

سرقت
نشر فراهم منتشر کرد:
در جهان داستانی عبدالرزاق گورنا، برندهی جایزهی نوبل ادبیات، تاریخ تنها پسزمینهی حوادث نیست، بلکه نیرویی است که در زندگی روزمرهی شخصیتها جریان دارد، آنها را زخمی میکند و سرنوشتشان را رقم میزند. رمان «سرقت» سفری عمیق به قلب همین جهان است؛ روایتی از فقدانها و ربودگیهایی که فراتر از معنای مادی کلمهاند. این داستان، ما را با سرنوشت انسانهایی همراه میکند که در میانهی آشوبهای سیاسی و دگرگونیهای اجتماعی شرق آفریقا، برای بازپسگیری هویت، عشق و آرامش خود میجنگند. در این جهان، یک ازدواج اجباری میتواند به معنای سرقت جوانی باشد، یک انقلاب میتواند آیندهی یک نسل را برباید و یک راز خانوادگی میتواند اعتماد را برای همیشه بدزدد. روابط انسانی شکننده و پیچیدهاند و مرز میان عشق، وظیفه و خیانت و بقا بهطرزی خطرناک باریک میشود.
گورنا با نثری شاعرانه و کاوش روانشناختی، ما را به درون ذهن شخصیتهایی میبرد که هر گی به دنبال پاسخی برای این پرسشاند: چگونه میتوان با زخمهای گذشته زندگی کرد و روایتی تازه برای خود ساخت؟ «سرقت» بیش از یک رمان، تأملی تکاندهنده در باب حافظه، تعلق و تلاش بیوقفهی انسان برای یافتن جایگاه خود در دنیایی است که مدام در حال فروپاشی و بازسازی است. این کتاب دعوتی است به کشف داستانهایی که زیرپوست تاریخ پنهان ماندهاند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
دربارهٔ کتاب
.
داستان «سرقت» روایت زندگی کریم، فوزیه و بدار را در تانزانیا و در اواخر دهههای ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰ روایت میکند. کتاب با روایت کریم آغاز میشود و جزئیات تبدیل شدن او از کودکی نادیده گرفته شده به یک چهرهٔ مهم دولتی که بر طرحهای زیستمحیطی نظارت دارد و همچنین ازدواجش با فوزیه که از نظر تحصیلی موفق است را نشان میدهد و حرفهٔ معلمی فوزیه نیز در این قسمت از کتاب بررسی شده است.بدار در ۱۳ سالگی با آگاهی از جایگاه اجتماعی پایین خود، از روستایش به دارالسلام نقلمکان میکند تا به عنوان خدمتکار مشغول به کار شود. سپس بدار عمیقاً با کریم و فوزیه ارتباط برقرار میکند. بعداً به دستور کریم، به زنگبار نقلمکان میکند و در یک هتل مشغول به کار میشود و حتی زمانی که یک اتهام دروغین باعث اخراج شدن بدار میشود، کریم و فوزیه از دوستشان روی برنمیگردانند.
اما همانطور که این سه نفر اولین گامهای خود را در عشق، شیفتگی، کار و فرزندپروری برمیدارند، پیوندشان در بوتهٔ آزمایش قرار میگیرد و کریم وسوسه میشود که خیانتی مرتکب شود که زندگی همهٔ آنها را برای همیشه تغییر خواهد داد. پس از آن داستان از دیدگاه بدار و دوستی او با کریم و فوزیه نقل میشود که بدار کمکم رابطهاش با آنها را زیر سؤال میبرد و مرز بین جایگاه اجتماعی و دوستی مشخص میشود.
ویژگیهای برجستهٔ کتاب
.«سرقت» رمانی بیسروصدا و قدرتمند است که زندگی پسااستعماری در تانزانیا را به تصویر کشیده است. گورنا با نثری روزمره، شاعرانه، آرام و عمیق، نشان میدهد چگونه استعمار، فقر و ساختارهای اجتماعی ناعادلانه، انسانها و حافظه جمعی جامعه را تهی میکنند. گورنا به این توصیف بسنده نمیکند و هنرمندانه راه خروج از این بحران را با روایتی اندیشیده ترسیم میکند. نتیجه داستانی عمیقاً احساسی و لایهلایه است که پیچیدگی اخلاقی انسانها را به تصویر کشیده است. ویژگیهای برجستهٔ این کتاب عبارتاند از:
• شخصیتپردازی ظریف و ابهام اخلاقی: گورنا در خلق شخصیتهایی که نه کاملاً خوب هستند و نه کاملاً بد و اینکه هر کدام دارای نقصها، امیدها و وفاداریهای متناقضی هستند مهارت دارد. گورنا نشان میدهد که چگونه کسی که ظاهراً هیچ چیز ندارد، همچنان عزت نفس خود را حفظ میکند.
• مکان و تغییر اجتماعی: این رمان ریشه در جامعه در حال تحول زنگبار و تانزانیا دارد. گورنا از جزئیات حسی و فضاهای داخلی برای ریشه دادن به مضامین بزرگتر در زندگی واقعی استفاده میکند.
• کاوش در بردگی و اختیار: رمان «سرقت» به موضوعات مختلفی در سطوح مختلفی میپردازد و در این میان عکسالعمل اخلاقی شخصیتها را نشان میدهد. انواع دزدیهای بزرگ و کوچک در این رمان جای گرفتهاند.
• نوشتهای زیبا و خویشتندار: در حالی که سرعت داستان سنجیده و نثر آن آرام است، بسیاری از منتقدان نتیجه نهایی را غنی میدانند. سبک گورنا به نمایشهای دراماتیک متکی نیست؛ در عوض به خواننده اعتماد میکند تا وزن آنچه ناگفته مانده را احساس کند.
افتخارات و جوایز
.
از زمان انتشار «سرقت» در سال ۲۰۲۵، این اثر با استقبال چشمگیری از سوی خوانندگان و منتقدان مواجه شده است. برخی از افتخارات و جوایز آن عبارتاند از:• کتاب تابستانِ ۲۰۲۵ گاردین (Guardian)
• کتاب برتر سال ۲۰۲۴ فایننشال تایمز (Financial Times)
• کتاب تابستانِ ۲۰۲۵ اکونومیست (Economist)
بازخوردها به رمان «سرقت»
.
• هیچکس مانند عبدالرزاق گورنا دربارهٔ جهانی که ما آن را پسااستعماری مینامیم، نمینویسد. رمانهای او سازشناپذیر، اما درعینحال سرسختانه انسانی هستند. آنها با چشمانی باز به سراغ سوژههایشان میروند و ما به آنچه آنها میبینند نیاز داریم. خوآن گابریل واسکز (Juan Gabriel Vásquez)• رمان «سرقت» نوشتهٔ عبدالرزاق گورنا، در مضامین مربوط به طبقهٔ اجتماعی و حقبهجانب بودن پیچیده است، اما اساساً داستانی عالی و رضایتبخش است که میتوانید به راحتی در آن غرق شوید. سامانتا هاروی، گاردین (Samantha Harvey ― GUARDIAN)
• برندهٔ جایزهٔ نوبل ما را به زنگبار و تانزانیا در دههٔ ۱۹۹۰ میبرد تا زندگیهای متقاطع سه شخصیت را دنبال کند. او سالها، دیدگاهها و اسرار تاریخ خانواده را با سهولت فریبنده یک قصهگوی ماهر بیان میکند... پاداشها غنی و ماندگار هستند. فایننشال تایمز (Financial Times)
• یک پردهٔ درخشان دیگر از قصهگویِ استادِ زمانهٔ ما. آیریش تایمز (Irish Times)
• هیچ چیز در مورد رفتار انسان، گورنا را شگفتزده نمیکند و با خواندن رمان جدید و خردمندانهٔ او با پایان ملایم و زیبایش، ما خوانندگان کمتر قضاوت میکنیم و بیشتر آماده میشویم تا بفهمیم که مبارزه، جسارت و عشق ورزیدن و در یک کلمه انسان بودن به چه معناست. الیف شافاک، نیو استیتمن (Elif Shafak ― New Statesman)
• نمایشی بیسروصدا و قدرتمند از تسلط بر داستانسرایی، همزمان اثری جذاب و درعینحال چشماندازی وسیع از دوران پسااستعماری. روایتی که سریع و سبک است و این حس لذتبخش را میدهد که گویی در دستان یک نویسندهٔ هوشمند گرم و درعینحال تیزبین هستید. نتیجهگیری که با خطر همراه است و در نهایت به تخلیهٔ احساسات منجر میشود، تمام خطوط داستانی صبورانهٔ «سرقت» را برای پایانی گیرا در خود جای میدهد. آبزرور (Observer)
این کتاب مناسب چه کسانی است؟
.
این کتاب مناسب کسانی است که به ادبیات متفکرانه و شخصیتمحور علاقه دارند که پیچیدگیهای روابط انسانی را به نمایش میگذارد. این کتاب مناسب کسانی است که به تاریخ و قدرت، زندگیهای عادی در شرق آفریقا علاقه دارند و طرفداران داستانهای ادبی که به ظرافتهای احساسی و بینشهای پیچیدهٔ داستانی بها میدهند. خواندن این کتاب را به همه کسانی که در پی شناخت تروماهای جمعی و شیوههای درمان آن هستند توصیه میکنیم. اگر از مطالعهٔ داستانهای نویسندگانی مانند چیماماندا انگزی آدیچی، جومپا لاهیری یا کازوئو ایشیگورو لذت میبرید، از مطالعهٔ این کتاب نیز لذت خواهید بُرد.چرا رمان «سرقت» را بخوانیم؟
.
• پیچیدگی اخلاقی زندگی روزمره را به تصویر میکشد: یکی از بزرگترین نقاط قوت «سرقت» توانایی آن در تبدیل برخوردهای عادی، به چهارراههای اخلاقی و عاطفی است. گورنا به پیچشهای داستانی بزرگ یا ملودرام متکی نیست؛ در عوض، او نشان میدهد که چگونه تصمیمات کوچک میتوانند زندگی را تعریف کنند. شخصیتها در مناطق خاکستری اخلاقی زندگی میکنند که در آن درست و غلط هرگز مشخص نیست و منعکسکننده مبارزات واقعی افرادی است که در حال پیمایش قدرت، وابستگی و عزت نفس هستند. • دریچهای زنده به شرق آفریقا پسااستعماری: وقایع «سرقت» در زنگبار و دارالسلام اتفاق میافتد، مکانهایی که توسط ارواح استعمار، هجوم گردشگری و پویایی طبقاتی متغیر شکل گرفتهاند. گورنا بافت این مکانها را با جزئیات نفیس به تصویر میکشد. ریتم خیابانهای شهر، ترکیب زبانها و روابط ناآرام بین مردم محلی و خارجیها را در این کتاب حس خواهید کرد. این کتاب به شما نشان میدهد که چگونه تاریخ در زندگی مردم تأثیرگذار است و تلاقی داستانهای شخصی با نیروهای گستردهتری مانند مهاجرت، سرمایهداری و حافظه را نشان میدهد.
• مضامین بدهی، بردگی و کرامت: عنوان «سرقت» هم معنای تحتاللفظی، هم احساسی و هم نمادین دارد. هر کدام از شخصیتها چیزهایی دارند مانند فرصتها، آزادی یا حتی حس تعلق که از آنها دزدیده شده است. با اینحال، گورنا آنها را به عنوان قربانی نمیداند، بلکه بررسی میکند که چگونه آنها در این فقدانها، کرامت و اختیار را به چالش میکشند. این کتاب نه تنها یک اثر داستانی جذاب است، بلکه یک تحقیق اخلاقی در مورد وضعیت انسان نیز هست.
• سبکی ظریف، شاعرانه و از نظر احساسی غنی: نثر گورنا، متین اما سرشار از احساس است. او با همدلی برای شخصیتهای ناقص مینویسد و اجازه میدهد زندگی درونی آنها به آرامی و صادقانه آشکار شود. هر سطر به گونهای نوشته شده که خوانندگان را قادر میسازد تا درد زیر آرامش را حس کنند. این کتاب مظهری از سکون، دروننگری و اصالت است و نشان میدهد که چگونه زمزمههای خاموش میتوانند پُرصداتر از فریادها باشند.
کتاب «سرقت» را بخوانید چون حقایق آرام اما قدرتمند زندگی بشر را به کلمات کشانده است و نشان میدهد چگونه مردم در جوامعی که هنوز پس از حکومت استعماری در حال تغییر شکل هستند، گناه، عشق، وفاداری و فقدان را با خود حمل میکنند. این یک درام پُرسروصدا نیست، بلکه داستانی عمیق و آرام است و وزن اخلاقی و عاطفی لحظات عادی را به باشکوهی هر چه تمامتر نشان میدهد. گورنا در این رمان از خواننده میخواهد تا سرعت خود را کم کند و تنشهای ظریف بین مردم، بدهیهای ناگفتهای که آنها را به هم پیوند میدهد و راههایی که مهربانی و ظلم میتوانند همزیستی داشته باشند را مشاهده کند.
دربارهٔ نویسنده
.
عبدالرزاق گورنا رماننویس و استاد دانشگاه تانزانیایی و اصالتاً اهل یمن است که در ۱۹۴۸ به دنیا آمد. او در سلطنت زنگبار متولد شد و در دههٔ ۱۹۶۰ به عنوان پناهنده در طول انقلاب زنگبار به بریتانیا نقلمکان کرد. رمانهایش از جمله «بهشت» که در سال ۱۹۹۴ منتشر شد در فهرست نهایی جایزهٔ بوکر و ویتبرد قرار گرفته است. رمان دیگرش با عنوان «کنار دریا» در فهرست اولیهٔ جایزهٔ بوکر و در فهرست نهایی جایزهٔ کتاب لسآنجلس قرار گرفت. در ۱ سپتامبر ۲۰۲۴ گورنا به عنوان استاد ادبیات هنر در دانشگاه نیویورک ابوظبی مشغول به کار شد. در سال ۲۰۲۱ او برای نفوذ بیچونوچرا و دلسوزانهاش در مورد اثرات استعمار و سرنوشت پناهندگان در خلیج بین فرهنگها و قارهها جایزهٔ نوبل ادبیات را دریافت کرد. او هم اکنون استاد بازنشستهٔ ادبیات انگلیسی و پسااستعماری در دانشگاه کنت است.معرفی کتاب مشابه: نیمی از خورشید زرد (Half of a Yellow Sun)
.
کتاب «نیمی از خورشید زرد» اثر چیماماندا انگزی آدیچی (Chimamanda Ngozi Adichie) نویسندهٔ نیجریهای است که بهخاطر داستانسرایی قدرتمندش دربارهٔ هویت، سیاست و میراث استعمار شناخته میشود. وقایع این رمان در دههٔ ۱۹۶۰ در نیجریه رخ میدهد و داستان زندگی سه شخصیت اصلی آن را در طول جنگ داخلی نیجریه و سالهای قبل از آن دنبال میکند. روابط شخصی آنها با افزایش تنشهای سیاسی مورد آزمایش قرار میگیرد و هنگامی که منطقهٔ شرقی به عنوان جمهوری بیافرا اعلام استقلال میکند، آنها گرفتار درگیری وحشیانهای میشوند که هویت و وفاداری آنها را تغییر میدهد. آدیچی از طریق عشق، خیانت و بقا، نشان میدهد که چگونه جنگ، افراد و ملتها را دگرگون میکند و آرمانها را به تراژدی و صمیمیت را به استقامت تبدیل میکند. این رمان از لحاظ تصویرسازی و موضوعی بسیار به رمان «سرقت» نزدیک است و درست مانند آن به هزینههای انسانی تاریخ میپردازد. نویسنده در این رمان نیز نشان میدهد که چگونه استعمار، خشونت و سازش اخلاقی در گوشههای آرام زندگیهای عادی در جریان است. هر دو نویسنده زخمهای به جا مانده از امپریالیسم و روشهای ظریفی را که مردم در جوامعی که با قدرت و فقدان شکل گرفتهاند، با عزت، عشق و گناه هدایت میکنند، آشکار میکنند. از جمله شباهتهای هر دو کتاب میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
• کاوش در هویت پسااستعماری: هر دو رمان نشان میدهند که چگونه پیامدهای استعمار، هویتهای شخصی و ملی را شکل میدهد و نشان میدهد که چگونه افراد سعی میکنند در جوامعی که توسط تاریخ شکسته شدهاند، معنا را بازسازی کنند.
• تمرکز بر پیچیدگی اخلاقی و عاطفی: آدیچی و گورنا از قهرمانان یا تبهکاران ساده اجتناب میکنند؛ شخصیتهای آنها ناقص و انسانی هستند و شرایط آنها را شکل داده و خوانندگان را مجبور میکنند تا با مناطق خاکستری اخلاق و بقا روبرو شوند.
• تصویر زندگیهای عادی تحت فشار تاریخی: چه زنگبارِ گورنا باشد و چه نیجریهٔ آدیچی، هر دو محیط نشان میدهند که چگونه نیروهای جهانی - استعمار، اختلاف طبقاتی یا جنگ - به زندگی خصوصی حمله میکنند و ارتباط انسانی را از نو تعریف میکنند.
• فقدان، عشق و استقامت: هر دو رمان عمیقاً احساسی هستند و نشان میدهند که چگونه عشق حتی در میان ویرانیها پابرجا میماند و چگونه مردم پس از خیانت، خشونت یا آوارگی برای حفظ عزت تلاش میکنند.
• داستانسرایی ظریف و همدلانه: آدیچی و گورنا از یک قدرت روایی آرام برخوردارند. آنها درد و زیبایی را از طریق خویشتنداری آشکار میکنند و به خوانندگان اعتماد میکنند تا عمق زیر آرامش نثر خود را احساس کنند.
سخن پایانی
.
کتاب «سرقت» اثری است که فضاهای بین کلمات را پُر کرده است و حتی در این کتاب سکوتها، مکثها و نگاهها نیز معنا دارند. این رمان با شوک و سروصدا جلب توجه نمیکند، بلکه از طریق حقیقت آرام خود توجهها را به خود جلب میکند. هر مهربانی در «سرقت» مانند یک شورش، هر ظلمی مانند زخمی است که از گذشته به جا مانده است. گورنا از طریق داستانسرایی پُر مهارت خود نشان میدهد که دزدی همیشه به معنای از دست دادن مال نیست، بلکه میتواند دزدی زمان، عشق، عزت یا فرصت باشد. او با نشان دادن اینکه چگونه شخصیتهایش با آنچه از آنها گرفته شده زندگی میکنند، درک را به زندگی ما بازمیگرداند.دنیای «سرقت» سواحل مرطوب زنگبار، خیابانهای شلوغ آن، سایههای نفوذ استعماری آن - هم صمیمی و هم گسترده به نظر میرسد. نگاه گورنا مصمم و در عین حال دلسوزانه است؛ او از هیچچیزی را ساده نکرده است. کشمکشهای شخصیتها با وفاداری، غرور و شرم، منعکسکنندهٔ اقتصادهای اخلاقی پیچیدهای است که بر تمام جوامعی که هنوز از استثمار در حال بهبودی هستند، حاکم است. خواندن این رمان مانند کنار زدن لایههای سکوت برای یافتن ضربان قلب مردمی است که آموختهاند بیسروصدا تحمل کنند، اما هرگز عزت نفس خود را از دست نمیدهند.
«سرقت» تأملی است بر آنچه پس از فقدان باقی میماند. تکههای عشق، سوسوی امید، پیوندهای شکنندهای که ما را با وجود خیانت در کنار هم نگه میدارند. نثر گورنا به ما میآموزد که رستگاری در پشتکار و در تلاش برای مراقبت کردن از دیگران است، حتی زمانی که دنیا دلیلی به دست ما برای بیخیالی میدهد. رمان بدون پایانبندی دقیق به پایان میرسد، همانطور که زندگی اغلب این کار را میکند، اما پژواک آن لطیف و عمیق است. خواننده را با سوالی مواجه میکند که هم شخصی و هم جهانی به نظر میرسد: چگونه میتوانیم در جهانی که بر پایهٔ این همه دزدی نامرئی و فساد ساخته شده است، صادقانه زندگی کنیم؟
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













