

باز زنده ام کن
انتشارات کتاب مجازی منتشر کرد:
«چی شده؟»
لبهایش را به هم فشار می دهد بالا را نگاه می کند و به سقف خیره می شود «خب، باشه... اولین چیزی که می خوام بدونی اینه که من تقصیری ندارم باشه؟ فقط می خواستم کمک کنم
مِن من میکنم ابروهایم را در هم می کشم چی؟»
منظورم اینه که همیشه می دونستم کولی بازی در می آره و الم شنگه به پا می کنه اما این بار دیگه شورش رو درآورده... «ببخشید؟ چی؟... دستم را از روی غلاف اسلحه بر می دارم بدنم شل می شود
کنجی چی داری می گی؟ موضوع درباره ی جنگ نیست درسته؟» «جنگ؟ کدوم جنگ؟ جی حواست نیست!ها دارم می گم رفیقمون باز قشقرق به پا کرده و باید بیای جمع و جورش کنی وگرنه خودم این کار رو می کنم عصبانی می شوم نفس عمیقی می کشم و بیرون می دهم. «شوخیت گرفته، نه؟
دوباره از این مسخره بازی ها به پا کردید؟ وای خدایا! کنجی
فانوسقه را از دور کمرم باز میکنم و پشت سرم روی تخت می اندازم این بار دیگه
چیکار کردی؟
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم






































































