

کتاب «سیمای جنگ» (The Face of War) نوشتهی مارتا گلهورن (Martha Gellhorn)، یکی از مهمترین آثار ژورنالیستی قرن بیستم است که تصویری بیپرده و انسانی از جنگهای گوناگون ارائه میدهد. این اثر، مجموعهای از گزارشهای جنگی گلهورن از میدانهای نبرد مختلف است که دربارهی جنگهای بزرگ و کوچک جهان نوشته شدهاند. گلهورن که از برجستهترین خبرنگاران زن قرن بیستم محسوب میشود، با نثری روشن، قاطع و صادقانه، واقعیت تلخ جنگ و تأثیر آن بر زندگی انسانها را بدون اغراق و بزرگنمایی ترسیم کرده است.
ساختار و محتوای کتاب «سیمای جنگ»
کتاب «سیمای جنگ» شامل گزارشهایی است که گلهورن در طول سالهای مختلف از مناطق جنگزده تهیه میکند. این گزارشها به ترتیب زمانی تنظیم شدهاند و هر یک تصویری زنده و واقعی از تأثیرات جنگ بر زندگی مردم عادی ارائه میدهند. گلهورن در این گزارشها، با تمرکز بر رنج و مقاومت انسانها، تلاش میکند تا بیهودگی و بیرحمی جنگ را به تصویر بکشد.
لحن و سبک نگارش
لحن گلهورن در «سیمای جنگ» صریح، گاه تلخ و اغلب بیرحمانه صادقانه است. او سعی نمیکند خواننده را با قهرمانسازی، ادبیات رمانتیک یا قضاوتهای اخلاقی درگیر کند. بلکه جهان را همانگونه که هست نشان میدهد؛ جهانی پر از بیعدالتی، رنج، و سقوط انسانیت در جنگ.
نگاه انسانی گلهورن
ویژگی منحصربهفرد «سیمای جنگ»، تمرکز آن بر زندگی غیرنظامیان در جنگها است. برخلاف بسیاری از خبرنگاران جنگی که به تحلیل تاکتیکهای نظامی یا پیشرفت نیروها میپردازند، گلهورن همیشه در پی داستان کسانی است که در جنگ هیچ نقشی نداشتهاند اما بیشترین آسیب را میبینند: زنان، کودکان، سالمندان، و مهاجران.
او بارها در گزارشهایش از اردوگاههای پناهجویان، بیمارستانهای جنگی، و خیابانهای ویرانشده گزارش تهیه کرده و با زبانی دقیق، ولی پرحس، رنج انسانها را بازتاب داده است. این ویژگی باعث شده سیمای جنگ نه فقط یک کتاب ژورنالیستی، بلکه سندی مهم در تاریخ انسانشناسی جنگ محسوب شود.
نمونههایی از گزارشهای کتاب
- جنگ داخلی اسپانیا: در گزارشهای مربوط به جنگ داخلی اسپانیا، گلهورن در کنار مردم بارسلونا، مادرید و سایر شهرها زندگی کرده و وضعیت آنان را در مقابل بمباران و قحطی روایت میکند. او از فقر، امید به جمهوریخواهی، و بیتفاوتی جامعه جهانی نسبت به جنایتهای فرانکیستها میگوید.
- جنگ جهانی دوم: در گزارشهای جنگ جهانی دوم، او از ورود متفقین به ایتالیا، اشغال پاریس و اردوگاههای نازی سخن میگوید. توصیف گلهورن از ورود به اردوگاه داخائو، یکی از دردناکترین و تأثیرگذارترین بخشهای کتاب است.
- ویتنام و خاورمیانه: در بخشهایی از کتاب که به جنگ ویتنام یا منازعات اسرائیل و فلسطین میپردازد، گلهورن آشکارا نسبت به بیعدالتی و خشونت بیمنطق واکنش نشان میدهد و نگاه تند و تیزی نسبت به قدرتهای جهانی دارد.
جایگاه کتاب در ادبیات جنگ و ژورنالیسم
«سیمای جنگ» در زمان انتشار خود یکی از آثار پیشرو در ژانر روزنامهنگاری جنگی بود، بهویژه به این دلیل که صدای زنی مستقل را در میان انبوهی از خبرنگاران مرد وارد این حوزه میکرد. کتاب گلهورن بعدها الهامبخش نسلهایی از خبرنگاران زن مانند کریستین امانپور و ماری کولوین شد.
همچنین، این اثر از معدود منابعی است که جنگ را از دریچهای ضدقهرمانانه بررسی میکند؛ بدون ستایش از پیروزیها، بدون اغراق در مورد شجاعت، و بدون توجیهگری برای خشونت. همین نگاه، کتاب را در ادبیات جنگ به جایگاهی خاص رسانده است.
نقدها و بازخوردها
منتقدان سیمای جنگ را همزمان به عنوان یک اثر ادبی، یک سند تاریخی و یک نمونه درخشان از ژورنالیسم متعهد تحسین کردهاند. نیویورک تایمز آن را «تکاندهنده، پرشور و بینظیر در صداقت» توصیف کرد. با این حال، برخی از منتقدان نیز به گلهورن خرده گرفتهاند که در برخی گزارشها، نگاه شخصی و قضاوتهای ارزشیاش را وارد روایت کرده است. اما واقعیت این است که سبک گلهورن عمدتاً بر پایهی شهود انسانی و وجدان بنا شده و همین باعث تمایز آن از روایتهای سرد و بیاحساس دیگران میشود.
این کتاب مناسب چه کسانی است؟
کتاب «سیمای جنگ» در وهلهی نخست برای دانشجویان و پژوهشگران علوم انسانی، به ویژه در رشتههایی مانند روزنامهنگاری، تاریخ معاصر، علوم سیاسی، روابط بینالملل، مطالعات زنان، انسانشناسی و جامعهشناسی، منبعی ارزشمند و آموزنده است. این اثر با مستندسازی دقیق وقایع جنگ و تأکید بر تأثیرات اجتماعی و انسانی آن، امکان تحلیل چندلایهای از پدیدهی جنگ را فراهم میکند و میتواند در تحقیقات دانشگاهی یا کلاسهای مرتبط با مطالعات تاریخی و رسانهای بسیار کاربردی باشد.
در عین حال، «سیمای جنگ» کتابی الهامبخش برای خبرنگاران و فعالان رسانهای است؛ به ویژه برای کسانی که دغدغهی حضور میدانی در بحرانها و روایت بیواسطهی رنج انسانها را دارند. گلهورن با زبان صریح و تجربهی واقعی خود از خط مقدم جنگها، الگویی نیرومند از خبرنگاری متعهد و شجاع ارائه میدهد و به خوانندهی رسانهای میآموزد که فراتر از تیترها و تحلیلهای استراتژیک، چگونه صدای مردم خاموش را شنید و منعکس کرد.
همچنین این کتاب برای فعالان حقوق بشر، کنشگران صلح و امدادگران بشردوست جذاب و آموزنده خواهد بود. در دنیایی که خشونت سازمانیافته به امری عادی تبدیل شده، گزارشهای گلهورن مانند آینهای است که بیپرده واقعیت جنگ را نشان میدهد و از خواننده میخواهد با آگاهی و حساسیت بیشتری به درگیریهای انسانی بنگرد. خواندن این کتاب، بهویژه برای کسانی که در حوزههای امدادرسانی یا حمایت از آسیبدیدگان جنگ فعالیت میکنند، نگاه و درک عمیقتری از بحرانها ایجاد میکند.
از سوی دیگر، مخاطبان علاقهمند به روایتهای غیرداستانی و گزارشهای مستند نیز از این کتاب لذت خواهند برد. نثر ساده اما قوی گلهورن، توانسته داستانهایی از دل تاریخ را بدون نیاز به اغراق یا پیرایه، بهگونهای روایت کند که نهتنها جذاب، بلکه تأثیرگذار و ماندگار باشد. کسانی که به روایتهای واقعی، زندگینامهها، یا مستندنگاریهای اجتماعی علاقهمندند، «سیمای جنگ» را کتابی عمیق و ارزشمند خواهند یافت.
در کنار این گروهها، این اثر میتواند برای زنان نویسنده، روزنامهنگار یا فعال اجتماعی نیز الهامبخش باشد. گلهورن با شکستن مرزهای مردانه در حوزهی روایت جنگ، صدای زنانهای را وارد ادبیات و ژورنالیسم جنگ کرده که هم صریح است و هم انسانی. برای زنانی که به دنبال روایتگری متفاوت، مستقل و قدرتمند در زمینههای اجتماعی و سیاسی هستند، این کتاب نمونهای واقعی از جسارت و اصالت قلم زنانه است.
در نهایت، «سیمای جنگ» برای هر خوانندهی دغدغهمند و مسئولی که نمیخواهد در برابر رنج دیگران بیتفاوت باشد، کتابی تکاندهنده و ضروری است. این اثر وجدان خواننده را به چالش میکشد، او را از منطقهی امن خود بیرون میکشد و وادارش میکند که به نقش خودش در جهان نابرابر امروز فکر کند. مطالعهی این کتاب، مواجههای بیواسطه با زشتی جنگ، شکست انسانیت و در عین حال، قدرت مقاومت انسانهاست؛ مواجههای که اگرچه تلخ است، اما برای آگاهماندن، ضروری محسوب میشود.
دربارهی نویسنده
مارتا گلهورن (1908-1998)، روزنامهنگار، نویسنده و گزارشگر جنگی آمریکایی، بیش از همه بهخاطر گزارشهای میدانیاش از جنگهای بزرگ قرن بیستم شناخته میشود. او در طول زندگی حرفهایاش، از ۱۹۳۷ تا ۱۹۸۹، در ۱۲ جنگ مختلف شرکت داشت؛ از جمله جنگ داخلی اسپانیا، جنگ جهانی دوم، جنگ ویتنام، جنگ اعراب و اسرائیل، و حتی تهاجم آمریکا به پاناما.
گلهورن سومین همسر زن ارنست همینگوی بود، اما هیچگاه هویت حرفهایاش را به سایه شهرت او تقلیل نداد. او نخستین زنی بود که به عنوان خبرنگار غیررسمی وارد نورماندی شد، آن هم در شرایطی که زنان اجازهی حضور در خط مقدم نداشتند. او در آثارش همواره تلاش میکرد صدای مردم عادی، قربانیان جنگ، زنان و کودکان باشد. برخلاف بسیاری از خبرنگاران جنگی که تمرکزشان بر تحلیلهای نظامی بود، گلهورن با تمرکز بر وجه انسانی جنگ، بُعدی تازه و دردناک به روایتهای خبری افزود.
سخن پایانی
کتاب «سیمای جنگ» نه فقط مجموعهای از گزارشهای میدانی، بلکه پژواکی از وجدان بیدار بشریت در برابر فجایع جنگ است. مارتا گلهورن با قلمی جسور، انسانی و بیتعارف، نشان میدهد که جنگ، تنها معرکهای برای نیروهای نظامی نیست، بلکه عرصهای است که در آن زندگیهای بیشماری از هم میپاشند و کرامت انسانی به سخره گرفته میشود. گلهورن، در دنیایی که اغلب صدای زنان و قربانیان نادیده گرفته میشود، جای خود را بهعنوان راوی دردهای فراموششده باز میکند و به خواننده میآموزد که در پس هر عدد و آمار، انسانی واقعی ایستاده با داستانی که ارزش شنیدهشدن دارد.
«سیمای جنگ» فراتر از یک کتاب خبری است؛ این اثر، دعوتی است برای بازاندیشی در باب مفهوم قدرت، خشونت و مسئولیت. گلهورن، با صدایی که از دل میدانهای مینگذاریشده تا اردوگاههای تبعید برخاسته، نه تنها حقیقت را روایت میکند، بلکه از ما میخواهد که به جای تماشاگران منفعل تاریخ، به کنشگرانی بیدار بدل شویم؛ چرا که در نهایت، سکوت ما در برابر جنگ، خود شکلی از همدستی است.
خواندن این کتاب، مواجهه با چهرهی واقعی جنگ است؛ چهرهای که بیرحم، بیزرقوبرق، و سرشار از اندوه است—اما ضروری برای دیدن و دانستن.
شاید بپسندید














از این مترجم













