

1979
نشر مروارید منتشر کرد:
در بحبوحه سال ۱۳۵۷ و حوادث انقلاب، مرد آلمانی جوانی که شخصی گوشهگیر و کمحرف است، همراه دوستش کریستوفر به ایران سفر میکند تا در جشن خصوصی یک ایرانی شرکت کند. مهمانان این جشن جمعی آدم ثروتمند و لاقید از سراسر دنیا هستند. کریستوفر جانش را بر اثر سوءمصرف از مواد مخدر از دست میدهد و این جوان به توصیه یک مرد مرموز رومانیایی که با او در جشن آشنا شده، برای طواف کوه مقدس کایلاش به تبت سفر میکند و آنجا اسیر سربازان جمهوری خلق چین میشود.
رمان ۱۹۷۹ دومین اثر کریستیان کراخت، نویسنده جنجالی سوئيسی است که در سال ۲۰۰۱ منتشر و با استقبال گرم منتقدان ادبی و خوانندگان کتاب مواجه شد . روایت نمایشی این رمان در سال ۲۰۰۴ در شهرهای زوریخ، بوخوم و هانوفر، و در سال ۲۰۰۹ در بورگ تئاتر وین، که مهمترین تئاتر آلمانیزبان محسوب میشود، روی صحنه رفت.
فروشگاه اینترنتی ۳۰ بوک
دربارهٔ کتاب
.
شخصیت اصلی رمان «۱۹۷۹» مرد جوانی است که به همراه دوستش کریستوفر به تهران سفر میکند. زمان انقلاب ایران است و کریستوفر در اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر جان خود را از دست میدهد و انقلاب کاملاً آغاز شده است. شخصیت اصلی داستان تصمیم میگیرد برای صعود به کوه مقدس کایلاش به تبت سفر کند، اما در ارتش چین او را دستگیر میکند.او مدتی را در اردوگاه کار اجباری میگذراند و آنجا تحت آموزشهای لازم قرار میگیرد و با تکنیکهای بقا که زندانیان معمولاً در چنین شرایطی یاد میگیرند، همراه میشود. در طول داستان، این مرد تا حد زیادی تحت تأثیر محیط اطراف خود قرار نمیگیرد و بیشتر به هنر، موسیقی، غذا و اسباب زندگی توجه دارد.
ویژگیهای برجستهٔ کتاب
.
«۱۹۷۹» رمانی صریح است که فروپاشی آرمانهای غربی در پس زمینه انقلاب اسلامی ایران و مواجهه با کشور چین را به تصویر کشیده است. برخی از ویژگیهای این رمان عبارتاند از:• نقد انحطاط غرب: این رمان نشان میدهد که چگونه سبک زندگی ممتاز و لذتجویانهٔ راوی در مواجهه با شور انقلابی ایران بیمعنی به نظر میرسد و پوچی اخلاقی مصرفگرایی غربی در اواخر قرن بیستم را برجسته کرده است.
• مضامین بیگانگی: کراخت، یک راوی متفاوتی را به تصویر کشیده است که به پوچی رسیده، حسی ندارد و نشان میدهد که چگونه افراط در مادیگرایی و بیریشگی میتواند هدف و تعلق را از مردم بگیرد.
• تفسیر تاریخی: کراخت با قرار دادن شخصیت اصلیاش در دوران انقلاب ایران، جدایی غرب از مبارزهٔ پرشور مردم ایران را به تصویر کشیده است و این دو را در تضاد با هم قرار داده و تنش بین جهانها را نشان میدهد.
• سبک مینیمالیستی و راوی بیطرف: نثر کتاب بیطرفانه است و فاصلهٔ عاطفی راوی را منعکس میکند و خواننده را به حالوهوای پوچگرایانهٔ او میکشاند و درعینحال شما را به فکر فرو میبرد و به سمت تأمل انتقادی سوق میدهد.
• کاوش در برخورد فرهنگی: با حرکت شخصیت اصلی از اروپا به ایران و سپس افغانستان، رمان نشان میدهد چه اتفاقی رخ میدهد وقتی آرمانهای سطحی غربی با نیروهای قدرتمند تغییر و انقلاب روبهرو میشوند و درک بین فرهنگی خواننده را تغییر میدهد.
بازخوردها به رمان «۱۹۷۹»
.
• این رمان کاوشی جذاب و نگرانکننده در باب پوچی اخلاقی از دریچهای متفاوت در مقابل تحولات انقلابی است. داستان این رمان قابل ستایش است و مانند سفرنامه، یک خاطرهٔ خیالی و یک رمان تاریخی میماند. همچنین زمانی همه چیز بیشتر هیجانانگیز میشود که میفهمید گرچه داستان تخیلی است اما اتفاق افتادن آن چندان هم دور از ذهن نیست. سایت ریوربریشن (Reverberations)• کراخت یکی از خوانندگان مورد علاقهٔ من و این کتاب، شاید بهترین کتابی باشد که در عمرم خواندم. این رمان ترکیب مسحور کنندهای از زیباییشناسی، مذهب، خشونت و سیاست است و طنین آن در جهان پس از ۱۱ سپتامبر بسیار به موقع بود. گودریدز (goodreads)
این کتاب مناسب چه کسانی است؟
.
اگر به مطالعهٔ رمانهای تاریک و چالشبرانگیز علاقه دارید که با رویدادهای تاریخی و بهخصوص تاریخ ایران همگام شده باشند، این کتاب مناسب شماست. همچنین اگر به رمانی متفاوت با نثر مینیمالیستی در نقد اجتماع غربی و پوچگرایی و داستانهایی دربارهٔ تضاد فرهنگی و تحولات سیاسی و تأثیر آن علاقه دارید، این رمان به شدت شما را جذب خواهد کرد. این کتاب بهویژه مناسب طرفداران داستانهای ادبی اروپایی، روایتهای سفرگونه و خودشناسی است که در پس زمینهٔ انقلاب اسلامی رخ میدهد و وقایع تاریخی را نیز بررسی میکند.چرا رمان «۱۹۷۹» را بخوانیم؟
.
• دیدگاه تاریخی و فرهنگی: این رمان خوانندگان را در پی یک سفر به یک لحظهٔ محوری و انقلاب ایران میرساند و نگاهی ظریف به تغییرات جهانی از دیدگاه یک ناظر غربی بیطرف داشته است.• کاوشی در بیگانگی و پوچگرایی: شخصیت اصلی داستان کراخت، پوچی معنوی و گسست نسلی را نشان میدهد که در مصرفگرایی و سطحینگری گم شده است. بنابراین او در این کتاب رشد شخصی و بینش عمیق روانشناختی را نیز به کار برده است.
• نثر ساده: سبک نگارش نویسنده دقیق و جذاب است و موضوعات جالبی را در کتاب بررسی کرده است و تجربهٔ خواندن متمایزی خواهد شد که برای دوستداران داستانهای ادبی جذابیت خواهد داشت.
• چالشهای فکری: گرچه خواندن این رمان چندان ساده نیست اما با کمی صبر و شکیبایی با موضوعات عمیق و غنی و معنای چندلایه و سؤالات اخلاقی خاصی روبهرو خواهید شد که تا صفحهٔ آخر کتاب ادامه خواهند یافت.
رمان «۱۹۷۹» را بخوانید چون تجربهای منحصربهفرد دارد و بینش تاریخی را نقدی عمیق از پوچگرایی در فرهنگ غرب در برههای پُر آشوب به تصویر کشیده است. سبک تند، ساده و فضای وهمآلود و پُر استرس رمان از دیدگاه یک شخصیت غربی، خواننده را وادار میکند تا به موضوعاتی مثل بیگانگی، انحطاط و برخورد فرهنگی فکر کند و بنابراین این کتاب هم یک چالش ادبی و هم یک سفری بسیار ارزشمند است.
دربارهٔ نویسنده
.
کریستیان کراخت نویسنده، روزنامهنگار و فیلنامهنویس سوئیسی است که در ۱۹۶۶ به دنیا آمد. او در آثارش به مضامین کلیدی فرهنگ عامه و مصرفگرایی میپردازد و در رمانهایش اغلب به نتایج امیدوارکنندهای نمیرسد. کتابهایش به بیش از ۳۰ زبان دنیا ترجمه شدهاند و بسیار مورد بحث قرار گرفتهاند. قهرمانهای داستانهای کراخت اغلب سفرهایی را آغاز میکنند و با ملت یا فرهنگ متفاوتی روبهرو میشوند. کراخت مضمون سفر را در اولین رمان خود با عنوان «فاسرلند» (Faserland) معرفی کرد که در سال ۱۹۹۵ منتشر شد. او در رمان دیگرش با عنوان «من اینجا در آفتاب و در سایه خواهم بود» با عنوان اصلی (Ich werde hier sein im Sonnenschein und im Schatten) تاریخ متفاوتی از قرن بیستم را به تصویر کشیده است که در آن لنین هرگز از سوئيس به روسیه بازنگشت، بلکه در عوض یک جمهوری به نام جمهوری شوروی را تأسیس کرد. این رمان به سرعت در دنیای ادبی آلمانی زبان مورد ستایش قرار گرفت و روزنامهٔ «دی ولت» (Die Welt) آن را داستان ترسناک اما باشکوهی نامید.
معرفی کتابهای مشابه:
.
اگر فضای این کتاب را پسندید یا به دنبال کتابهای مشابهی میگردید که ترکیبی از نقدهای اجتماعی، تاریخ معاصر و روایتهای فلسفی و ادبی باشند یا رویدادهای بسیار مهم تاریخی را با زندگی شخصی افراد در هم آمیخته باشند، مطالعهٔ کتابهای زیر را نیز به شما پیشنهاد میکنیم.• کتاب تراموایی به نام هوس (A Streetcar Named Desire)
.
کتاب «تراموایی به نام هوس» نوشته تنسی ویلیامز (Tennessee Williams) نمایشنامهنویس آمریکایی است. این کتاب نمایشی روانشناسانه دربارهٔ کشمکشهای روانی و اجتماعی و بحران هویت و تنهایی است و از لحاظ فضاسازی و عمق روانی بسیار به «۱۹۷۹» نزدیک است. ویلیامز از ربان شاعرانه و بینشهای روانشناختی استفاده کرده است تا نیروهای مخرب میل و تغییر اجتماعی در آمریکا پس از جنگ را به تصویر بکشد.داستان این کتاب دربارهٔ زنی شکننده و متوهم به نام بلانش است که برای زندگی با خواهرش و شوهر سلطهگر او، به نیواورلئان میرود. بلانش سعی میکند گذشتهٔ غمانگیز خود را پنهان کند و شخصیت زیبای جنوبی خود را حفظ کند، اما دروعها و بیثباتی عاطفی او زیرذربین بیرحمانهٔ شوهرخواهرش شروع به آشکار شدن میکند. تنشها در آپارتمان کوچک بالا میگیرد و به رویاروییای منجر میشود که عمیقترین آسیبها را به شخصیتهای کتاب وارد میکند.
• کتاب بادبادک باز (The Kite Runner)
.
کتاب «بادبادک باز» نوشته خالد حسینی (Khaled Hosseini) نویسندهٔ افغانی-آمریکایی داستانی تأثیرگذار درباره دوستی و خیانت در افغانستان، که بحرانهای اجتماعی و سیاسی را در بستر تاریخی بازتاب میدهد.نویسنده در این رمان به مضامین عمیق فلسفی مثل خیانت، وفاداری، بخشش و پیوندهای پایدار بین پسران و پدران میپردازد.داستان این کتاب دربارهٔ امیر است، پسری مرفه از کابل و رابطهٔ پیچیدهاش با حسن پسر خدمتکار پدرش را نشان میدهد. این رمان در پسزمینهٔ تحولات سیاسی افغانستان و از دههٔ ۱۹۷۰ آغاز میشود و به سفر امیر میپردازد و نشان میدهد که چطور از احساس گناه در کودکی به رستگاری در بزرگسالی میرسد. امیر که پس از خیانت به حسن در یک حادثهٔ آسیبزا، با شرم و پشیمانی دستوپنجه نرم میکند، دوباره به افغانستان بازمیگردد تا بلکه فرصتی برای دوباره خوب شدن بیابد.
سخن پایانی
.
این رمان کاوشی تکاندهنده در جهانی همواره در حال گذر و تغییر است و تضادهای آشکار میان انحطاط غربی و روحیهٔ انقلابی پُرشور مردم را در ایران به تصویر کشیده است. نویسنده از طریق دیدگاهی بیطرفانه یک شخصیت اروپایی را نشان داده که به پوچی اخلاقی و معنوی رسیده است و در تلاش است که راه خود را پیدا کند اما در این میان به این سو آن سو کشانده شده و درگیر انقلاب ایران شده و در نهایت در چین گرفتار میشود. این تنش زوال و دگرگونی، روایتی قدرتمند خلق کرده است و خوانندگان را به چالش میکشد تا هزینهٔ واقعی بیتفاوتی فرهنگی و سیاسی را دریابند.نثر ساده و دقیق این رمان باعث شده است که حس بیطرفی و گسست عاطفی در رمان رخنه کند. صدای سرد کراخت، خلاء درونی شخصیت را به زیبایی منعکس کرده و خوانندگان را در جهانی غرق میکند که در آن معنا گم شده و ارتباطات انسانی شکننده است. بااینحال، زیر این ظاهر بیطرف، انتقادی عمیق از نابینایی فرهنگی نهفته است. فضای رمان در طول یک انقلاب تاریخی بر تضاد بین ارزشهای راکد غربی و قدرت دگرگونکننده و تغییر سیاسی تأکید دارد.
این رمان هم بازتابی از فروپاشی یک برههٔ فرهنگی و هم داستانی هشداردهنده در مورد خطرات پوچگرایی و بیتفاوتی است. مضامین آن به شدت در دنیای امروز هم طنین انداز میشود؛ دنیایی که در آن شکافهای ایدئولوژیک و سوءتفاهمهای فرهنگی هنوز هم مشهود است و رویدادهای جهانی را شکل میدهند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
.
در مسیر رفتن به تهران، از پنجرهٔ خودرو به بیرون نگاه کردم. کمی حالت تهوع داشتم. زانوی کریستوفر را محکم گرفتم. پاچهٔ شلوارش بهخاطر ترکیدن تاولها کاملاً مرطوب شده بود. از کنار یک ردیف بیانتها درخت غوش رد شدیم. خوابیدم.بعداً توقف کردیم تا کمی استراحت کنیم. من یک لیوان چای نوشیدم، کریستوفر لیموناد نوشید. خیلی سریع شب شد.
چون از ماه سپتامبر حکومت نظامی برقرار شده بود، چندین ایستگاه پست و بازرسی نظامی وجود داشت، ولی به گفتهٔ کریستوفر، درواقع در چنین کشورهایی، حکومت نظامی هیچ مفهومی ندارد. با دست به ما اشاره میکردند به رفتن ادامه دهیم.، فقط یک بار بازویی را دیدم که نوار سفیدی دور آن پیچیده شده بود و چراغقوهای که روی صورتمان نور تاباند، بعد اجازهٔ حرکت پیدا کردیم.
هوا کاملاً غبارآلود بود و بوی ذرت به مشام میرسید. فقط دو کاست همراه داشتیم؛ ابتدا به بلاندی گوش دادیم، بعد به دوو، بعد دوباره به بلاندی. کاستها متعلق به کریستوفر بودند.
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













