

انتشارات لي لا منتشر کرد :
تیگن ورنر، زنی 23 ساله و هشت ماهه باردار است که پس از یک رابطه ی کوتاه با سیمون لامار، سرمایه دار معروف باردار شده است. سیمون برای حفظ آبرو و جلوگیری از افشای این رابطه به تیگن پیشنهاد پول در ازای امضای توافق نامه ی عدم افشا می دهد اما زمانی که تیگن خاطره ای سرکوب شده از آن شب را به یاد می آورد و متوجه می شود که احتمالاً مورد سوء استفاده قرار گرفته است از امضای توافق نامه خودداری می کند. تیگن تصمیم میگیرد به خانه برادرش در مین برود، اما در بین راه گرفتار طوفان برف می شود و ماشینش تصادف می کند. با مچ پای شکسته و بدون دسترسی به کمک، توسط مردی به نام هنگ نجات یافته و به خانه ی او و همسرش پلی برده می شود. در ابتدا این زوج به نظر مهربان می رسند و به تیگن وعده می دهند که پس از پایان طوفان، او را به بیمارستان خواهند برد. اما با گذشت زمان تیگن متوجه می شود که اوضاع آن طور که به نظر می رسد نیست و ممکن است در خطر جدی باشد.
اگر به دنبال یک تریلر روان شناختی با فضای بسته تنش های روانی و پیچش های داستانی هستید، «تصادف» میتواند انتخاب مناسبی باشد. این رمان با تمرکز بر بقا، مادری و اعتماد شما را تا پایان درگیر خود نگه میدارد.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک
دربارهٔ کتاب
«تصادف» داستان تیگانِ هشت ماهه باردار است که تنها و ناامیدانه میخواهد زندگی رو به زوال خود را پشت سر بگذارد. بنابراین به جاده میزند و قصد دارد تا زمانی که بتواند بفهمد قصد دارد با زندگیاش چهکار کند، با برادرش بماند. تیگان پس از مدتی متوجه میشود که مستقیم به سمت کولاک رفته است. او قرار نیست هرگز به مقصد برسد.
تیگان با ماشینی خراب و پس از تصادف، با مچ پایی شکسته در روستایی در ایالت مِین گیر افتاده و حالا نگران است که نکند اشتباه وحشتناکی کرده باشد. سپس معجزهای رخ میدهد. زوجی او را نجات میدهند و حالا تیگان میتواند تا زمان قطع شدن برف و کولاک، در کلبهای گرم بماند. اما تیگان حس میکند که چیزی درست نیست و پس از مدتی متوجه میشود که نمیتواند تا تمامشدن توفان آنجا بماند چون در معرض خطر بزرگی قرار گرفته است.
این پناهگاه امن آن چیزی نیست که او فکر میکرد و ماندن در اینجا ممکن است که مرگبارترین اشتباه زندگی و البته اولین و آخرین اشتباهاش بشود. حالا تیگان باید هر طور شده خودش و فرزند هنوز متولد نشدهاش را نجات بدهد.
ویژگیهای برجستهٔ کتاب
کتاب «تصادف» جدیدترین اثر فریدا مک فادن نویسندهٔ پرفروش نیویورک تایمز است. این کتاب داستانی از بقا و انتظارات پیچیده است. نویسنده چنان رمان هیجانانگیز و پُر از برفی نوشته است که تا مغز استخوان خواننده را به لرزه میاندازد. از جمله ویژگیهای جدیدترین اثر مک فادن میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم: - تریلر روانشناختی جذاب: این رمان روایتی پُر تعلیق است که خوانندگان داستانهای جنایی را هیجانزده میکند و در سرتاسر داستان، پیچشهای غیرمنتظره و فضایی سرد به وجود میآورد.
- انزوا و بقا: آیا انسانها به تنهایی میتوانند دوام بیاورند؟ یک انسان تنها ممکن است دست به چه کارهای اشتباهی بزند؟ داستان این کتاب که در پس زمینه کولاک قرار گرفته است، به مبارزهٔ شخصیت اصلی برای بقا و چالشهای روانشناختی جدا شدن از دنیای بیرون پرداخته است.
- رشد پیچیدهٔ شخصیتها: مک فادن تبحر خاصی در به تصویر کشیدن شخصیتهایش دارد. او در این کتاب شخصیتی عمیق را به تصویر کشیده و انگیزههای چندوجهی او را به مرور آشکار میکند و همین به واقعگرایی و تأثیر عاطفی داستان میافزاید.
- سبک نگارش اعتیادآور: فصلهای مختصر این کتاب و تنش فزایندهٔ کتاب و البته سرعت پیشروی بسیار مناسب داستان، «تصادف» را تبدیل به کتابی جذاب کرده است که کنار گذاشتن آن تا تمام شدنش بسیار دشوار است.
- اعتماد و خیانت: نویسنده در طرح داستانش به پیچیدگیهای اعتماد پرداخته است و نشان میدهد چگونه ظاهر افراد ممکن است فریبنده باشد و خطراتی که میتوانند افراد در زیر رفتار خود پنهان کنند را به تصویر کشیده است.
افتخارات و جوایز
از زمان انتشار «تصادف» در سال ۲۰۲۵، این اثر با استقبال چشمگیری از سوی خوانندگان و منتقدان مواجه شده است. این رمان در چندین فهرست از جمله «فهرست مورد انتظارترین رمانهای معمایی هیجانانگیز» قرار گرفته است. با اینکه این رمان هنوز جایزهای کسب نکرده است اما آثار قبلی مک فادن مورد تقدیر فراوان قرار گرفتهاند. این نویسنده در سال ۲۰۲۳ برندهٔ جایزهٔ بینالمللی نویسندگان تریلر برای نوشتن رمان «خدمتکار» شد و همان سال برای رمان «راز خدمتکار» جایزهٔ بهترین رمان معمایی و هیجانانگیز گودریدز (Goodreads) را دریافت کرد.
بازخورد به رمان «تصادف»
این کتاب هر چیزی را که یک رمان هیجانانگیز عالی باید داشته باشد، دارد. از پیچشهای داستانی شگفتانگیز گرفته تا تنش بیوقفه. من نمیتونستم ـ تکرار میکنم ـ من نمیتونستم اصلاً تا آخر این کتاب رو زمین بذارم. تِس گریتسن (Tess Gerritsen)، نویسندهٔ پرفروش نیویورک تایمز
این کتاب مناسب چه کسانی است؟
اگر از مطالعهٔ یک رمان هیجانانگیز روانشناختی جذاب لذت میبرید، این کتاب برای شماست. اگر به روایتهای سریع با پیچش های غیرمنتظره علاقه دارید، این کتاب تجربهای پُر تعلیق را ارائه میدهد که شما را تا پایان در حدس و گمان نگه میدارد. چه از طرفداران قدیمی مکفادن باشید و چه تازه با آثار او آشنا شده باشید، «تصادف» سفری هیجانانگیز به جنبههای تاریکتر طبیعت انسان و پیچیدگیهای بقا و زندگیهای امروزه است.
چرا رمان «تصادف» را بخوانیم؟
- کتابی برای طرفداران مضامین بقا: فضای داستان ـ یک کلبهٔ کولاکزده در حومهٔ ایالت مِین ـ فضایی بسته و عجیب ایجاد میکند که تنش را افزایش میدهد و مبارزه شخصیت اصلی برای بقا را نشان میدهد.
- شخصیتهای پیچیده: کتابهای مکفادن اصلاً ساده نیستند. او در این رمان نیز به اعماق واقعیتهای روانشناختی شخصیتها شیرجه زده است و به مبارزهٔ شخصیت اصلی با تروما و اعتماد میپردازد و کاوشی ظریف در رفتار انسان تحت فشار داشته است.
- داستانی سریع: این کتاب با فصلهای کوتاه و طرح داستانی جذاب خود، انتخابی ایدهآل برای خوانندگانی است که به دنبال کتابی هستند که هم قابلفهم و سریع باشد و هم زمین گذاشتن آن دشوار باشد.
دربارهٔ نویسنده
فریدا مک فادن پزشک متخصص آسیب مغزی است و چندین رمان پرفروش روانشناختی و تعلیق نوشته است. آثارش به بیش از 30 زبان ترجمه شدهاند و جزو پرفروشهای فهرست نیویورک تایمز، آمازون، یواِساِی تودی، وال استریت ژورنال و پابلیشرز ویکلی بودهاند. برخی از آثارش بهترین کتابهای سال آمازون بودهاند و مک فادن را برندهٔ جایزهٔ بینالمللی نویسندگان داستانهای تریلر کردهاند. همچنین مک فادن یکی از بهترین نویسندگان سال آمازون است و کتابهایش برندهٔ جایزهٔ منتخب گودریدز شدهاند.
معرفی کتاب مشابه: مهمان ناخوانده (An Unwanted Guest)
اگر به داستانهای تریلر روانشناختی با پیشزمینهٔ برف، کولاک و توفان علاقه دارید، کتاب «مهمان ناخوانده» اثر شاری لاپنا نویسندهٔ کانادایی را بخوانید. این نویسنده به خاطر نوشتن تریلرهای روانشناختی جذاب به شهرت رسیده است و در این داستان مانند مک فادن، داستان عدهای را تعریف میکند که در محیطی منزوی شدهاند و حالا مجبورند با ترسهایشان مقابله کنند.
داستان این کتاب در توفان برف رخ میدهد که گروهی از افراد غریبه را در مسافرخانهای دورافتاده در کوههای کتسکیل به دام میاندازد. با استقرار مهمانان، توفان شدت میگیرد و تنش داستان نیز افزایش مییابد. وقتی یکی از مهمانان مُرده پیدا میشود، افراد گروه به یکدیگر مشکوک میشوند. با بیشتر شدن تعداد جنازهها، پارانویا شدت میگیرد و اسرار زیادی آشکار میشود.
شباهتها و پیوندها با «تصادف»
- محیط منزوی: هر دو کتاب در مکانهای دور افتاده اتفاق میافتند بهطوری که ارتباط شخصیتها با دنیای بیرون کاملاً قطع شده و آنها نمیتوانند از هیچکس دیگری کمک بگیرند.
- عنصر قتل: یک قتل یا رویدادی تهدیدکننده زندگی شخصیتهای داستان را در همان ابتدای داستان تغییر میدهد و فضای پُر تنش و معمایی شکل میگیرد که در آن شخصیتها باید برای بقا تلاش کنند.
- اعتماد: نویسندگان هنرمندانه نشان میدهند که چطور موقعیتهای خطرناک اعتماد کردن به دیگران را سخت میکند. آنها نشان میدهند که چطور یک اتفاق ساده ممکن است اعتماد را به سرعت از بین ببرد.
سخن پایانی
مک فادن در «تصادف» استادانه مضامین بقا، اعتماد و غریزهٔ مادری را در هم آمیخته و روایتی ساخته است که هم تعلیق دارد و هم از نظر احساسی بسیار تکاندهنده است. تصویری که مک فادن از کشمکشهای درونی شخصیتهایش ارائه میدهد و همچنین ابهامات اخلاقی که با آنها مواجه میشوند، به این اثر عمق تازهای بخشیده است و آن را فراتر از یک داستان صرفاً روانشناختی و تعلیقبرانگیز کرده است.
روایت سریع رمان و همچنین پیچشهای غیرمنتظرهٔ آن، خوانندگان را درگیر خود نگه میدارد و آن را به اثری جذاب برای طرفداران تریلرهای روانشناختی تبدیل میکند.
«تصادف» گواهی بر توانایی مک فادن در کاوش پیچیدگیهای روان انسان است. او در این کتاب خوانندگان را به چالش میکشد تا از مرزهای اخلاقی و جوهرهٔ اعتماد هم فراتر بروند و همه چیز را زیر سؤال میبرد. او از طریق شخصیتپردازی پیچیده و طرح جذاب داستان خود، تأثیری ماندگار بر جای میگذارد.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
مطمئن نیستم که به درب ورودی خانهام برسم.
از ماشین فورد فیوژن کوچک من تا ورودی مجتمع آپارتمانی که در آن زندگی میکنم تقریباً پنجاه فوت فاصله است. پنجاه فوت دور نیست، در بهترین شرایط میتوانستم در چند ثانیه تا آنجا بدوم.
اما امشب نمیتوانم.
من در یک سوئیت در طبقهی دوم یک مجتمع آپارتمانی کوچک در لویستون، مِین زندگی میکنم. محلهی وحشتناکی است، اما در حال حاضر، توانایی پرداخت اجاره برای خانهای بهتر را ندارم. شیفت کاری من در خواربارفروشی پس از تاریک شدن هوا به پایان میرسد، به این معنی که در حال حاضر بیرون تاریک است. قبلاً یک چراغ در خیابان وجود داشت که مسیر پارکینگ به مجتمع را روشن میکرد، اما لامپش یک ماه پس از نقلمکان من سوخته و هیچکس زحمت تعویض آن را به خود نداده است. وقتی چراغهای جلوی ماشین را خاموش کنم، نمیتوانم دو فوت جلوتر را ببینم.
شاید بپسندید














از این نویسنده













