%10


دفعات مشاهده کتاب
421
علاقهمندان به این کتاب
6
میخواهند کتاب را بخوانند.
1
کتاب را پیشنهاد میکنند
2
کتاب را پیشنهاد نمیکنند
0
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
نشر کتاب پارسه منتشر کرد:
«ناسیونالیسم» نباید با «میهنپرستی» اشتباه گرفته شود... این دو ایده متفاوت و حتی مقابل هماند. منظورم از «میهنپرستی»، از خودگذشتگی برای مکانی خاص و روشی خاص از زندگی است که آدم را بهترین در جهان میداند اما قصد تحمیلش به دیگران را ندارد. میهنپرستی ذاتی دفاعی، همنظامی و همفرهنگی دارد. برعکس آن ناسیونالیسم ذاتاً میل به قدرت دارد. هدف همیشگی یک ناسیونالیست کسب قدرت و اعتبار بیشتر است، نه برای خودش بلکه برای کشور و دیگر واحدهایی که او انتخاب کرده تا فردیت خود را فدای آن کند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
مترجم
نشر
شابک
9786002539755
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
شومیز
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
88 صفحه
نوبت چاپ
1
وزن
78 گرم
سال انتشار
1404
چه چیزی مردم را تحت یک هویت واحد به هم پیوند میدهد و چگونه این حس تعلق مشترک، ملتها را شکل میدهند؟ آیا این هویت مشترک ممکن است بر ذهن و افکار مردم نیز تأثیر داشته باشد یا باعث تغییری در آنها شود؟ کتاب «ناسیونالیسم» (Notes on Nationalism) مقالهای سیاسی اثر جورج اورول (George Orwell) نویسندهٔ انگلیسی است که با نوشتن کتابهایی مثل «مزرعهٔ حیوانات» (Animal farm) و «1984» به شهرت رسید. اما اورول فقط کتابهایی جنجالی نمینوشت، بلکه مقالههایی تحلیلی در مورد سیاست نیز نوشته است. این متن در مراحل پایانی جنگ جهانی دوم نوشته شده است، یعنی درست زمانی که اروپا تازه شاهد اثرات مخرب جنبشهای سیاسی بود. ابتدا در مجلهٔ بریتانیایی پلمیک (Polemic) منتشر شد و گریگوری کلیز (Gregory Claeys) نظریهپرداز سیاسی، آن را منبعی کلیدی برای درک رمان «۱984» دانست. در این مقالهٔ جذاب، اورول تأثیر «ناسیونالیسم» را بر رفتار انسان و جامعه بررسی میکند. او نشان میدهد که چطور این ایدئولوژی میتواند عقل سلیم را مخدوش و واقعیت را تحریف کند.
ناسیونالیسم چیست؟
«ناسیونالیسم» یا همان ملیگرایی، یک ایدئولوژی قدرتمند است که بر وفاداری و فداکاری یک ملت تأکید میکند و اغلب از خودگرانی و استقلال سیاسی حمایت میکند. این ایدئولوژی، هویت جمعی را براساس زبان، فرهنگ، تاریخ یا قومیت مشترک پرورش میدهد و این ایده را تقویت میکند که یک ملت باید با یک دولت هماهنگ باشند.ملیگرایی که در اواخر قرن هجدهم بهطور برجستهای ظهور کرد، نقش مهمی در شکلدهی به جنبشهای سیاسی مُدرن، از مبارزات استقلال گرفته تا تلاشها برای ملتسازی، ایفا کرد. گرچه گاهی «ناسیونالیسم» میتواند مردم را تحت یک آرمان مشترک متحد کند، اما همچنین میتواند به سیاستهای انحصاری و درگیریهایی منجر شود و همین آن را به نیرویی پیچیده و چندوجهی در تاریخ جهان تبدیل کرده است.
دربارهٔ کتاب
در این مقاله اورول از اصطلاح «ناسیونالیسم» برای اشاره به تمایل به تفکر براساس پرستیژ رقابتی استفاده میکند و استدلال میکند که این امر باعث میشود مردم عقل سلیم را نادیده بگیرند و نسبت به واقعیتها نادانتر شوند. او تصریح میکند که این کاربردِ استانداردِ اصطلاح «ناسیونالیسم» نیست، بلکه در عوض جایگزینی برای اصطلاحی است که این تعصب غیرمتفکرانه را بهتر توصیف میکند.جورج اورول در «ناسیونالیسم» خطرات وفاداری بیش از حد به گروههای سیاسی، مذهبی و ایدئولوژیک را بررسی کرده است. اورول کتابش را با نازیسم به عنوان نمونهٔ اصلی از این موضوع شروع کرده است و استدلال میکند که «ناسیونالیسم» استدلال و قضاوت اخلاقی مردم را تحریف میکند. او ناسیونالیسم را از میهنپرستی متمایز کرده و تأکید میکند درحالیکه میهنپرستی دفاع است و ریشه در عشق به وطن دارد، «ناسیونالیسم» تهاجمی و قدرتمحور است.
به گفتهٔ اورول، «ناسیونالیسم» وفاداری غیرمنطقی را تقویت میکند و مردم در این موارد بدون توجه به واقعیتها یا اخلاق از جناح خود دفاع میکنند و اغلب نسبت به جنایاتی که جناح خود انجام میدهند، کور میشوند.
بنابراین اورول در «ناسیونالیسم» نشان میدهد که چطور «ناسیونالیسم» صداقت فکری را فاسد میکند و باعث میشود افراد، حقایقی را که با وفاداری انتخابی آنها مغایر است، دستکاری کنند یا نادیده بگیرند. او توضیح میدهد که چگونه ناسیونالیستها معتقدند که جناحشان برتر است و اغلب جنایات انجامشده توسط جناحشان را توجیه میکنند درحالیکه اعمال مشابه دیگران را محکوم خواهند کرد.
درنهایت، اورول سه ویژگی کلیدی «ناسیونالیسم» از جمله وسواس، بیثباتی و بیتفاوتی نسبت به واقعیت را توضیح داده است. او در این کتاب نشان میدهد که ناسیونالیستها غرق در وفاداری خود هستند و اغلب در دنیاهای خیالی جدا از وقایع واقعی زندگی میکنند. آنها تناقضات را توجیه میکنند؛ از رهبران بُت میسازند یا از اقدامات آنها دفاع میکنند.
اورول این مطالب را با مثالهایی از رسانهها در طول جنگ بسط میدهد، جاییکه اعمال وحشیانهٔ یکسان بسته به اینکه چه کسی آنها را مرتکب شده بود، محکوم یا ستایش میشد.
ویژگیهای برجستهٔ کتاب
«ناسیونالیسم» متن انتقادیِ اورول نسبت به ملیگرایی است و نویسنده در آن نشان میدهد که ملیگرایی چطور واقعیت را تحریف و تفکر منطقی را سرکوب میکند. این مقاله امروزه نیز بسیار مرتبط است چون گفتمان سیاسی هنوز هم به همین ترتیب شکل میگیرد. برخی از ویژگیهای شاخص این کتاب عبارتاند از:• ملیگرایی در مقابل میهنپرستی: اورول ادعا میکند که ملیگرایی از میل به قدرت جداییناپذیر میآید، درحالیکه میهنپرستی دفاعی و غیرتهاجمی است.
• تحریف واقعیت: او در این کتاب توضیح میدهد که ناسیونالیستها تمایل دارند شواهد واقعی را نادیده بگیرند و تاریخ را برای مطابقت با روایتهای خود دوباره تفسیر کنند که منجر به اختلافات اجتماعی میشود.
• پرستیژ رقابتی: اورول ملیگرایی را به عنوان طرز فکری توصیف میکند که باعث میشود افراد عقل سلیم را نادیده بگیرند و از حقایق غافل شوند.
• نمونههایی از ناسیونالیسم: او این اصطلاح را فراتر از وفاداری سیاسی گسترش داده و به ایدئولوژیهای دیگری مثل کمونیسم، کاتولیک سیاسی، صهیونیسم، یهودستیزی، تروتسکیسم و صلحطلبی نیز پرداخته است.
• تأثیر روانشناختی: نویسنده در این مقاله نشان داده است که ناسیونالیسم چطور بر تصمیمگیری تأثیر میگذارد و اغلب افراد را بدون توجه به استدلال عینی به سمت ترجیحات گروهی سوق میدهد.
افتخارات و جوایز
از زمان انتشار «ناسیونالیسم» در سال 1954، این مقاله به شدت مورد تحسین قرار گرفت و خیلی سریع به زبانهای فرانسوی، هلندی، ایتالیای و فنلاندی ترجمه شد. این مقاله هیچگاه بهصورت کتاب منتشر نشد و جایزهای دریافت نکرد، اما بهطور گسترده به عنوان یک اثر سیاسی مهم در نظر گرفته میشود و بر مباحث مربوط به ناسیونالیسم و ایدئولوژی سیاسی تأثیرگذار بوده است.این کتاب مناسب چه کسانی است؟
اگر به فلسفهٔ سیاسی، تاریخ و روانشناسی تفکر ایدئولوژیک علاقهمند هستید، این کتاب مناسب شماست. همچنین کتاب بسیار مناسب دانشجویان، دانشگاهیان، سیاستگذاران و هر کسی است که میخواهد بفهمد ناسیونالیسم چگونه گفتمان و درگیریهای سیاسی را شکل میدهد. اگر میخواهید تحلیل تیزبینانهٔ اورول از قدرت سیاسی و تبلیغات را درک کنید، این کتاب مطمئناً برای شما جذاب خواهد بود.
چرا کتاب «ناسیونالیسم» را بخوانیم؟
• درک سوگیری سیاسی: اورول در این کتاب توضیح میدهد که چگونه وفاداری شدید به یک آرمان یا گروه ممکن است مردم را نسبت به حقیقت و انصاف کور کند. روشن شدن این مسئله به شما کمک میکند تا سوگیریها را در دنیای قطبیشدهٔ امروز تشخیص دهید.• ارتباط بیزمان: گرچه کتاب در دههٔ 1940 نوشته شده است، اما مضامین آن مانند تفکرات تحریفشده ناشی از وفاداری گروهی هنوز هم در سیاست مُدرن، ملیگرایی و بحثهای آنلاین کاربرد دارد.
• سبک واضح و قابلفهم: اورول با وضوح و دقت مینویسد و بنابراین میتوانید ایدههای پیچیده این کتاب را بدون نیاز به دانش عمیق قبلی از سیاست و تاریخ به راحتی درک کنید.
• ابزاری برای تقویت تفکر انتقادی: این مقاله مفاهیم و چارچوبهایی را ارائه میدهد تا به شما در زیرسؤال بردن تبلیغات، مقاومت در برابر دستکاری و تفکر مستقل کمک کند.
• بینش اخلاقی: اورول در این کتاب نشان میدهد که چگونه افراد وقتی انگیزه وفاداری گروهی دارند، اعمال غیراخلاقی را توجیه میکنند. بنابراین خواندن این کتاب حس مسئولیت شخصی و سیاسی را در شما تقویت خواهد کرد.
کتاب «ناسیونالیسم» را باید خواند چون اورول خوانندگانش را وادار میکند تا وفاداریهای خود را به چالش بکشند و در باورهایشان تجدیدنظر کنند. نگاه انتقادی او، انگیزههای تاریکتر پشت ملیگرایی پرشور را روشن میکند. این کتاب نشان میدهد که نیاز به گفتمان منطقی، در دورانی که هنوز درگیر تفرقه و درگیری است، یک ضرورت است.
دربارهٔ نویسنده
اریک آرتور بلر در 25 ژوئن سال 1903 به دنیا آمد و در 21 ژانویه 1950 از دنیا رفت. وی با نام مستعار معروف جورج اورول، رماننویس، مقالهنویس، روزنامهنگار و منتقد انگلیسی بود. ویژگی کارهایش نثر شفاف، نقد اجتماعی، مخالفت با تمامیت خواهی و حمایت از سوسیالیسم دموکراتیک است. جورج اورول در بنگال و طبقۀ اربابها متولد شد. پدرش مقام جزئی بریتانیایی داشت. مادرش اهل فرانسه و دختر یک تاجر ورشکسته بود. پس از بازگشت به همراه پدر و مادرش به انگلستان، در سال 1911 به یک مدرسۀ شبانهروزی فرستاده شد و درخشش فکریاش او را از بقیه متمایز میکرد. او پسری عبوس، گوشهگیر و عجیبوغریب بود و بعداً میخواست در مقالهای زندگینامهاش را بنویسد و از بدبختیهای آن سالهایش حرف بزند.
آثار غیر داستانیاش از جمله «جادهای به اسکلۀ ویگان» (1937) مستندی از تجربهاش در میان طبقۀ کارگر شهر صنعتی شمال انگلستان و «درود بر کاتالونیا» (1938) شرح خاطراتش در جنگ داخلی اسپانیا، به اندازۀ سایر مقالاتش در مورد سیاست، ادبیات، زبان و فرهنگ باارزش بود و منتقدین آنها را ستودند. اورول در جنگ داخلی اسپانیا علیه فاشیسم جنگید که در نتیجۀ آن مجروح و بیمار شد. او طی جنگ از ناحیۀ گردن آسیب دید و پزشکان تشخیص دادند که وضعیتش دیگر برای جنگیدن مناسب نیست.
با این حال طی جنگ جهانی دوم هم به جبهه رفت و این بار به عنوان خبرنگار بیبیسی به فعالیت پرداخت. در سال 1945 انتشار کتاب «مزرعۀ حیوانات» یک ماه پیش از پایان جنگ باعث شهرت بسیارش شد. اورول سالهای پایانی عمرش را صرف نوشتن کتاب 1984 کرد و چند ماه بعد از انتشارش بر اثر بیماری سل درگذشت.
معرفی کتاب مشابه: ملتها و ملیگرایی (Nations and Nationalism)
اگر به ایدئولوژیهای سیاسی علاقه دارید و دوست دارید اطلاعات بیشتری در مورد ملیگرایی و اثرات آن بر جوامع و افکار مردم به دست آورید، پیشنهاد میکنیم کتاب «ملتها و ملیگرایی» اثر ارنست گلنر (Ernest Gellner) فیلسوف، انسانشناس و جامعهشناس برجسته را نیز بخوانید.کتاب «ملتها و ملیگرایی» در سال 1983 منتشر شد و نویسنده در آن استدلال میکند که ملیگرایی یک پدیدهٔ باستانی یا طبیعی نیست، بلکه ساختاری مُدرن است که در کنار صنعتیشدن ظهور کرده است. گلر معتقد است که خواستههای جامعهٔ صنعتی مُدرن ـ بهویژه نیاز به نیروی کار استاندارد و باسواد ـ باعث بهوجود آمدن دولت-ملتهای همگون از نظر فرهنگی شد. او در کتاب این ایده که ملتها ملیگرایی را ایجاد میکنند به چالش کشیده و درعوض ادعا میکند که ملیگرایی با تغییر شکل فرهنگ، آموزش و روایتهای تاریخی به وجود آمده است.
شباهتها و پیوندها با «ناسیونالیسم»
هر دو کتاب مفهوم «ناسیونالیسم» یا ملیگرایی را به عنوان یک نیروی اجتماعی و سیاسی قدرتمند که هویت جمعی را شکل میدهد و بر تشکیل دولت تأثیر میگذارد، توضیح دادهاند. گلنر بیشتر این ایدئولوژی را از منظر جامعهشناختی و تاریخی بررسی کرده است و اورول تحلیلی شخصیتر، انتقادیتر و روانشناختی از تأثیر آن بر رفتار فردی ارائه کرده است. با وجود این دیدگاه متفاوت، دو کتاب شباهتهای بسیاری به هم دارند.• ناسیونالیسم به عنوان یک هویت: هر دو نویسنده موافق هستند که «ناسیونالیسم» یک احساس ذاتی نیست، بلکه یک هویت ساختهشده است. گلنر ظهور آن را به نیازهای جوامع صنعتی مرتبط میکند، درحالیکه اورول آن را به عنوان یک وفاداری روانشناختی میبیند که اغلب مردم بهطور غیرمنطقی آن را میپذیرند.
• نقش تاریخ گزینشی: گلنر نشان میدهد که چگونه «ناسیونالیسم» از تاریخ به صورت گزینشی برای ایجاد یک فرهنگ ملی واحد استفاده میکند. بهطور مشابه، اورول انتقاد میکند که چگونه ناسیونالیستها واقعیتهایی را که با باورهایشان در تضاد است نادیده میگیرند و تاریخ را برای خدمت به آرمان خود جعل یا تحریف میکنند.
• تأثیر ناسیونالیسم بر درک واقعیت: هر دو اثر تأکید میکنند که ناسیونالیسم میتواند درک فرد را منحرف کند. گلنر شرح میدهد که چگونه همگونی فرهنگی اغلب از طریق آموزش اعمال میشود، درحالیکه اورول فساد اخلاقی و فکری ناشی از وفاداری کورکورانه ناسیونالیستی را برجسته میکند.
• نقدی بر ناسیونالیسم: گلنر و اورول هر دو تأکید میکنند که ناسیونالیسم بر پایههای احساسی عمل میکند. گلنر در مورد عملکرد آن در ایجاد همبستگی در جوامع مُدرن بحث میکند و اورول از این میگوید که چگونه ناسیونالیسم مردم را به حمایت از آرمانهای از نظر اخلاقی سؤال برانگیز سوق میدهد.
هر دو کتاب دربارهٔ «ناسیونالیسم» نوشته شدهاند؛ هر دو از این ایدئولوژی صحبت کردهاند و تأکید دارند که ملیگرایی واقعیت عینی را تحریف میکند و یک روایت تاریخی گزینشی یا ساختگی برای تقویت انسجام گروهی ترویج میدهند. بنابراین اگر میخواهید اطلاعاتی جامع و کامل از دو دیدگاه مختلف دربارهٔ این ایدئولوژی به دست آورید، هر دو کتاب را بخوانید.
سخن پایانی
در سراسر کتاب «ناسیونالیسم» اورول با انتقاداتش، خوانندگان را به ارزیابی باورها و تعصبات خود دعوت میکند. در زمانی که این ایدئولوژی هنوز هم مطرح است، بینشهای او با مخاطبان مُدرن طنینانداز میشود.او نسبت به وفاداری کورکورانه نسبت به هویت ملی هشدار میدهد و اظهار میکند که چنین فداکاریای عقلانیت را به خطر میاندازد. او از خوانندگان میخواهد تا آگاهی خود را نسبت به ابعاد خطرناک ناسیونالیسم افزایش دهند.
آثار اورول هنوز بهروز هستند؛ مضامینی که او به آنها میپردازد همچون آینهای دنیای معاصر را منعکس میکنند. جهل، تعصب و قبیلهگرایی هنوز هم مردم را در سراسر جهان میآزارد. افراد با شناخت عوارض و تأثیرات مضر «ناسیونالیسم»، میتوانند به سمت رشد شخصی و التیام اجتماعی گام بردارند.
تأملات اورول به عنوان یک شخصیت تاریخی، امکان گفتوگوی معنادار در مورد تنشهای بین «ناسیونالیسم» و درک وسیعتر انسان را فراهم میسازد. این کتاب در اصل برای کسانی است که به دنبال شفافیت در میان روایتهای اجتماعی غالب میگردند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
بایرون در جایی از واژهٔ فرانسوی longueur استفاده میکند و بهطور مختصر میگوید: «گرچه در زبان انگلیسی چنین واژهای نداریم، اما به شکلی قابلتوجه و بهوفور از خود آن برخورداریم.»بههمان ترتیب، گرایش فکریای داریم که هنوز نامی ندارد اما آنقدر شایع است که بر تفکرمان دربارهٔ تقریباً هر موضوعی اثر میگذارد. واژهٔ ناسیونالیسم را بهعنوان نزدیکترین معادل برگزیدهام، اما در نگاه اول اینگونه بهنظر خواهد رسید که از آن در مفهوم کاملاً معمولش استفاده نمیکنم. شاید چون احساسی که دربارهاش حرف میزنم لزوماً نشئت گرفته از آنچه یک ملت ـ که نژادی واحد یا واحدی جغرافیایی است ـ نامیده میشود، نیست. میتوان آن را به یک کلیسا یا طبقه الصاق کرد یا ممکن است در مفهومی صرفاً منفی به کار رود، علیه چیزی یا کسی و بدون نیاز به وفاداری که هدفی مثبت است.
منظور من از «ناسیونالیسم» در وهلهٔ اول هر چیز این پندار مرسوم است که انسانها را میتوان مانند حشرات دستهبندی کرد و میتوان بیپروا به بلوکهای [دستههای] میلیونی یا دهها میلیونی از مردم برچسبِ «خیر» یا «شر» چسباند.
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.
جمله مورد علاقهات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













