچکس بگم اما اونقدر خسته و بیحوصله هستم که اگه همین الان یکی بگه میخوام برگردم، من نفر دومم؛ نه اینکه سفر دوست نداشته باشم، نه نه اینکه خودشناسی دوست نداشته باشم، نه.»
«بعضیها چَک اول رو که میخورن هنوز نمیفهمن چه خبره، بعضیها هم با چَک اول، خودشون رو بازنده فرض میکنن، اما من چَک که میخوردم، هم میفهمیدم دارم کتک میخورم و هم با اینکه کاری نمیکردم خودم رو بازنده فرض نمیکردم!! چون میدونستم برای زنده موندنم باید از این گاو کتک بخورم تا بتونم یه روز فیلههای پشتش رو استیک کنم. کتک خوردنم بهخاطر ضعیف بودنم نبود؛ بهخاطر عاقبت اندیشیم بود!! من کنار یه سخنران انگیزشی بزرگ شدم؛ یکی از اینایی که حنجرش رو جر میده و قرمز میشه و داد میزنه: تو واسه موفق شدن به دنیا اومدی تا بعدش بقیه هم بتونن خودشون جر بدن!! ذاتاً آدم بدی نبود و رو حساب بیکسیِ من به من اجازه داده بود توی دفترش بخوابم و کار کنم، حتی با آموزشهاش کمکم میکرد توی کارم رشد کنم و کردم؛ از پادویی دفترش، شدم منشی و از منشیگری تبدیل به فروشند و مدیرفروش و حالا هم مدیر مؤسسهای هستم که سالی هزاران نفر ازش موفقیت و انگیزه میخرن؛ یکی میخواد کارآفرین بشه، یکی میخواد بتونه بیشتر بفروشه، یکی میخواد دکتر شه، یکی میخواد پولدار شه و ... و مشکلشون دقیقا همینه که میدونن چی میخوان؛ چون همیشه حماقت ناشی از دانستن مطلق، خالصترین حماقت دنیاست.»
«و من حالا دیگه حق دارم ترس تکراری زندگیم را تجربه کنم. خوب زندگی کردم، خوب سفر رفتم، وضعم خوب بوده همیشه اما با اینکه اسمم معنا هست، بیشتر اوقات احساس بیمعنایی میکنم. یکی از دوستام که اسمش زیبا بود میگفت اسم آدمها هیچ ربطی به زندگیشون نداره و من هیچوقت دوست نداشتم حرفشو باور کنم اما الان... تو اوج بیمعنایی هستم، تو اوج شک به تمام روزهایی که پدر خودمو درآوردم و زحمت کشیدم. توی اوج ابهام نسبت به آینده؛ حالم خوب نیست اشک دارم، بغض دارم، با اینکه شاید از دور خیلی چیزا سرجاشه: ازدواج موفقی داشتم، کار و شغل و پول خوبید ارم، اما خیلی وقته که احساس افسردگی و ناکامی میکنم. اکثر دوستام بهم میگن: چِته؟! چی میخوای دیگه؟! اما بیحوصلگی و افسردگی داره منو از پا درمیاره؛ حتی حوصلهٔ این سفر رو هم نداشتم... خیلی عجیبه که توی این محیط بامزه کنار این استاد و آدمهای باحال و خفن باشی اما این همه دلهره داشته باشی، من خیلی زحمت کشیدم، تو کارم همیشه جزو خوبها بودم واقعا از زندگی انتظار نداشتم اینجوری جوابم رو بده نمیتونم به هیچکس بگم اما اونقدر خسته و بیحوصله هستم که اگه همین الان یکی بگه میخوام برگردم، من نفر دومم؛ نه اینکه سفر دوست نداشته باشم، نه نه اینکه خودشناسی دوست نداشته باشم، نه.»
«بعضیها چَک اول رو که میخورن هنوز نمیفهمن چه خبره، بعضیها هم با چَک اول، خودشون رو بازنده فرض میکنن، اما من چَک که میخوردم، هم میفهمیدم دارم کتک میخورم و هم با اینکه کاری نمیکردم خودم رو بازنده فرض نمیکردم!! چون میدونستم برای زنده موندنم باید از این گاو کتک بخورم تا بتونم یه روز فیلههای پشتش رو استیک کنم. کتک خوردنم بهخاطر ضعیف بودنم نبود؛ بهخاطر عاقبت اندیشیم بود!! من کنار یه سخنران انگیزشی بزرگ شدم؛ یکی از اینایی که حنجرش رو جر میده و قرمز میشه و داد میزنه: تو واسه موفق شدن به دنیا اومدی تا بعدش بقیه هم بتونن خودشون جر بدن!! ذاتاً آدم بدی نبود و رو حساب بیکسیِ من به من اجازه داده بود توی دفترش بخوابم و کار کنم، حتی با آموزشهاش کمکم میکرد توی کارم رشد کنم و کردم؛ از پادویی دفترش، شدم منشی و از منشیگری تبدیل به فروشند و مدیرفروش و حالا هم مدیر مؤسسهای هستم که سالی هزاران نفر ازش موفقیت و انگیزه میخرن؛ یکی میخواد کارآفرین بشه، یکی میخواد بتونه بیشتر بفروشه، یکی میخواد دکتر شه، یکی میخواد پولدار شه و ... و مشکلشون دقیقا همینه که میدونن چی میخوان؛ چون همیشه حماقت ناشی از دانستن مطلق، خالصترین حماقت دنیاست.»
تحلیلی بر کتاب «ش» کو؟! ه:
مارتین سلیگمن به عنوان رهبر اسبق انجمن روانشناسی آمریکا پیشبینی کرده است که دنیا در آینده کاملاً بر مدار شکوفایی و نظریهٔ شکوفایی خواهد چرخید و هر دولت و تجارتی که هماهنگ با این تئوری نباشد، بهزودی از بین خواهد رفت. بنابراین شاید تئوری شکوفایی، یکی از کاملترین نظریهها راجعبه زندگی و معنای زندگی در دنیا باشد که به مردم کمک میکند یک زندگی خوب را تجربه کنند یا به عبارتی بهزیستن را تجربه کنند. علی میرصادقی کتاب خودیاری «ش» کو؟! ه را براساس یکی از بزرگترین و مفیدترین دوره های زندگی خود به نام «شکوفایی» مبتنی بر تئوری فلوریشِ دکتر مارتین سلیگمن نوشته است. برگزاری این دوره با استقبال عجیبی روبهرو شد و بسیاری از افرادی که در این دوره شرکت کرده بودند، در مسیر شکوفایی قرار گرفتند و این نظریهای بود که علی میرصادقی به مدت سه سال بر روی آن کار کرده بود و تئوری بسیار مهم و معتبری محسوب میشود؛ بهگونهای که دهها بار مورد پژوهشهای دانشگاهی قرار گرفته است. از آنجایی که این دورهها برای تمام مردم قابل استفاده نیست، نویسنده این دوره را در کتاب «ش»کو؟! ه به صورت کامل ارائه کرده است تا تئوری شکوفایی را به صورت کاربردی وارد زندگی مردم کند.
ساختار کتابِ «ش» کو؟! ه چگونه است؟
کتاب با داستان صِفرُم شروع میشود و نویسنده در این بخش تلاش کرده است تا علت نامگذاری کتاب به این صورت را برای خواننده توضیح بدهد و هرکدام از شخصیتهای داستانِ این بخش در ادامهٔ کتاب، زندگیشان را برای خواننده روایت خواهند کرد. هر جلد (فصل) این کتاب با یک چَک شروع میشود و قسمتی از کتاب است که به شما میگوید اگر این کتاب را نخوانید چه اتفاقات بدی ممکن است برای شما بیفتد و بعد با یک داستان ادامه پیدا میکند؛ داستانی که شخصیت هر جلد را برملا میکند و بعد از داستان مثل شروع هر کتابی، با تقویم و درسها ادامه پیدا میکند. درسها مهمترین قسمت این کتاب هستند و تمام قسمتهای مختلف کتاب برای این هستند که شما درسها را بهتر متوجه شوید. داستانهای کتاب توسط ۶ شخصیت روایت میشوند اما درسها را استاد میدهد. هدف نویسنده از نوشتن کتاب این است که باورهای اشتباه روانشناسی موجود در جهان را که حاصل از نظریههای قدیمی و نامعتبر، سخنرانیهای انگیزشی چرتوپرت و کتابهای خیلی قدیمی هست، بشورد و ببرد. جهانبینی شما بعد از خواندن این کتاب بهطور کلی متفاوت خواهد بود و به سواد روانشناسی شما برای بهزیستن و زندگی بهتر افزوده میشود.
فهرست مطالب کتاب
داستان صِفرُم
جلد اول (فصل اول) : گور بابای موفقیت
جلد دوم (فصل دوم): بمیر تا دوباره متولد شوی
جلد سوم (فصل سوم): راه و روش مست کردن
جلد چهارم (فصل چهارم): بیهمهچیز نباشیم
جلد پنجم (فصل پنجم): وصال
جلد ششم (فصل ششم): معنا
جلد اول (فصل اول) : گور بابای موفقیت
جلد دوم (فصل دوم): بمیر تا دوباره متولد شوی
جلد سوم (فصل سوم): راه و روش مست کردن
جلد چهارم (فصل چهارم): بیهمهچیز نباشیم
جلد پنجم (فصل پنجم): وصال
جلد ششم (فصل ششم): معنا
اگر از خواندن کتاب «ش» کو؟! ه لذت بردید، از مطالعۀ کتابهای زیر نیز لذت خواهید برد:
• کتاب سی روز تا پیروزی اثر علی میرصادقی نویسنده و روانشناس ایرانی است. کتاب سی روز تا پیروزی همان منبعی است که اولین سریال روانشناسی - انگیزشی دنیا از رویش ساخته شد. علی میرصادقی به عنوان یک روانشناس با آگاهی بخشیدن به انسانها به آنها با زبان خودمانیاش کمک میکند که قدرت درون خود را بازیابند و به سمت خودشکوفایی حرکت کنند. او در این کتاب هر روز سراغ شما میآید و ظرف چند دقیقه به شما کمک میکند که به اهداف واقع بینانه خودتان برگردید و دوباره آنها را از سر بگیرید.
• کتاب سیزده اثر دیگری از علی میرصادقی نویسنده و روانشناس ایرانی است. کتاب سیزده یک داستان نیست، سفری است که هر کس میتواند به شیوهی خودش، آن را به پایان برساند. علی میرصادقی در این کتاب انگیزشی به شما جهت رسیدن به اهدافتان کمک میکند.
• کتاب سیزده اثر دیگری از علی میرصادقی نویسنده و روانشناس ایرانی است. کتاب سیزده یک داستان نیست، سفری است که هر کس میتواند به شیوهی خودش، آن را به پایان برساند. علی میرصادقی در این کتاب انگیزشی به شما جهت رسیدن به اهدافتان کمک میکند.
دربارۀ علی میرصادقی: نویسنده و روانشناس

دکتر علی میرصادقی روانشناس، نویسنده و مدرس ایرانی است که در سال ۱۳۶۰ به دنیا آمد و در حوزههای روانشناسی، مشاوره تحصیلی و شغلی فعالیت میکند. او مدیر و مؤسس مؤسسه آموزشی انتشاراتی بارسا است و مدرک دکترای روانشناسی و کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی دارد. از جمله آثار او میتوان به کتابهای «سیزده»، «نقطه، سرخط...»، «ش کو؟!ه» و «چرا نمیذاری بچهات درس بخونه؟!» اشاره کرد. کتاب «چرا نمیذاری بچهات درس بخونه؟!» به عنوان کتاب برتر در حوزه موفقیت تحصیلی در فهرست کتب کمکآموزشی آموزش و پرورش قرار گرفته است. دکتر میرصادقی همچنین به عنوان کارشناس در برنامههای تلویزیونی مختلفی مانند «رخ به رخ»، «خندوانه»، «عصر جدید»، «صبح بخیر ایران»، «وقتشه»، «سیمای خانواده»، «۲شات» و «طبیب» حضور داشته است.
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.
جمله مورد علاقهات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.
شاید بپسندید














از این نویسنده














450٬000 تومان
500٬000
%10