

انتشارات چشمه منتشر کرد:
"از کنار سِن میگذشتم و باد بود و سرد بود و آب خاکستری بود و آسمان خاکستری بود و تمام ساختمانها خاکستری بودند.
بیخانمانی پشت هتل دوویل روی حفاظ حفرهای روی زمین تمام لخت شده بود و لباسهایش را دستش گرفته بود و از مستی گیج بود که چطور بپوشد.
باد گرمی که از حفره نفسکش تونلهای مترو بالا آمد از روی تن مرد میگذشت و بوی تعفن و شاش میپراکند.
بوی همیشگی این تکه از مین" -از متن کتاب-
.
آذرباد، سومین رمان بلند نسیم مرعشی، نویسنده و روزنامهنگار، داستان دختر نوجوانی با همین نام است که همراه اعضای خانوادهاش در یکی از کمپهای مهاجرین در حومه پاریس اقامت دارد.
آذر تنها ایرانی کمپ است که فرانسه میداند و همین او را تبدیل به پل ارتباطی آدمهای کمپ با دنیای اطرافشان کرده.ادمهایی از کشورها و نژادها و فرهنگهای مختلف با خودشان و با پاریس.
پاریس مرعشی، پاریس حقیقی است. نه آن بهشت توریستها. شهری بیاحساس و بیرحم که بر خلاف تصور آغوش محبت آمیزی ندارد با آدمها سرد و خشن رفتار میکند. مردان قدرتمند را به گریه میاندازد، زنان را خالی از احساس و عاطفه میکند. وطنپرستان را بیوطن، امیدواران را نا امید، افراد سالم را بیمار میکند و بیماران را به کام مرگ میسپارد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
داستان «آذرباد» نه تنها روایتی از زندگی یک مهاجر در کمپهای حاشیهی پاریس است، بلکه نمایشی از زخمهای پنهان و عمیق انسانهایی است که میان دو جهان گرفتار شدهاند. مرعشی در این اثر، مهاجرت را نه صرفاً جابهجایی جغرافیایی بلکه تجربهای روحی، اجتماعی و زبانی میداند؛ تجربهای که شخصیتها را از ریشههایشان جدا میکند و همزمان آنها را مجبور به بازتعریف خود میسازد.
دربارهی کتاب
«آذرباد» داستان دختری ایرانی است که همراه خانوادهاش در کمپ پناهندگان در فرانسه زندگی میکند. شخصیت اصلی داستان، سن زیادی ندارد، اما شرایط سخت مهاجرت و مسئولیتهای ناخواستهای که به دوشش گذاشته شده است. نقش اصلی او در کمپ، مترجمی برای دیگران است؛ وظیفهای که به ظاهر کوچک است اما در عمل سنگینیاش بر جان او سایه میاندازد. او باید میان زبان مادری و زبان کشور میزبان پل بزند، باید غمها، ترسها و امیدهای دیگران را ترجمه کند و در این میان بار روانی سنگینی را بر دوش بکشد.
مرعشی فضای کمپ را با دقتی بینظیر و نگاهی انسانی توصیف میکند: بارانهای ممتد و سردی که دیوارها را خیس میکند، بوی ادویههای خانگی که مهاجران برای حفظ خاطرهی خانه به غذای سادهشان اضافه میکنند، سکوتهای طولانی در صفهای طولانی و اضطرابی که از چشمان کودکان جاری است. «آذر» با همهی اینها دست و پنجه نرم میکند، در حالی که در درونش جنگی میان تعلق به گذشته و تلاش برای بقا در آینده در جریان است.
این کتاب نه تنها تصویری از یک زن مهاجر ارائه میدهد، بلکه از زاویهای وسیعتر به وضعیت انسان در جهان امروز نگاه میکند. جهان مدرن، مرزهای سیاسی و بحرانهای اجتماعی، میلیونها نفر را مجبور به جابهجایی میکند. «آذرباد» نمایندهی همهی آنهاست: کسانی که بیاختیار ریشههایشان بریده شده و حالا باید هویت تازهای برای خود بسازند.
ویژگیهای مثبت کتاب
- زبان شاعرانه و پرتصویر: نثر مرعشی در این کتاب موسیقایی و پر از جزئیات است. خواننده در هر صفحه میتواند صداها، بوها و رنگها را حس کند. این ویژگی باعث میشود تجربهی مطالعه به شدت حسی و زنده باشد.
- شخصیتپردازی عمیق: آذرباد نوجوانی است که همزمان معصوم و پخته، شکننده و مقاوم است. او نه قهرمان کلیشهای است و نه قربانی صرف، بلکه انسانی است واقعی با لایههای متعدد روحی.
- طرح مسئلهی زبان و هویت: مرعشی بهخوبی نشان میدهد که زبان برای مهاجران تنها وسیلهی ارتباط نیست، بلکه بخشی از هویت آنهاست. زبان میتواند هم نجاتبخش باشد و هم زندان.
- فضاسازی اجتماعی و جهانی: کتاب نه تنها دربارهی زندگی یک فرد است، بلکه بازتابی از بحران جهانی مهاجرت است. این اثر بهخوبی میتواند همدلی خواننده را برانگیزد و او را به تفکر دربارهی مسائل اجتماعی امروز وادارد.
- ریتم مناسب روایت: داستان با وجود پرداختهای جزئی و توصیفهای شاعرانه، کشش بالایی دارد و خواننده را تا پایان همراه نگه میدارد.
کتاب «آذرباد» مناسب چه کسانی است؟
- دوستداران ادبیات مهاجرت و کسانی که میخواهند از زاویهای انسانی به بحرانهای جهانی نگاه کنند.
- علاقهمندان به رمانهای اجتماعی و واقعگرایانه که دغدغههای امروز جهان را بازتاب میدهند.
- کسانی که به نثر شاعرانه و جزئیپرداز علاقه دارند و میخواهند از متن به عنوان یک تجربهی زیباییشناسانه لذت ببرند.
- خوانندگانی که در جستوجوی داستانهای عاطفی و همدلانه هستند و میخواهند با شخصیتها ارتباطی انسانی برقرار کنند.
- مخاطبانی که پیشتر آثار مرعشی مانند «پاییز فصل آخر سال است» یا «هرس» را خواندهاند و مشتاق کشف افقهای تازهی نویسندهاند.
دربارهی نویسنده
نسیم مرعشی، متولد ۱۳۶۲ در اهواز، نویسنده و روزنامهنگاری است که توانسته در کمتر از یک دهه جایگاه ویژهای در ادبیات معاصر ایران بیابد. او نخستین بار با رمان «پاییز فصل آخر سال است» درخشید؛ رمانی که نه تنها با استقبال گستردهی خوانندگان مواجه شد بلکه برندهی جایزهی جلال آل احمد نیز شد. مرعشی پس از آن با رمان «هرس» بار دیگر نشان داد که دغدغههای اجتماعی، هویت جمعی و روابط انسانی، محور اصلی آثار اوست. نویسندگی برای مرعشی تنها یک هنر نیست، بلکه ابزاری است برای گفتوگو با جامعه و ثبت تجربههای زیستهی نسل خودش. نثر او تلفیقی است از گزارشگری دقیق روزنامهنگارانه و تخیل شاعرانهی ادبی، و همین ترکیب باعث میشود آثارش هم مستند به نظر برسند و هم خیالانگیز. «آذرباد» ادامهی همین مسیر است؛ مسیری که در آن نویسنده صدای کسانی را روایت میکند که معمولاً در حاشیه قرار میگیرند.
سخن پایانی
«آذرباد» بیش از یک رمان مهاجرتی است؛ این کتاب تجربهای انسانی و عمیق است که خواننده را وادار میکند دربارهی معنای خانه، زبان و هویت بیندیشد. نسیم مرعشی در این اثر نشان میدهد که چگونه حتی یک نوجوان میتواند بار جهانی از رنجها و امیدها را بر دوش بکشد.
خواندن «آذرباد» فرصتی است برای نزدیک شدن به زندگی کسانی که اغلب در حاشیهی خبرها و آمارها گم میشوند. این رمان به ما یادآوری میکند که هر مهاجر، هر پناهجو و هر آوارهای، داستانی دارد که شنیدن آن ارزشمند است. در نهایت، این کتاب دعوتی است به همدلی، به بازاندیشی دربارهی مرزها، و به پرسشی مداوم: انسان بودن در جهانی پر از تبعیض و بیعدالتی چه معنایی دارد؟
شاید بپسندید














از این نویسنده











































