

سراینده نامه خسروان
انتشارات معین منتشر کرد:
به ايرانيان زار و گريان شدم
ز ساسانيان نيز بريان شدم
دریغ این سر و تاج و این داد و تخت
دریغ این بزرگی و این فر و بخت
کزین پس شکست آید از تازیان
ستاره نگردد مگر بر زیان
از ایران و از ترک و از تازیان
نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان نه ترک و نه تازی بود
سخن ها به کردار تازی بود
همه گنج ها زیر دامن نهند
بمیرند و کوشش به دشمن دهند
زیان کسان از پی سود خویش
بجویند و دین اندر آرند پیش
از این مارخوار اهریمن چهرگان
ز دانایی و شرم بی بهرگان
میدیدم که زبان پارسی و آیین درستی و راستی پهلوانی سخت، به فراموشی میرود. در بیشتر جاهای خراسان نمیگذاشتند نام پارسی بر فرزندانشان بگذارند، جز طبرستان و آذربایجان. تا شبی «دقیقی» در خواب بر من ظاهر شد و مرا گفت که کار ناتمام او را به پایان برسانم. من جهد کردم و سی و پنج سال عمرم را بر آن گذاشتم.
کاری کردی کارستان. نیاکان ما را در این کتاب زنده کردی و آیندگان تو را عظیم بزرگ دارند. سخن تو ورای سخن دیگر شاعران است. اوج سخن پارسی است و نام تو جهان را گیرد..
بدین نامه چون دست کردم دراز
به نام شهنشاه گردن فراز
همه پهلوانان و گردن کشان
که دادم درین قصه زیشان نشان
همه مرده از روزگار دراز
شد از گفت من نامشان زنده باز
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده













































