

در خانواده من همه آدم کشته اند
انتشارات کوله پشتی منتشر کرد :
حتی پیش از اولین قتل هم از دورهمی خانوادۀ کانینگهام وحشت داشتم؛ پیش از آنکه طوفان در استراحتگاه کوهستانی زمین گیرمان کند موضوع این است که ما کانینگهام ها خیلی با هم نمیسازیم
فقط یک وجه اشتراک داریم همه مان آدم کشته ایم.
برادرم خواهر خوانده،ام ،همسرم ،پدرم ،مادرم زن ،برادرم شوهر عمه ام ناپدری ام عمه ام و حتی من وقتی اولین جسد در میان برفها پیدا می شود شکی نیست که فقط یک کانینگهام می تواند مرتکب جرم شده باشد و اثباتش به عهده من است.
در خانواده من آدم کش زیاد است اما قاتل فقط یکی است.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
خلاصهی داستان
داستان دربارهی ارنست کانینگهام (یا ارنی) است، مردی که در جمع خانوادگیاش مثل یک گوسفند سیاه به نظر میرسد، اما نه به دلیل اخلاقیات مشکوک، بلکه برعکس! او تنها عضو این خانواده است که تا کنون کسی را نکشته است.
با این حال، ارنی همان فردی است که شاهد اصلی قتل برادرش مایکل بوده و علیه او در دادگاه شهادت میدهد. این موضوع، او را در خانواده کاملاً منزوی میکند و بسیاری از افراد او را خائن میدانند. حالا، خانوادهی کانینگهام پس از سالها برای یک دورهمی خانوادگی در یک اقامتگاه کوهستانی برفی دورافتاده جمع شدهاند. اما یک جسد در برف مییابند و اوضاع پیچیدهتر از قبل میشود. ارنی که علاقهمند به رمانهای جنایی است، خود را درگیر حل معمای قتل میبیند، اما او تنها فرد حاضر در این اقامتگاه نیست که رازی در سینه دارد…
سبک و لحن کتاب
بنجامین استیونسن، علاوه بر نویسنده بودن، استندآپ کمدین نیز هست. این موضوع باعث شده که کتاب او برخلاف بسیاری از داستانهای جنایی که حالوهوای تاریک و جدی دارند، سبکی طنزآمیز و شوخطبعانه داشته باشد. لحن روایت کتاب «در خانوادهی من همه آدم کشتهاند» پر از شوخیهای هوشمندانه، شکستن دیوار چهارم (ارتباط مستقیم راوی با خواننده) و بازیهای زبانی جالب است. ارنی که خود راوی داستان است، مدام با خوانندگان صحبت میکند و قوانین یک رمان جنایی کلاسیک را یادآوری میکند. این سبک خاص، باعث شده که کتاب شباهت زیادی به آثار آگاتا کریستی داشته باشد، اما با رویکردی مدرنتر و طنزآمیزتر.
تحلیل شخصیتها
- ارنست (ارنی) کانینگهام - راوی داستان که در نگاه اول یک آدم ساده و بیدردسر به نظر میرسد، اما به مرور متوجه میشویم که او هم گذشتهای پر از اسرار دارد.
- مایکل کانینگهام - برادری که ارنی علیه او شهادت داده و حالا از زندان آزاد شده است. آیا او برای انتقام برگشته؟
- استفانی کانینگهام - خواهر ارنی که به نظر میرسد چیزی را از همه پنهان میکند.
- پدر و مادر ارنی - هر دو شخصیتی مرموز دارند و هر کدام در گذشته درگیر یک جنایت بودهاند.
- دیگر اعضای خانواده - هر یک از آنها به نحوی درگیر قتل یا جرمی بودهاند، و این موضوع باعث میشود که هرکسی در این مهمانی، یک مظنون بالقوه باشد!
نقاط قوت کتاب
- روایت جذاب و شوخطبعانه: ترکیب معمای قتل با طنز سیاه، این کتاب را به اثری منحصربهفرد تبدیل کرده است.
- الهام از کلاسیکهای جنایی: بسیاری از المانهای داستان به آثار آگاتا کریستی، مخصوصاً به و سپس هیچکدام باقی نماندند (And Then There Were None)، شباهت دارد.
- شخصیتپردازی عمیق: همه کاراکترها لایههای پیچیدهای دارند که خواننده را مدام غافلگیر میکند.
- تعلیق و غافلگیری: داستان بهگونهای نوشته شده که هر چند صفحه یک پیچش غیرمنتظره دارد.
مقایسه با دیگر آثار مشابه
- اگر از رمانهای کلاسیک معمایی مثل آگاتا کریستی یا کتابهای طنز جنایی مثل قتل در قطار سریعالسیر شرق لذت بردهاید، این کتاب قطعاً برای شما مناسب است.
- شباهتهایی به رمانهای مدرن مثل چاقوکشی (Knives Out) دارد، که ترکیب هوشمندانهای از قتل، معما و طنز هستند.
- طرفداران سریالهایی مثل فقط قتلهای داخل ساختمان (Only Murders in the Building) نیز احتمالاً از این کتاب خوششان خواهد آمد.
آیا این کتاب ارزش خواندن دارد؟
«در خانوادهی من همه آدم کشتهاند» یک کتاب جذاب، خلاقانه و غیرمنتظره است که نهتنها عاشقان داستانهای معمایی، بلکه هرکسی که از روایتهای غیرمتعارف و طنز لذت میبرد، از خواندن آن راضی خواهد بود. این کتاب ترکیبی از یک معمای قتل هوشمندانه و یک روایت طنز بینظیر است که باعث شده در میان خوانندگان و منتقدان محبوب شود. اگر به دنبال یک داستان معمایی متفاوت، پر از پیچوخم و البته طنز هستید، این کتاب را از دست ندهید!
تقدیر از کتاب
- یک تغییر هوشمندانه در داستانهای کلاسیک. استیونسن نهتنها بازی را منصفانه انجام میدهد، بلکه این بازی معمایی را بسیار، بسیار خوب اجرا میکند. واشنگتن پست (Washington Post)
- به طرز فوقالعادهای هوشمندانه و سرگرمکننده... استیونسن این شاهکار را با مهارت یک شعبدهباز استاد که حقههایش را در برابر چشم همگان اجرا میکند، به سرانجام میرساند. پابلیشرز ویکلی (Publishers Weekly)
- من کاملاً عاشق این کتاب شدم. کاملاً بدیع، فوقالعاده سرگرمکننده و یک اثر ضروری برای تمام طرفداران ژانر معمایی. این کتاب بهطرز استثنایی تازه، هوشمندانه و بامزه است-هیچوقت چیزی شبیه به این نخواندهام. جین هارپر (Jane Harper) نویسندهی معروف ژانر معمایی
- یک معمای شاداب و هوشمندانه با پیچشهای غیرمنتظره. بههیچوجه نباید از دستش بدهید. کارین اسلاتر (Karin Slaughter)
- هوشمندانه. یو اس ای تودی (USA Today)
- برخی خوانندگان به خاطر فرمول و منطق دقیق به سمت داستانهای معمایی کشیده میشوند—این کتاب برای آنهاست. این کتاب و نویسندهاش از شما باهوشترند و میخواهند این را به شما نشان دهند. کِرکِس ریویوز (Kirkus Reviews)
سخن پایانی
«در خانوادهی من همه آدم کشتهاند» یکی از متفاوتترین و خلاقانهترین رمانهای معمایی سالهای اخیر محسوب میشود که توانسته است با ترکیب استادانهی طنز، تعلیق و معما، جایگاه ویژهای در میان علاقهمندان این ژانر پیدا کند. بنجامین استیونسن، با بهرهگیری از نثری هوشمندانه و روایتی غیرمتعارف، نه تنها یک داستان جنایی جذاب ارائه میدهد، بلکه به گونهای با کلیشههای این ژانر بازی میکند که خواننده در هر صفحه شگفتزده میشود.
این رمان، علاوه بر آنکه ادای دینی به کلاسیکهای جنایی است، یک تجربهی مدرن و تازه برای مخاطبان امروزی به شمار میرود. اگر به دنبال کتابی هستید که شما را درگیر یک معمای پیچیده کند، در عین حال بارها و بارها بخنداند و حتی در بعضی لحظات غافلگیرتان کند، «در خانوادهی من همه آدم کشتهاند» انتخابی ایدهآل خواهد بود.
در نهایت، این کتاب نهتنها برای طرفداران داستانهای کلاسیکی مانند آثار آگاتا کریستی، بلکه برای کسانی که از فیلمها و سریالهای معمایی مدرن مانند چاقوکشی (Knives Out) یا فقط قتلهای داخل ساختمان (Only Murders in the Building) لذت میبرند، یک پیشنهاد وسوسهانگیز است. با خواندن کتاب «در خانوادهی من همه آدم کشتهاند»، سفری پر از رمز و راز، شوخطبعی و هیجان در کنار خانوادهای عجیب و خطرناک را تجربه خواهید کرد!
در بخشی از کتاب میخوانیم:
تک ستونی از نور که پشت پرده به چرخش درآمد، فهمیدم برادرم وارد ماشینرو شده. وقتی بیرون رفتم، اولین چیزی که توجهم را جلب کرد خاموش بودن چراغ چپ مایکل بود. دومین چیز هم خون.
ماه رفته بود و خورشید هنوز بالا نیامده بود، اما حتی در تاریکی هم دقیقاً میدانستم آن لکههای تیرهای که روی چراغ شکسته پاشیده بودند و گلگیر تورفته را پوشانده بودند از چه جنساند.
معمولاً اهل شبزندهداری نیستم، اما مایکل نیم ساعت پیش به من زنگ زده بود، از آن تلفنهایی بود که وقتی با چشمان نیمه بسته ساعت را نگاه میکنی، میدانی دلیلش خبر دادن بردت در لاتاری نیست. چند تایی دوست دارم که هرازگاهی وقتی در اوبر به سمت خانه میروند، زنگ میزنند تا خاطرات خوش شبی را که بیرون گذراندهاند برایم تعریف کنند، مایکل جزو آنها نیست.
شاید بپسندید














از این نویسنده













