

رویای بازگشت (پالتویی)
انتشارات میردشتی منتشر کرد:
«رویای بازگشت» رمانی است که به موضوعات مهم و چالشبرانگیزی مانند تبعید، حافظه، خشونت سیاسی، و جستجوی هویت میپردازد. کاستیانوس مویا با تمرکز بر شخصیت اراسمو، به بررسی تأثیرات مخرب جنگ و خشونت بر روان انسان میپردازد و نشان میدهد که چگونه این تجربهها میتوانند تا سالها پس از پایان جنگ، فرد را رها نکنند. علاوه بر این، رمان به مسئلهی تبعید و دشواریهای زندگی در تبعید نیز میپردازد و نشان میدهد که چگونه تبعید میتواند منجر به ازخودبیگانگی، انزوا و احساس بیگانگی در فرد شود. «رؤیای بازگشت» همچنین به مسئلهی حافظه و نقش آن در شکلدهی هویت فردی و جمعی میپردازد و نشان میدهد که چگونه خاطرات، حتی خاطرات تلخ و دردناک، میتوانند به بخشی از هویت فرد تبدیل شوند.
این کتاب، داستان اراسمو آراگون، نویسندهای تبعیدی اهل السالوادور را روایت میکند که در مکزیکوسیتی زندگی میکند. اراسمو، شخصیتی پارانویید و پریشان است که از یکسو گرفتار خاطرات تلخ گذشته و جنگ داخلی ویرانگر السالوادور است و از سوی دیگر، با وسواس و اشتیاق فراوان، رؤیای بازگشت به وطن را در سر دارد. او در مکزیکو نیز احساس غربت و انزوا میکند و نمیتواند با محیط جدید و زندگی در تبعید سازگار شود. کاستیانوس مویا با استفاده از تکنیک جریان سیال ذهن و زبانی تند و گزنده، بهخوبی آشفتگیهای ذهنی و روحی اراسمو را به تصویر میکشد و خواننده را در دنیای پرتلاطم و وهمآلود او غرق میکند.
فروشگاه اینترنتی ۳۰بوک
دربارهٔ کتاب
.
داستان «رویای بازگشت» در سال ۱۹۹۱ و در مکزیکوسیتی رخ میدهد و دربارهٔ اراسمو آراگون شاعر و روزنامهنگار تبعیدی از السالوادور است. او حدود یک دهه قبل از قتل و آشوب جنگ داخلی گریخته است؛ پدرش و پسرعمویش به قتل رسیدند و او نیز ممکن است چیزهایی دیده یا انجام داده یا گفته باشد که در آن دوران سورئال، شکنجه و حذف برایش به ارمغان میآورد. اما اکنون جنگ داخلی پایان یافته و اراسمو «رویای بازگشت» به السالوادور و راهاندازی یک مجلهٔ سیاسی را در سر میپروراند.«رویای بازگشت» روایت دیوانهوار این نویسندهٔ پارانویدی و الکلی از حدود یک ماه قبل از سوار شدن به هواپیما به مقصد سن سالوادور است. به جز همسر و دخترش، تقریباً تمام کسانی که او با آنها صحبت میکند، پناهندگان السالوادوری با گرایشهای سیاسی مختلفی هستند که هر کدام خاطرات و ترسهای خاص خود را از سرزمین مادریشان دارند. پس از آن او برای درمان دردهای شدید کبدی خود به پزشک مراجعه میکند که معلوم میشود یک السالوادوری است و او را متقاعد میکند تحت هیپنوتیز قرار بگیرد.
پس از اینکه او از طریق هیپنوتیزم به سراغ تسکین درد کبد خود میرود و درحالیکه با وجود درمانها، بیش از همیشه مشروب میخورد، معدود مکانیسمهای کنترل تکانهاش به سرعت از بین میروند و واقعیت به ندرت در افکار او نفوذ میکند. نقشههای قتل احمقانه، بحثهای نیمه دیوانهوار، یاوهگوییهای هیستریک به سرعت زندگی او را دگرگون میکند. آیا او میتواند به خانه برگردد یا این فقط یک رویای دستنیافتنی است؟
ویژگیهای برجستهٔ کتاب
.
«رویای بازگشت» تصویری روانشناختی و قدرتمند از تبعید، خاطرات و آرزوی بازگشت به خانه است. این رمان، آسیبهای شخصی را با وقایع سیاسی ادغام میکند و با استفاده از روایتهای تکهتکه و رویاگونه مرز بین واقعیت و خیال را محو کرده و به داستان یک روزنامهنگار تبعیدی درگیر درد جسمی، مشکلات زناشویی و پارانویای سیاسی میپردازد. نویسنده در این رمان نشان میدهد که آرزوی بازگشت به خانه چقدر میتواند دشوار، پر از اضطراب و دوگانگی باشد. ویژگیهای برجستهٔ این کتاب عبارتاند از:• تعامل عمیق با روان تبعیدی: درگیریهای درونی اراسمو بین آرزوی بازگشت به خانه و ترس از آنچه بازگشت ممکن است به همراه داشته باشد، با ظرافت تمام در این کتاب به تصویر کشیده شده است.
• حافظه و ترومای غیرقابل اعتماد: نقش خاطرات سرکوب شده، هیپنوتیزم درمانی و خودفریبی احتمالی نقش محوری دارد. خواننده اغلب مطمئن نیست که آیا خاطرات خاص حقیقت تحت اللفظی هستند یا نمادین، یا حتی خیالی.
• پسزمینه سیاسی و تاریخی: جنگ داخلی السالوادور، تجربهٔ تبعید سیاسی، عدم قطعیت مذاکرات صلح همگی در این کتاب به تصویر کشیده شدهاند که بر زندگی عاطفی شخصیت اصلی فشار میآورند.
• طنز تلخ و گزنده: در میان اضطراب، پارانویا و ابهام اخلاقی، لحظاتی از شوخ طبعی نیز وجود دارد که نویسنده از آن برای روشن کردن پوچی موقعیتهای خاص یا برانگیختن حس داستان استفاده کرده است.
• ابهام و منطق رویا: ساختار روایت اغلب بین زندگی بیداری، توهم، حافظه یا خیال در نوسان است و فضایی ایجاد میکند که در آن رویای بازگشت زیر سوال میرود: آیا این یک رویا، کابوس یا هر دو است؟
• پیچیدگی اخلاقی: شخصیتها صرفاً قهرمان یا شرور نیستند. اراسمو نه تنها با تهدیدهای سیاسی خارجی، بلکه با تهدیدهای داخلی نیز روبهرو میشود.
• کوتاه اما پُرمعنی: اگرچه رمان طولانی نیست، اما وزن عاطفی، سیاسی و روانشناختی زیادی دارد. ریتم آن به سمت پارانویای فزاینده و فروپاشی درونی اراسمو پیش میرود.
بازخوردها به رمان «رویای بازگشت»
.
• درخشان، ویرانگر و فوقالعاده زیبا. کریس فاتز (Chris Faatz)• بهطرز درخشانی خندهدار و نگرانکننده... کاستیانوس مویا اضطراب را به شکلی هنری و عملی شورشی تبدیل کرده و پارانویا را به عنوان شاخصی مثبت از پوسیدگی ذهنی نشان میدهد. ناتشا ویمر، مجلهٔ نیشن (Natasha Wimmer, The Nation)
• افزودهای خوشایند و چشمگشا به این ادبیات جدید کابوس آمریکای لاتین. اندرسون تپر، تایماوت نیویورک (Anderson Tepper, Time Out New York)
• طنز تند، مانند یک فیلم باستر کیتون یا یک بمب ساعتی. روبرتو بولانیو (Roberto Bolaño)
این کتاب مناسب چه کسانی است؟
.
این کتاب مناسب کسانی است که به داستانهای روانشناختی، درام سیاسی و داستانهایی علاقه دارند که به بررسی تبعید و هویت میپردازند. همچنین این کتاب مناسب علاقهمندان به ادبیات، روزنامهنگارها یا نویسندگانی است که داستانهای طنز تلخ علاقه داشته باشند. دانشجویان و علاقهمندان به ادبیات آمریکای لاتین نیز از مطالعهٔ این کتاب لذت خواهند بُرد. همچنین کسانی که دست به مهاجرت زدهاند و دور از وطن زندگی میکنند موضوع این رمان و کشمکشهای درونی شخصیت اصلی را بسیار جذاب خواهند یافت.چرا رمان «رویای بازگشت» را بخوانیم؟
.
• کاوش عمیق روانشناختی از تبعید و پارانویا: مویا دنیای درونی پیچیدهای را برای اراسمو آراگون، شخصیت اصلی داستان، که تجسم اضطرابهای آوارگی و آسیبهای خشونت سیاسی است، خلق میکند. سقوط او به پارانویا و شک به خود چنان واضح به تصویر کشیده شده است که خوانندگان در کنار او سردرگمی را تجربه میکنند. این رمان فقط فشار روانی تبعید را توصیف نمیکند بلکه شما را در آن غرق میکند. این امر، آن را برای خوانندگانی که میخواهند بفهمند چگونه نیروهای سیاسی خارجی میتوانند هویت و ادراک شخصی را منحرف کنند، ایدهآل میکند.• تاریخ سیاسی را با درام شخصی ترکیب میکند: این رمان که در دوران پس از ناآرامیهای مدنی السالوادور اتفاق میافتد، شکاف بین آسیبهای جمعی و رنج را نشان میدهد. مویا انقلاب یا تبعید را رمانتیک جلوه نمیدهد؛ در عوض، نشان میدهد که چگونه هر دو میتوانند حس ثبات فرد را از بین ببرند. این کتاب نشان میدهد که چگونه رویدادهای سیاسی روان فرد را شکل میدهند. شما نه تنها حقایقی در مورد جنگ و تبعید خواهید خواند، بلکه هزینه انسانی آنها را نیز احساس میکنید.
• سبک آن تیز، طنز تلخ و پر از تنش است: نثر مویا ریتمی دارد که منعکس کنندهٔ افکار مارپیچ شخصیت اصلی است: پرتنش، شوخ طبعانه و گاهی اوقات به طرز مضحکی خندهدار. این طنز تلخ جدیت داستان را تضعیف نمیکند؛ آن را تیزتر میکند. شما لحظهای میخندید و لحظهای دیگر مضطرب میشوید. تضاد بین طنز و وحشت، روایت را زنده و غیرقابل پیشبینی نگه میدارد و نشان میدهد که چگونه خنده میتوان در تجربه انسانی با ناامیدی همزیستی داشت.
• زیرسؤال بردن واقعیت از طریق داستانسرایی رویاگونه: عنوان کتاب به مضمون اصلی کتاب یعنی مرز مبهم بین رویا و واقعیت اشاره دارد. هیپنوتیزم، فراموشی و توهم، آنچه را که میتوانیم در مورد داستان راوی به آن اعتماد کنیم، پیچیده میکند. این منطق رویاگونه، شما را به زیر سوال بردن واقعیت وا میدارد که منعکسکننده عدم قطعیت کسانی است که در تبعید یا آسیب روحی زندگی میکنند. اگر از رمانهایی لذت میبرید که ادراک را به چالش میکشند و تفسیرهای متعددی را میطلبند، «رویای بازگشت» از ابتدا تا انتها شما را درگیر خود خواهد کرد.
رمان «رویای بازگشت» را بخوانید چون ترکیبی قدرتمند از عمق روانشناختی، تفسیر سیاسی و نوآوری ادبی است. مویا از طریق داستان یک روزنامهنگار تبعیدی که از پارانویا، گناه و حسرت رنج میبرد، خواننده را دعوت میکند تا در معنای خانه، اعتبار حافظ و شکنندگی ذهن انسان تأمل کنند. این کتاب کوتاه اما لایهلایه است و واقعگرایی را با منطقی رویاگونه ادغام کرده که تأثیر ماندگاری بر هر کسی خواهد گذاشت که به چگونگی در هم تنیدگی واقعیتهای شخصی و سیاسی علاقه داشته باشد.
دربارهٔ نویسنده
.
اوراسیو کاستیانوس مویا رماننویس، نویسندهٔ داستان کوتاه و روزنامهنگار است که در ۱۹۵۷ به دنیا آمد. او در هندوراس متولد شد ولی در چهارسالگی به همراه خانوادهاش به السالوادور رفت و در آنجا بزرگ شد و یکی از مهمترین نویسندگان این کشور محسوب میشود. او تا سال ۱۹۷۹ در آنجا زندگی کرد و سپس برای مدت کوتاهی به دانشگاه یورک در تورنتو رفت. یک بار به خانه بازگشت و شاهد تظاهرات دانشجویان و کارگران غیرمسلح بود که در آن بیستویک نفر به دست تک تیراندازان دولتی کشته شدند. او در ماه مارس همان سال السالوادور را ترک کرد، اما برای تحصیل به کانادا بازنگشت و درعوض به کاستاریککا و مکزیک سفر کرد و به روزنامهنگار مشغول شد.در سال ۱۹۹۱ به السالوادور بازگشت تا برای یک مجله فرهنگی ماهانه بنویسد و در سال ۱۹۹۵ در تأسیس نشریه هفتگی «پریمرا پلانا» (Primera Plana) مشارکت داشت و تا سال ۱۹۹۶ در آنجا کار کرد. در طول چند سال بعد چندین رمان نوشت و منتشر کرد. شخصیت اصلی رمانش با نام «انزجار» (Revulsion) شبیه به توماس برنهارد است که پس از ۱۸ سال به السالوادور بازمیگردد تا یک انتقاد تند ۱۱۹ صفحهای علیه این کشور مطرح کند. این رمان برخی از اهالی السالوادور را خمشگین کرد و برخی خواستار ممنوعیت کتاب شدند و برخی دیگر آن را به آتش کشیدند. مادرش را تهدید به مرگ او کردند و در سال ۱۹۹۷ کاستیانوس مویا از السالوادور گریخت. پس از آن او به مدت ده سال و از سال ۲۰۰۲ در تبعید خودخواسته در مکزیکوسیتی زندگی کرد و شروع به نوشتن رمان جدیدی به نام «گواتمالا: هرگز!» (Nunca más!) کرد که اولین اثر او بود که به انگلیسی ترجمه شد.
جوایز و افتخارات
.
در برنامهٔ نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت از اوراسیو کاستیانوس مویا حمایت شد و اقامت تحصیلی و پناهندگی به عنوان نویسندهٔ مقیم به او اعطا شد. در سال ۲۰۰۹ او به عنوان محقق مهمان در دانشگاه توکیو فعالیت داشت و درحال حاضر در دانشگاه آیووا تدریس میکند و ستوننویس ثابت مجلهٔ Sampsonia Way است که در آن به دنبال موضوعاتی است که بحثها و دیدگاههای جدید به راه میاندازد و جنجال به پا میکند. اولین رمان او به نام (La diaspora) که مربوط به تبعیدیان جنگ داخلی السالوادور است در سال ۱۹۸۸ برندهٔ جایزهٔ Premio Nacional de la Novela شد که دانشگاه مرکزی آمریکا به او اهدا کرد. در سال ۲۰۱۴ نیز او جایزهٔ روایت ایبرو-آمریکایی مانوئل روخاس شیلی (Chile's Manuel Rojas Ibero-American Narrative Award) را دریافت کرد.معرفی کتاب مشابه: تبعیدیها (Exiles)
.
کتاب «تبعیدیها» اثر جیمز جویس (James Joyce) نویسندهٔ ایرلندی است که آثارش اغلب منعکسکنندهٔ کشمکشهای هویتی، تبعید و مشکلات عاطفی است. در این کتاب نویسنده روابط پیچیدهٔ بین شخصیت اصلی ریچارد و دو شخصیت دیگر را، هنگامی که ریچارد پس از سالها اقامت در خارج از کشور به ایرلند بازمیگردد، بررسی میکند. در این کتاب نویسنده به صداقت عاطفی، حسادت و این سوال میپردازد که آیا آزادی واقعی میتواند در عشق و وفاداری وجود داشته باشد یا خیر.جویس، بسیار شبیه به «رویای بازگشت»، از موضوع بازگشت به خانه پس از تبعید نه به عنوان یک عمل پیروزمندانه، بلکه به عنوان یک سفر درونی که با شک، خاطره و شکنندگی عاطفی همراه است، استفاده میکند و درست مانند «رویای بازگشت» این کتاب نیز دربارهٔ انسانهایی است که میان بازگشت و گریز از وطن سرگرداناند و کتاب مملو از گفتوگوهای درونی، تردید و کشمکشهای عاطفی است. از جمله شباهتهای هر دو کتاب میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
• تبعید و بازگشت: در هر دو کتاب شخصیتهای اصلی با پیامدهای عاطفی و روانی بازگشت به خانه پس از سالها دوری دست و پنجه نرم میکنند. «بازگشت» آنها بیشتر به یک مصیبت روانی تبدیل میشود.
• تضاد درونی و پارانویا: هر دو داستان بر آشفتگی درونی شخصیت اصلی تمرکز دارد و نشان میدهد که چگونه ذهن میتواند واقعیت و روابط را تحریف کند.
• کاوش در آزادی و حقیقت: جویس و مویا این سوال را مطرح میکنند که آیا آزادی شخصی در میان عشق، گناه و انتظارات اجتماعی امکانپذیر است یا خیر. هر دو نویسنده شخصیتهایی را به تصویر میکشند که آرزوی اصالت دارند اما در دام ناامنیهای خود گرفتار میشوند.
• رئالیسم روانشناختی: نویسندگان در هر دو کتاب کمتر به وقایع بیرونی و بیشتر به حالات درونی ذهن پرداختهاند که از طریق دروننگری، گفتگو و ابهام بیان میشوند.
• محو شدن حافظه و واقعیت: در هر دو اثر، حافظه نقشی فریبنده ایفا میکند؛ آنچه شخصیتها به یاد میآورند یا تصور میکنند از آنچه واقعاً اتفاق افتاده غیرقابل تشخیص میشود و فضایی رویاگونه و نامطمئن ایجاد میکند.
سخن پایانی
.
اوراسیو کاستیانوس مویا در کتاب «رویای بازگشت»، ایدهٔ ساده بازگشت به خانه را به یک هزارتوی وجودی پیچیده تبدیل کرده است. آنچه که با آرزوی بازگشت یک مرد به سرزمین مادریاش آغاز میشود، به تأملی در هویت، گناه و تداوم فراموشنشدنی خاطره تبدیل میشود. ذهن اراسمو آراگون هم زندان اوست و هم میدان نبردش و نویسنده این میدان نبرد را به زیبایی به تصویر کشیده است. خواننده از طریق نثر جذاب و تقریباً کلاستروفوبیک مویا، فقط شاهد تبعید یک روزنامهنگار نیست؛ بلکه در ضربان قلب بیقرار او ساکن است؛ جایی که هر رویای بازگشتی در سایهٔ ترس و عدم اطمینان قرار میگیرد.بااینحال، در زیر طنز تازیک و اضطراب روانی خود، این رمان از یک حقیقت جهانی سخن میگوید و آن این است که خانه همیشه جایی نیست که به سادگی بتوان به آن بازگشت. مویا به خواننده نشان میدهد که زمان مردم را به اندازهٔ ملتها تغییر میدهد و گذشته میتواند به اندازهٔ زمان حال فریبنده باشد. وقایعی که شخصیت اصلی داستان هنگام بازگشت به خانه از سر میگذراند و خاطرات غیرقابل اعتماد و افکار مارپیچ او، همگی نشان میدهند که مرز بین آنچه بودیم و آنچه شدهایم ممکن است که چقدر شکننده باشد.
این رمان فقط داستانی ساده دربارهٔ بازگشت به خانه نیست، بلکه دربارهٔ مواجهه با انتخابها، حرفهای ناگفته و خودهایی است که در طول مسیر گم شدهاند. این رمان خواننده را به چالش میکشد تا ببیند آیا میل بازگشت به خانه یک توهم خطرناک است یا شاید هم بتواند به نوعی مرهم و شفا تبدیل شود.
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم











































