

وقتی هارو اینجا بود
انتشارات اندیشه بیگی منتشر کرد:
«اگه دوباره ناپدید شدی، چه جوری پیدات کنم؟»
هارو پیشانیام را میبوسد و میگوید: «نگران نباش، فقط بدون که پیدات میکنم، قول میدم.»
امیدوارم به قولش عمل کند، وگرنه بقیهٔ عمرم را به دنبال او میگردم تا پیداش کنیم. ـ از کتاب «وقتی هارو اینجا بود»
کتاب «وقتی هارو اینجا بود» تصویر غمانگیز، محسورکننده و شفابخشی از اندوه است. داستین تائو به طرز سحرآمیزی میتواند شما را با اینکه دلشکسته هستید، شیفته و عاشق کند. آدام سیلورا، نویسنده کتاب پرفروش «هر دو در نهایت میمیرند»
قصه صداقت ویرانگر و دردناک بشر، وقتی هارو اینجا بود، سیر خوشآهنگی از عشق، تنهایی و حالات متعددی از غم است که ما را تحت تأثیر قرار میدهند. کسی جز داستین تائو نمیتواند زیبایی را در غمواندوه به تصویر بکشد. جولیان وینترز، نویسنده تقدیرشدهٔ کتاب «درست همانجایی که تو را ترک کردم»
فروشگاه اینترنتی ۳۰بوک
دربارهٔ کتاب
.
داستان «وقتی هارو اینجا بود» دربارهٔ اریک لی است که پس از مرگ بهترین دوستش، سناریوهای خیالی را در ذهن خود برای مقابله با غم و اندوهش خلق میکند. تا اینکه یکی از آنها با بازگشت پسری که تابستان گذشته به ژاپن آمده بود، به واقعیت تبدیل میشود. وقتی که او اصلاً انتظارش را هم ندارد، هارو تانا وارد کافیشاپ میشود و کنار او مینشیند. تنها نکته این است که هیچکس دیگری نمیتواند او را ببیند.در یک چرخش جادویی و غیرمنتظره، اریک ناگهان کسی را پیدا میکند که با او ارتباط برقرار کند و باعث میشود کمتر در دنیا احساس تنهایی کند. اما هر چه آنها زمان بیشتری را با هم میگذرانند، اریک شروع به زیرسؤال بردن واقعیت میکند. وقتی اریک کنترل آنچه او و هارو را به هم پیوند داده از دست میدهد، مجبور است که در نهایت با واقعیت روبهرو شود؛ حتی اگر این به معنای از دست دادن هارو برای همیشه باشد.
ویژگیهای برجستهٔ کتاب
.
«وقتی هارو اینجا بود» یک رمان جذاب و گیرا است که غم، خاطره و رئالیسم جادویی را به داستانی احساسی منتقل کرده است. نویسنده در این رمان نشان میدهد که چگونه فقدان، هویت فرد را تغییر میدهد و چگونه تخیل میتواند هم التیامبخش و هم فریبدهنده باشد و چگونه ارتباطات زودگذر میتوانند تأثیری ماندگار بر جای بگذارند. برخی از ويژگیهای برجستهٔ این کتاب عبارتاند از:• رئالیسم جادویی: عناصر ماوراءالطبیعه در این داستان وارد دنیای معاصر شده است و نویسنده از یک حضور شبحوار برای انعکاس مبارزهٔ اریک با سوگواری و انکار استفاده میکند.
• روایتی زیبا اما غمانگیز: درک مبهم اریک، سردرگمیاش در غم را منعکس میکنند و خواننده را به سردرگمی و آشفتگی عاطفی او میکشاند.
• داستانی عمیق و احساسی: دلشکستگی این داستان با امید همراه است و نشان میدهد که چگونه عشق و فقدان به شیوههایی دردناک و التیامبخش در کنار هم وجود دارند.
• داستانی فرهنگی: رگههای فرهنگی ویتنامی-آمریکایی و ژاپنی در این داستان به تصویر کشیده شده و روایت را با صداهای متنوع و مبارزات هویتی تغییر داده است.
• پیچش قدرتمند: افشاگری اواخر داستان، انگار روایت را از نو شکل میدهد، وزن عاطفی آن را تشدید ميکند و تأثیر ماندگار بر جای میگذارد.
• سبک نگارش غنی: نثر تائو هم دروننگری زیبایی دارد و هم لحظات تُند و تیز واقعیت را به تصویر میکشد و داستان را فراگیر و بهیادماندنی کرده است.
افتخارات و جوایز
.
از زمان انتشار «وقتی هارو اینجا بود» در سال ۲۰۲۴، این اثر هیچ جایزهٔ ادبی مهمی دریافت نکرده است، اما بسیاری از خوانندگان و منتقدان عمق احساسی و موضوع آن را ستودند و توجهٔ بسیاری از آنها را به خود جلب کرد. برخی از افتخارات این کتاب عبارتاند از:• کتاب تحسینشدهٔ پابلیشرز ویکلی
• قرار گرفته در فهرست مورد انتظار بارنز و نوبل (Barnes & Noble)
• تحسین نویسندگانی مانند آدام سیلورا، الکس آستر و جولیان وینترز
بازخوردها به کتاب «وقتی هارو اینجا بود»
.
• درحالیکه پایان داستان دلخراش است، امید در جاهای غیرمنتظره پیدا میشود چون اریک یاد میگیرد که درد خود را در هنرش جاری کند. بولتر مرکز کتابهای کودکان (The Bulletin of the Center for Children's Books)• تائو در این داستان که گاهی اوقات تکاندهنده اما همیشه جذاب است، رئالیسم جادویی را استفاده کرده و داستانی بینظیر خلق کرده است. بوکلیست (Booklist)
• تائو در این کاوش عمیق غمواندوه و ادامهدادن، نگاهی هوشمندانه به آسیبها و مزایای مکانیسمهای مقابلهٔ یک نوجوان داشته است. پابلیشرز ویکلی (Publishers Weekly)
• دستمال کاغذیهایتان را آماده کنید چون این کتاب کاوشی تکان دهنده و خیرهکننده از عشق و فقدان است. من «وقتی هارو اینجا بود» را در یک نشست خواندم و در پایان گریه کردم. این کتاب پر از احساسات خام، لحظات قابل درک و کمی افسون است. آماده باشید که تا پایان داستان قلبتان بشکند و دوباره التیام یابد. الکس آستر (Alex Aster)، نویسندهٔ پرفروش نیویورک تایمز
این کتاب مناسب چه کسانی است؟
.
این کتاب در اصل برای ردهٔ سنی نوجوانان نوشته شده و شخصیت اصلی آن نیز یک نوجوان است، اما اگر از مطالعهٔ داستانهای احساسی و شخصیتمحور لذت میبرید که رئالیسم جادویی را با کمی سورئال ترکیب کرده باشند، این کتاب مناسب شماست. نوجوانان و جوانانی که با غم، دلشکستگی و مبارزات هویتی دستوپنجه نرم میکنند نیز از مطالعهٔ این کتاب لذت خواهند بُرد. طرفداران کتاب های «هر دو در نهایت میمیرند» و «اگر او با من بود» نیز از مطالعهٔ این کتاب بسیار لذت خواهند بُرد.چرا رمان «وقتی هارو اینجا بود» را بخوانیم؟
.
• کاوشی عمیق در غم و اندوه: این داستان احساسات آشفته، گیجکننده و اغلب متناقضی را که با از دست دادن کسی که دوستش داریم تجربه میکنیم، نشان داده است. نویسنده بهجای سادهسازی غم و اندوه، پیچیدگی آن را نشان میدهد و اینکه چگونه انکار، اشتیاق و التیام میتوانند همزمان با هم وجود داشته باشند. این باعث میشود که کتاب برای هر کسی که با فقدان روبهرو شده و به دنبال راهی برای پردازش آن است، قابل درک باشد.• استفادهٔ منحصربهفرد از رئالیسم جادویی: حضور شبحوار هارو مرز بین خیال و واقعیت را در این داستان محو میکند و به خواننده اجازه میدهد تا چگونگی کنار آمدن ذهن و قلب با درد غیرقابل تحمل را بررسی کند. این عنصر، لایهای بسیار جذاب و احساسی عمیق را به داستان افزوده و کتاب از یک داستان سادهٔ فقدان به روایتی رؤیایی و تأملبرانگیز تبدیل شده است.
• بازنمایی و لایههای فرهنگی: این کتاب با در هم آمیختن دیدگاههای فرهنگی کشورهایی مثل ویتنام، آمریکا و ژاپن، به هویتهای متنوعی صدا داده و درعینحال احساسات جهانی را بررسی کرده است. این عمق فرهنگی، داستان را غنیتر کرده و به خواننده کمک میکند تا با شخصیتهایی که مبارزاتشان هم شخصی و هم جهانی هستند، ارتباط برقرار کند.
• تأثیر عاطفی قدرتمند: نویسنده در این داستان از دلشکستگی طفره نمیرود، بلکه جایی برای امید و رشد نیز باقی میگذارد. در پایان، شما فقط شاهد سفر اریک نیستید بلکه از شما دعوت میشود تا در مورد تجربیات خود با عشق، فقدان و تابآوری تأمل کنید. این کتاب مدتها پس از اتمامش در ذهن باقی میماند و آرامش به همراه دارد.
• کتابی مناسب طرفداران داستانهای احساسی نوجوانان: این رمان هم ترکیبی عاشقانه و احساسی دارد و هم دلشکستگی و دردهای امیدبخش زندگی را نشان میدهد. نویسنده در این داستان شکنندگی ارتباط انسانی و همچنین شیوههای عمیقی را که این ارتباطات در شکلدهی به شخصیت ما دارند را به خواننده یادآوری میکند.
«وقتی هارو اینجا بود» را بخوانید و به نوجوانان هدیه بدهید، چون رمانی دربارهٔ رنج، غم و اندوه است و تنها یک درد خام را به تصویر نکشیده است، بلکه آن را به چیزی معنادار و شفابخش تبدیل میکند. نویسنده در این کتاب از طریق رئالیسم جادویی و شخصیتپردازی هوشمندانه، هم سفری احساسی و هم تأملی در عشق، خاطره و مرز شکنندهٔ بین واقعیت و تخیل داشته است. آثار تائو خواننده را به درون مبارزات انسانها و قلب شکستهشان میکشاند و به خواننده اجازه میدهد هم دلشکستگی و هم التیام و امید را تجربه کند.
دربارهٔ نویسنده
.
داستین تائو نویسندۀ آمریکایی-ویتنامی است که اکنون در نیویورک زندگی میکند. او مدرک کارشناسیاش را از کالج آمرست در رشتۀ علوم سیاسی دریافت کرد و اکنون در مقطع دکترای دانشگاه نورث وسترن درس میخواند. او داستانهای مختلفی مینویسد و اولین رمانش «من سم هستم» یکی از پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز و یواِساِی تودی شد.معرفی کتابهای مشابه:
.
اگر از مطالعهٔ این کتاب لذت بردید و به دنبال کتابهای مشابهی میگردید که هم مناسب نوجوانان باشند و داستانهایی عمیقاً احساسی را به تصویر کشیده باشند و اگر فضا و احساس این رمان را دوست داشتید، مطالعهٔ کتابهای زیر را نیز به شما پیشنهاد میکنیم.• جایی که عاشق بودیم (All The Bright Places)
.
کتاب «جایی که عاشق بودیم» اثر جنیفر نیون (Jennifer Niven) نویسندهٔ آمریکایی است. نویسنده در این رمان درست مثل «وقتی هارو اینجا بود» از مضامین غم، شفا و قدرت ارتباط زودگذر انسانی استفاده میکند تا بررسی کند که چگونه عشق میتواند هم نجاتبخش باشد و هم ویرانگر. هر دو کتاب شخصیتهای اصلی داستان را نشان میدهند که زیر بار غم از دست دادن عزیزانشان کمر خم کردهاند و هر دو در پیوندی جدید و شکننده، آرامش غیرمنتظرهای مییابند. هر داستان مرز بین ناامیدی و امید را محو میکند و عشق را هم به عنوان یک پناهگاه و هم به عنوان یادآوری دردناکی از ناپایداری به تصویر میکشد. در نهایت، این دو رمان نشان میدهند که چگونه حتی پیوندهای کوتاهمدت میتوانند عمیقاً نحوه درک فرد از زندگی، فقدان و شجاعت ادامه حرکت به جلو را تغییر دهند.این کتاب داستان تئودور فینچ و وایولت مارکی، دو نوجوان که با نبردهای عاطفی خود دست و پنجه نرم میکنند، را دنبال میکند. فینچ شیفتهٔ مرگ است اما دائماً به دنبال دلایلی برای زنده ماندن میگردد، در حالی که وایولت پس از مرگ خواهرش در یک تصادف رانندگی، غرق در غم و اندوه است. زندگی آنها زمانی در هم تنیده میشود که در برج ناقوس مدرسه با هم ملاقات میکنند، هر کدام به خودکشی فکر میکنند و به جای سقوط، یکدیگر را نجات میدهند. همانطور که آنها در یک پروژهٔ مدرسهای برای کشف «شگفتیهای طبیعی» ایندیانا با هم همکاری میکنند، سفر اکتشافی آنها به آرامی به پیوندی عمیق تبدیل میشود. وایولت از طریق تجربیات مشترکشان یاد میگیرد که دوباره امید پیدا کند، در حالی که فینچ برای جلوگیری از نابودی تاریکی درونش مبارزه میکند.
• به امید دل بستم (I fell in love with hope)
.
کتاب «به امید دل بستم» اثر لنکالی (Lancali) رمانی معاصر برای نوجوانان است که به موضوعاتی مثل سلامت روان، غم و هویت میپردازد. لنکالی در این رمان، درست مانند «وقتی هارو اینجا بود»، کاوشی تکاندهنده در غم، خاطره و قدرت شکننده اما دگرگونکنندهٔ ارتباط انسانی داشته است. هر دو داستان بر شخصیتهای اصلیای تمرکز دارند که از نظر احساسی به دلیل فقدان، خاموش شدهاند و تنها از طریق پیوندهای غیرمنتظره با دیگران شفا مییابند. هر کدام از این داستانها ترکیبی از واقعگرایی عاطفی و اشارهای به عناصر جادویی یا سورئال استفاده میکنند تا بررسی کنند که چگونه روابط خیالی یا خارقالعاده میتوانند آرامشبخش باشند و درک فرد از واقعیت را به چالش بکشند. در هر دو رمان، عشق و غم در هم تنیده شدهاند؛ ارتباطات زودگذر به خطوط حیاتی تبدیل میشوند که نحوهٔ مواجهه شخصیتها با گذشته و انتخاب حرکت به جلو را تغییر میدهند.شخصیت اصلی داستان، سم - موجودی که مظهر مفهوم «امید» است - شاهد خودکشی معشوق خود است و با دلی شکسته، سوگند میخورد که دیگر هرگز عاشق نشود. سم در بیمارستانی پر از نوجوانان مبتلا به بیماریهای مزمن، خانوادهای را با نئو (که با اختلال خوردن مبارزه میکند)، سونی (که یک ریه دارد) و کوئر (با قلب از کار افتاده) تشکیل میدهد. پیوند سرکش آنها در میان نقشهها، فرار از بیمارستان و ورود هیکاری، بیمار جدیدی که با افسردگی و خودآزاری مبارزه میکند، آشکار میشود. با تکامل روابط آنها، سم بین محافظت از قلب خود و اتصال مجدد به جهان دست و پنجه نرم میکند.
سخن پایانی
.
«وقتی هارو اینجا بود» چیزی بیش از یک رمان ساده برای نوجوانان است؛ این رمان تأملی بر غم، عشق و مرز شکنندهٔ بین خاطره و واقعیت است. داستین تائو از روایت غیرقابل اعتماد اریک و حضور گذرای هارو استفاده کرده تا نشان دهد چگونه قلب انسان سعی میکند آنچه که از دست داده را حفظ کند، حتی زمانی که ذهن میداند هیچ چیزی واقعی نیست. این کتاب به خواننده یادآوری میکند که غم چیزی نیست که بتوان بهسرعت بر آن غلبه کرد، بلکه چیزی است که آن را حمل میکنیم، تغییر شکل میدهد تا در نهایت یاد بگیریم کنار آن زندگی کنیم.قدرت این رمان در توانایی آن در ایجاد تعادل بین دلشکستگی و امید است. سفر اریک، هر چند دردناک است اما تابآوری و رشد را منعکس میکند. رئالیسم جادویی در این داستان تنها یک سبک نیست، بلکه بازتابی از این است که چگونه تخیل میتواند در مواجهه با فقدان هم پناهگاه و هم تلهای دردناک باشد. با درگیر شدن در این مضامین، خواننده به تجربیات خود میاندیشد و همین کتاب را از نظر احساسی بسیار جذاب و عمیقاً شخصی کرده است.
این کتاب مخاطب خود را با حقیقتی تلخ و شیرین تنها میگذارد: اینکه ارتباطات، هر چقدر هم زودگذر یا شکننده، میتوانند ما را به شیوههای ماندگاری تغییر دهند. این کتاب ما را به چالش میکشد تا برای پیوندهایی که شکل میدهیم ارزش قائل شویم و در خاطراتی که باقی ماندهاند، معنا را بیابیم.
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













