دایره ها و گره کور

انتشارات عینک منتشر کرد :
گفت: «گاهی فکر میکنم زندگی خوابه و آرامش پیدا می کنم. به خودم میگم همهش خواب بوده، شب تاریک بیماه خواب بوده، صدای پاها خواب بوده دختر موبلوطی خواب ،بوده کابوس تمام لحظات کند و سنگین آن شب هولناک خواب بوده مگه ممکنه خواب نباشه؟ بعد میتونم چشمام رو بیترس ببندم و به خودم بگم تمام اونچه که سال هاست تو ذهنت مرور میکنی صدای پاها و حتی چهره دختر موبلوطی در روشنایی شعله کبریت هم خواب بوده. بعد یاد لحظه هایی می افتم که ... انگشتاش... انگشتاش مچ دستم را گرفت و فشار داد. بعد انگشتاش سست شد ناگهان حافظه لعنتی تمام رشته هام رو پنبه می کنه صدای پاها رو می شنوم و چشمام رو باز میکنم و میبینم روی این زمین لعنتی جایی برای من نیست حتی یه وجب خاک که روش بایستم و با آرامش چشمام رو ببندم.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک