

نشر نون منتشر کرد:
پنج روز پیش موجی از قتلهای عجیب و غریب سراسر کشور را درنوردید؛ بیمنطق، بیرحمانه و ظاهراً بیهیچ ارتباطی با یکدیگر...
یک افسر پلیس وارد خانهٔ سالمندان میشود و بیمهابا سالمندان و کارکنان آنجا را تیرباران میکند. تیراندازیهای گسترده در مدارس، شورشهایی خونبار در زندانها و اعمال خشونتی فراتر از تصور در هر ایالت.
چهار روز پیش، این جنایات ده برابر شد... سه روز پیش، رئيسجمهور در پیامی به ملت بالحنی ملتمسانه، از مردم خواست آرامش خود را حفظ کنند. دو روز پیش، قاتلان سازماندهی و تجهیز شدند... دیروز، برق سراسر کشور قطع شد... و امشب، اسامی کسانی که باید کشته شوند، از رادیو در حال پخش است.
تو پشت میز آشپزخانهات نشستهای و رادیویت را به گوش گرفتهای. اسم تو هم خوانده میشود: «جک کالکلاف»، تو همسر داری. همچنین یک دختر و یک پسر خردسال. در آلبوکرکی نیومکزیکو زندگی میکنی. عدهای در راهاند، تا تو و خانوادهات را بکشند. دلیلش را نمیدانی و دیگر فرصتی برای یافتن پاسخ هم برایت نمانده است.
تنها یک کار میتوانی بکنی: فرار کنی!
بلیک کراوج نویسندهای خلاق و فیلمنامهنویسی پُرمخاطب است. از آثار او میتوان به رمان تحسینشدهٔ ارتقا و رمان درخشان مادهٔ تاریک اشاره کرد که سریال تلویزیونی پرمخاطبی نیز از آن تولید شده است.
فروشگاه اینترنتی ۳۰بوک
دربارهٔ کتاب
.
«فرار» یک تریلر جذاب آخرالزمانی دربارهٔ مردی است که به همراه خانوادهاش در آمریکایی دیوانهشده برای نجات جان خود میگریزد. فرصتی برای فکر کردن نیست، حتی فرصتی برای پرسیدن چرا هم ندارند و تنها باید فرار کنند. پنج روز پیش، همهگیری خشم آغاز شد. چهار روز پیش، موج قتلهای بیمعنی سراسر ایالات متحده را فرا گرفته است.سه روز پیش، رئيسجمهور خطاب به مردم کشور سخنرانی کرد و التماس کرد که مردم صلح کنند ـ حتی با اینکه قتلها ده برابر شده بودند. دو روز پیش، قاتلان شروع به همکاری با یکدیگر کردند. یک روز پیش برق قطع شد و امشب، قاتلان نام کسانی را که قرار است کشته شوند از بلندگوی شرایط اضطراری پخش کردهاند.
جک کولکلاف از طریق رادیوی باتریدار روی میز آشپزخانهاش به این فهرست گوش میداد، که نام خودش را شنید. مردم به خانهاش میآیند تا او، همسرش، دختر و پسرش را بکشند. او هیچ ایدهای ندارد که چه اتفاقی افتاده است اما زمان پرسیدن این سؤالات خیلی وقت است که گذشته است و الان تنها شانس او برای بقا، «فرار» است.
ویژگیهای برجستهٔ کتاب
.
«فرار» یکی از رمانهای نفسگیر کراوچ است که فروپاشی تمدن را از دریچهٔ فرار ناامیدانهٔ یک خانواده مورد بررسی قرار داده است. این داستان نهتنها مسابقهای علیه مرگ است، بلکه کمکم به آزمونی برای وفاداری، انعطافپذیری و محافظت از عزیزان تبدیل میشود. از جمله ویژگیهای برجستهٔ این کتاب میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:• رمانی دربارهٔ بقا و نبرد: این رمان شخصیتها و خوانندگان را مجبور میکند تا با انتخابهای اخلاقی دشواری روبهرو شوند. جک باید تصمیم بگیرد که چه زمانی میتواند رحم و شفقت نشان بدهد و مراقب باشد این شفقت به قیمت جان خودش و عزیزترین کسانش تمام نشود و چه زمانی بیرحمانه عمل کند و مرز بین قهرمانی و وحشیگری در این رمان بسیار باریک است. این تنش نوعی عمق روانی به داستان بخشیده است و بقا را تبدیل به مسئلهای فراتر از جسم کرده است.
• خانواده و مسائل عاطفی: در بحبوحهٔ هرجومرج، روابط از هم پاشیدهٔ این خانواده در بوتهٔ آزمایش قرار میگیرد و همانطور که میدانیم در زمان بحران، خانوادهها میتوانند بسیار به هم نزدیکتر بشوند و خانوادهٔ جک هم از این قائده مستثنی نیستند. سفر آنها تبدیل به راهی برای التیام زخمهای قدیمی میشوند؛ بهخصوص برای جک و همسرش که ازدواج پُرتنش آنها در مواجهه با یک خطر مشترک و نجات جان فرزندانشان، جایگاه جدیدی پیدا میکند.
• فروپاشی اجتماعی و طبیعت انسان: کراوچ تصویری تکاندهنده از سرعت فروپاشی تمدن ترسیم کرده است. فروپاشی نظم، تاریکی و نجات افراد موضوعات اصلی این رمان هستند و سؤالاتی را در مورد آنچه واقعاً انسانیت را تعریف میکند به وجود میآورند. اگر قوانین و هنجارها از بین بروند، آیا انسانیت میتواند مردم را نجات بدهد؟
• ریتم بیوقفه و سبک سینمایی: سرعت این رمان سرسامآور است و توصیفاتِ آن سینمایی و بسیار زنده است و خوانندگان را هیجانزده میکند. نثر جذاب و تنش بالای داستان، باعث میشود که بخواهید قدم به قدم با شخصیتها پیش بروید و کتاب طوری به نظر میرسد که انگار دارید در همان شرایط زندگی میکنید.
افتخارات و جوایز
.
از زمان انتشار «فرار» در سال ۲۰۱۱، این کتاب هیچ جایزهٔ ادبی مهمی دریافت نکرده است. گرچه کمیتههای رسمی این کتاب را مورد تقدیر قرار دادند و بهخاطر ریتم تند و حوادث آخرالزمانی و احساسیاش طرفداران بسیاری پیدا کرد و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.این کتاب مناسب چه کسانی است؟
.
اگر به دنبال یک داستان آخرالزمانی متفاوت و مهیج میگردید که احساسات را نیز از یاد نبُرده باشد، این کتاب برای شماست. نویسنده در این رمان یک داستان دیستوپیایی مبتنی بر پویایی خانواده را به تصویر کشیده است و اگر به داستانهای خلاقانه و هیجانی علاقه دارید این کتاب مناسب شما است. همچنین این کتاب انتخابی ایدهآل برای طرفداران داستانسرایی سینمایی است و سؤالات جالبی در مورد بقا و فداکاری مطرح میکند.چرا رمان «فرار» را بخوانیم؟
.
• داستانی بیوقفه و پُر تنش: از همان صفحهٔ اول این کتاب، شما به دنیایی پرتاب میشوید که بسیار بیرحمانه و پُرخطر است. ریتم داستان بسیار سریع است و نویسنده وقتی را تلف نمیکند تا به بخش فرار شخصیتها برسد و همین کنار گذاشتن کتاب را تقریبا غیر ممکن میکند. اگر از تریلرهایی لذت میبرید که قلبتان را به تپش میاندازند، این رمان برای شماست. • کاوشی عمیق در عشق والدین و خانواده: در هستهٔ اصلی خود، این رمان دربارهٔ تلاش ناامیدانهٔ یک پدر برای نجات خانوادهاش است. سفر جک در اصل درگیر شدن احساسات اوست، چون با پشیمانیهای گذشته نیز روبهرو میشود و تازه متوجه میشود که محافظ بودن به چه معناست. این احساس به داستان وزنی کاملاً متفاوت میدهد و باعث میشود حوادث داستان عمیقاً شخصی بهنظر برسند.
• بحران و سؤالات اخلاقی عمیق: با فروپاشی جامعه، مرز بین درست و غلط در این رمان محو میشود. جک با انتخابهای غیرممکنی روبهرو میشود که اخلاق و انسانیت را به چالش میکشد. رمان باعث میشود از خودتان بپرسید اگر من بودم برای زنده ماندن چه میکردم؟ و برای انسان ماندن باید چه چیزی را فدا کرد؟
• یک تجربهٔ هیجانانگیز و سینمایی: لحن نوشتاری کراوچ واضح و ساده است و انگار به تماشای یک فیلم هیجانانگیز نشستهاید. تصاویر بسیار زنده هستند و دیالوگها تا عمق جانتان نفوذ میکند و تنش داستان هیچگاه از بین نمیرود. این کتاب برای خوانندگانی است که دوست دارند هنگام خواندن رمان، تصاویر جلوی چشمشان جان بگیرد.
اگر به دنبال یک تریلر نفسگیر هستید که فقط سرگرمکننده نباشد، «فرار» را بخوانید. این کتاب به سرعت شما را به دنیایی آخرالزمانی میکشاند و در کنارش داستانی دربارهٔ عشق، فداکاری و انتخابهای دشوار در زمانهای حساس است. با مطالعهٔ این رمان از خودتان میپرسید اگر شما بودید برای محافظت از جانِ عزیزانتان تا کجا پیش میرفتید و بنابراین این رمان شما را وادار میکند تا چیزهای جدیدی حتی در مورد خودتان نیز کشف کنید.
دربارهٔ نویسنده
.
ویلیام بلیک کراوچ (William Blake Crouch) در ایالت کارولینای شمالی، آمریکا به دنیا آمد. او از کودکی علاقهٔ زیادی به داستاننویسی داشت و پس از پایان دبیرستان، در رشتهٔ زبان انگلیسی و نویسندگی خلاق از دانشگاه کارولینای شمالی در چپل هیل فارغالتحصیل شد. او در داستانهایش به شکلی منحصربهفرد دنیای علمی-تخیلی را با تعلیق و معما در هم میآمیزد و به موضوعاتی مثل ماهیت واقعیت، خاطرات، زمان، هویت و تأثیر پیشرفتهای علمی بر زندگی انسان میپردازد.معروفترین اثر کراوچ «مادهٔ تاریک» (Dark Matter) است که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد. این کتاب داستانی دربارهٔ یک فیزیکدان است که پس از دزدیدهشدن، به جهانی موازی منتقل میشود و سعی میکند دوباره به دنیای خودش بازگردد. سریالی با همین نام نیز براساس این کتاب ساخته شد که مورد تحسین منتقدان و بینندگان قرار گرفت.
معرفی کتاب مشابه: کابوک (Bird Box)
.
اگر به داستانهای علمی-تخیلی و تعلیق و همچنین آخرالزمانی علاقه دارید که به موضوعاتی مثل بقا میپردازد، کتاب «کابوک« یا جعبهٔ پرنده اثر جاش ملرمن (Josh Malerman) نویسندهٔ آمریکایی را بخوانید که رمانی آخرالزمانی است و در دنیایی اتفاق میافتد که ناگهان موجودات مرموزی در آن ظاهر میشود و مردم را به سمت خشونتی مرگبار میکشانند.در این رمان دو خط زمانی را دنبال خواهید کرد، یکی دربارهٔ مالوری است، زن جوانی که تلاش میکند در این دنیای جدید و وحشتناک، خودش و دو فرزندش را نجات بدهد. خط زمانی دیگر، مربوط به مالوری و گروهی از بازماندگان میشود که برای اولینبار مجبور شدهاند با این واقعیت وحشتناک روبهرو شوند. آنها باید در دنیایی که همه برای زندهماندن مجبورند چشمانشان را ببندند و تنها به لمس و صدا متکی باشند، دوام بیاورند.
شباهتها و پیوندها با «فرار»
.
هر دو رمان دربارهٔ بقا و خطرات بیوقفهای هستند که در یک دنیای آخرالزمانی رخ میدهد. در هر دو کتاب شخصیتها باید از تهدیدهای مرموز و تقریباً غیرقابل توقفی که جامعه را نابود کرده فرار کنند و مجبورند دائماً در حال حرکت باشند تا بتوانند خانوادهٔ خود را نجات بدهند. گرچه در «کابوک» جامعه به دست بیگانگان و در «فرار» به دست مردم و حادثهای مرموز رو به نابودی میگذارد، اما هر دو کتاب شباهتهای بسیاری به هم دارند.• فضای آخرالزمانی: در رمان «کابوک» تمدن به دلیل وجود موجوداتی نامرئي از هم میپاشد. مردم با نگاه کردن به این موجودات دیوانه شده و همین منجر به خودکشیهای دستهجمعی و جامعهای متلاشی میشود. در «فرار» پدیدهای عجیب باعث میشود که تقریباً همه به خشونتهای مرگبار روی آورند و نظم اجتماعی یک شبه از بین میرود. هر دو کتاب شخصیتها را در جامعهای فرو ریخته و آخرالزمانی به تصویر کشیدهاند.
• خانواده در مرکز توجه: در هر دو داستان خانوادهها و والدین سعی دارند که از فرزندانشان در برابر دنیایی مرگبار محافظت کنند. این تمرکز بر خانواده، عمق احساسی بیشتری به هر دو داستان بخشیده است چون شخصیتها نهتنها با حفظ جان خود، بلکه با قبول مسئولیت در قبال عزیزان پیش میروند و سفر آنها تبدیل به ماجرایی نفسگیر میشود.
• تعیبوگریز بیوقفه: در هر دو رمان خطر دائمی است و هیچ جای امنی برای پنهانشدن وجود ندارد. مالوری و فرزندانش باید چشمبسته حرکت کنند تا بتوانند از موجودات دوری کنند، جک نیز باید از دست مردم و اوباش خشونتطلب فرار کند. احساس تعقیبشدن بیوقفه، تنش را در هر دو رمان بسیار بالا نگه میدارد.
• داستانسرایی پُر تعلیق: هر دو کتاب به گونهای نوشته شدهاند که فوریت فرار را به تصویر بکشند. صحنهها کوتاه و پُر ماجرا هستند و با تعلیق خواننده را هیجانزده میکنند. این تلاشهای دیوانهوار و ناامیدانهٔ شخصیتهای اصلی برای زندهماندن و محافظت از عزیزان به هیجان و تعلیق داستان افزوده است.
• وحشت روانشناختی: فراتر از تهدید فیزیکی، هر دو رمان نشان میدهند که چگونه ترس، پارانویا و ناامیدی میتواند کل جامعه و شخصیتها را تحتتأثیر قرار بدهد. در «کابوک» مالوری با فشار روانی زندگی با چشمان بسته روبهرو است و در «فرار» جک و خانوادهاش حتی از دیدن همسایههایشان نیز وحشتزده میشوند و منتظر مرگ هستند. این بُعد روانشناختی، هر دو داستان را شخصیتر و قابلدرکتر کرده است.
هر دو کتاب فضایی پُرتعلیق و نفسگیر دارند و با پسزمینهای تاریک و آخرالزمانی سعی دارند به موضوع بقا بپردازند. طرح هر دو داستان اکشن و سریع و تنش روانی در هر دو داستان بسیار بالا است چون شخصیتها باید برای زندهماندن با انتخابهای غیرممکن دستوپنجه نرم کنند.
سخن پایانی
.
«فرار» از آن نوع رمانهایی است که از همان جملهٔ اول شما را جذب میکند و تا آخرین لحظه رها نمیکند. این کتاب شاهکاری در ژانر تعلیق به حساب میآید و خوانندگان را در جهانی عاری از پیشبینی و امنیت غرق میکند. با سفر هولناک یک خانواده، متوجه میشوید که تمدن چقدر میتواند شکننده باشد و مرز بین نظم و هرجومرج وقتی ترس بر آن حاکم شده، چقدر باریک است.در مرکز این رمان، جک، یک شخصیت پُر از ایراد اما عمیقاً ملموس قرار داد که دگرگونیاش به همان اندازهٔ خطراتی که با آنها روبهرو میشود، جذاب است. نویسنده قصد نداشته تنها نشان بدهد که آیا جک و خانوادهاش میتوانند از این مهلکه جان سالم بدر ببرند یا خیر، بلکه میخواهد نشان بدهد که آیا به عنوان یک پدر میتواند بر گناه اشتباهات گذشته غلبه کند و به پدری تبدیل شود که زمانی در آن شکست خورده بود.
این داستان تنها یک داستان پُر تعلیق نیست، بلکه عمیقاً احساسی است و همین به رمان روح بخشیده است و به ما یادآوری میکند که بقا تنها زنده ماندن نیست، بلکه وفادار ماندن به افرادی که دوستشان داریم نیز میتواند نوعی بقا باشد. چیزی که این رمان را خاص کرده است، نوع نگاه آن به ترسهای ما در مورد فروپاشی اجتماعی و آسیبپذیری شخصی است.
این داستان دقیقاً اضطرابهای اولیهٔ انسانها را هدف قرار داده است؛ چه اتفاقی میافتد وقتی نهادها فرو میریزند، وقتی اعتماد از بین میرود و وقتی دیگر هیچ کجا امن نیست. با اینحال تاریکی این کتاب هیچگاه ناامیدکننده بهنظر نمیرسد؛ بلکه کراوچ این تاریکی را با شجاعت ترکیب کرده و نشان میدهد که حتی وقتی جهان درحال فروپاشی است، چطور انسانیت میتواند و باید زنده بماند.
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













