

نمک به حرام
انتشارات مان کتاب منتشر کرد:
پل بیتی ( متولد 1962 ) شاعر و داستاننویسِ تحسینشدۀ امریکایی است. مهمترین اثر او، رمان نمکبهحرام، در سال 2016 برندۀ جایزۀ من بوکر شد، و بیتی اولین نویسندۀ امریکایی است که به دریافت این جایزه نائل آمده. راویِ سیاهپوست این داستان، با طنزی نیشدار و تندوتیز، و زبانی گاه عامیانه و گاه شاعرانه، جامعۀ امروز امریکا را به نقد میکشد و بهخصوص بر سنتهای ریشهدار نژادپرستی و بحران عدالت انگشت میگذارد. راوی، پس از وقایعی که در زندگی با آنها رودررو میشود، تصمیم میگیرد در زادگاهش تبعیض و تفکیک نژادی برقرار کند: دست به تفکیک مدارس میزند، در اتوبوسهای شهری اولویت نشستن را به سفیدپوستان میدهد و... در ضمنِ این ماجراهای مضحک که با طنزی سیاه و جذاب روایت میشوند، راوی در لایهای دیگر به نقد و افشای ساختار نژادپرستانۀ جامعۀ معاصر امریکا میپردازد، جامعهای یکسره غرق در آپارتاید که آن را به صد قلم آرایش کرده تا ماهیت واقعیاش مکتوم بماند.
فروشگاه اینترنتی سیبوک
داستان در شهری خیالی به نام دیکنز (Dickens) در حاشیهی جنوبی لسآنجلس جریان دارد؛ شهری فقیر، فراموششده و پر از تضادهای نژادی و طبقاتی که بعدها دولت آن را بهطور کامل از نقشهی رسمی ایالت حذف میکند تا چهرهی «درخشان» کالیفرنیا حفظ شود.
راوی، مردی سیاهپوست است که در این شهر بزرگ شده و پس از مرگ پدرش ــ جامعهشناسی عجیب و جنجالی ــ خود را در برابر جهانی میبیند که وعدهی برابری و عدالت داده اما چیزی جز تبعیض، فقر و بیهویتی نصیبش نکرده است. پدرش در دوران کودکی او را سوژهی آزمایشهای روانشناختی نژادمحور میکرد و وعده میداد که روزی حاصل تحقیقاتش خانواده را نجات خواهد داد؛ اما با مرگش، چیزی جز بدهی و ناامیدی باقی نمیگذارد.
راوی در واکنش به این وضعیت، تصمیمی شگفتانگیز و نمادین میگیرد: بازگرداندن بردهداری و تفکیک نژادی در شهر خودش! او تلاش میکند دوباره مرزهای نژادی را برقرار کند تا بلکه جامعهاش به خود بیاید و به گذشته نگاه کند.
بیتی با نثری پرشتاب، شوخطبع و سرشار از طنز سیاه، در قالب این داستان، از پوچی شعارهای سیاسی و شکست پروژهی برابری نژادی در آمریکا میگوید. «نمکبهحرام» اثری است که مرز میان خنده و اندوه را از بین میبرد؛ خندهای که از دل فاجعه برمیخیزد.
اهمیت کتاب
«نمکبهحرام» نهتنها یکی از مهمترین رمانهای دههی اخیر آمریکاست، بلکه اثری است که در تاریخ ادبیات معاصر، نقطهی عطفی در ادبیات نژادی، طنز اجتماعی و نقد فرهنگی به شمار میآید.
پل بیتی با بهرهگیری از زبانی آمیخته از طنز سیاه، گفتار خیابانی، ارجاعات ادبی، فرهنگی و موسیقایی، تصویری عمیق از جامعهای ارائه میدهد که هنوز درگیر گذشتهی تبعیضآمیز خود است.
این رمان، هم به سنت طنز آمریکایی مارک تواین و کورت وونهگات وفادار است و هم با بیپروایی خاص خود، وارد قلمرویی میشود که کمتر نویسندهای جرأت نزدیکشدن به آن را داشته است.
«نمکبهحرام» نقدی است بر مفهوم «پس از نژادپرستی» (post-racial America) و طعنهای تلخ به جامعهای که در ظاهر، تبعیض را پشت سر گذاشته اما در باطن، هنوز اسیر ساختارهای نژادمحور است.
این کتاب مناسب چه کسانی است؟
- خوانندگانی که به طنزهای تلخ و چندلایه علاقه دارند؛
- دوستداران ادبیات اجتماعی و سیاسی آمریکا؛
- پژوهشگران حوزهی نژاد، هویت و جامعهشناسی فرهنگی؛
- علاقهمندان به نویسندگانی مانند رالف الیسون (مرد نامرئی) و چاک پالانیک (باشگاه مشتزنی)؛
- و همهی کسانی که میخواهند نگاهی بیرحمانه اما واقعگرایانه به مفاهیم عدالت و برابری بیندازند.
جوایز و افتخارات
برندهی جایزهی معتبر Man Booker Prize در سال ۲۰۱۶؛
برندهی جایزهی National Book Critics Circle Award در بخش داستان (۲۰۱۵)
انتخابشده بهعنوان یکی از بهترین کتابهای سال ۲۰۱۵ از سوی The New York Times Book Review و The Wall Street Journal
نامزد نهایی جایزهی PEN/Faulkner برای داستان بلند
معرفی کتاب مشابه: محبوب (Beloved) تونی موریسون
رمان «محبوب» شاهکاری از تونی موریسون، نویسندهی برندهی نوبل ادبیات، است که با زبانی شاعرانه و پرقدرت، کابوس ماندگار بردهداری را روایت میکند. داستان در قرن نوزدهم و پس از جنگ داخلی آمریکا میگذرد و بر زندگی زنی سیاهپوست به نام سِت (Sethe) تمرکز دارد؛ زنی که از مزرعهای بردهدارانه گریخته، اما گذشتهی پر از خشونت و گناهش او را رها نمیکند.
روح دختری که او در کودکی از ترس بردهشدن کشته است، بازمیگردد تا در قالب زنی مرموز به نام محبوب (Beloved) زندگی سِت را درهم بریزد.
«محبوب» ترکیبی درخشان از واقعگرایی و رئالیسم جادویی است؛ اثری که گذشتهی سیاه بردهداری را به شکلی استعاری زنده میکند. همانگونه که نمکبهحرام با طنزی تلخ به ریشههای نژادپرستی میتازد، موریسون در این رمان از زخمهای روانی و جمعی سیاهپوستان آمریکا سخن میگوید.
این اثر نه فقط روایتی تاریخی، بلکه کاوشی عمیق در مفهوم آزادی، مادرانگی، گناه و بخشش است؛ رمانی که مرز میان واقعیت و خیال را میشکند و خواننده را با سنگینی وجدان یک ملت روبهرو میکند.
تحسین از کتاب
صد صفحهی نخست رمان جدید پل بیتی، نمکبهحرام، از تندترین، گزندهترین و جسورانهترین صفحات آغازینِ یک رمان آمریکایی است که در ده سال اخیر خواندهام. از بس جملات درخشان و طعنهآمیز داشت، از زیرخطکشیدن آنها دست کشیدم چون دستم خسته شد... این صفحات شبیه به تکگوییها و اجراهای تکاندهندهی کریس راک، ریچارد پرایر و دیو چپل است که در دل نگاهی طنزآمیز، اما بهطرز شگفتی حساس و ادبی و تاریخی پیچیده شدهاند... شوخیها از اعماق وجودت برمیخیزند، و سیل طنز در این رمان آگاهانه و شگرف لحظهای قطع نمیشود... این اثر تو را در جایی زمین میگذارد که کیلومترها از نقطهی شروعش فاصله دارد. دُوایت گارنر (Dwight Garner)، نیویورک تایمز (The New York Times)
نمکبهحرام از مهمترین و در عین حال دشوارترین رمانهای آمریکایی قرن بیستویکم است، رمانی گزنده و تکاندهنده که خوانندگانش هرگز فراموش نخواهند کرد. کیسه لیمون (Kiese Laymon)، لسآنجلس تایمز (Los Angeles Times)
نمکبهحرام نه فقط یکی از خندهدارترین رمانهای آمریکاییِ سالهای اخیر است، بلکه شاید نخستین رمانِ واقعاً بزرگِ طنز قرن بیستویکم باشد... شاهکاری کمدی، اما فراتر از آن: یکی از هوشمندانهترین و صادقانهترین بازتابها دربارهی نژاد و هویت در آمریکاست. مایکل شاب (Michael Schaub)
نمکبهحرام درخشان است. حیرتانگیز است. انگار فرشتگان دیوانه آن را نوشتهاند. سارا سیلورمن (Sarah Silverman)
دربارهی نویسنده
پل بیتی (Paul Beatty) متولد ۱۹۶۲ در لسآنجلس است. او کار خود را بهعنوان شاعر آغاز کرد و دو مجموعه شعر منتشر نمود که مورد توجه قرار گرفتند.
بیتی فارغالتحصیل دانشگاه بوستون و استاد نویسندگی خلاق در دانشگاه کلمبیا است. پیش از «نمکبهحرام»، چند رمان دیگر نوشت، اما «نمکبهحرام» او را به شهرت جهانی رساند و به عنوان یکی از تیزبینترین و نترسترین صداهای ادبیات معاصر آمریکا شناساند.
سبک نوشتاری بیتی ترکیبی از زبان روزمره، گفتار سیاهپوستان شهری، اشارات فرهنگی و ریتم شاعرانه است؛ نثری که هم خنده بر لب میآورد و هم حقیقتی تلخ را در قلب خواننده مینشاند.
سخن پایانی
«نمکبهحرام» رمانی است که نمیتوان آن را صرفاً طنز یا نقد سیاسی دانست؛ این اثر، بیانیهای ادبی دربارهی هویت و بیعدالتی در دنیای مدرن است. بیتی با هوش و شجاعتی کمنظیر، ما را وادار میکند از خود بپرسیم:
آیا واقعاً از گذشتهی تبعیضآمیزمان عبور کردهایم، یا فقط نامش را از نقشه حذف کردهایم؟
خواندن این کتاب تجربهای است میان خنده و شرم، میان حقیقت و پوچی. «نمکبهحرام» نهتنها یک رمان، بلکه آیینهای است برای نگریستن به جهان، و شاید به خودمان.
در بخشی از کتاب میخوانیم
اگر بهشتی هست که ارزش آن همه مشقتی را که انسانها برایش میکشند داشته باشد، محض خاطر پدرم، امیدوارم یک ژورنال ملکوتی روانشناسی هم در آن منتشر بشود، ژورنالی که نتایج آزمایش شکست خوره را منتشر میکند، چون انتشار نظریههای اثبات نشده و نتایج منفی همانقدر مهم است که انتشار تحقیقاتی ثابت میکنند شراب قرمز بر هر درد بیدرمان دواست، چیزی که همیشه میدانستهایم.البته اینطور هم نیست که تمام خاطراتم از پدر بد باشند. هر چند رسماً و عرفاً من تنها فرزند او بودم، اما مثل قاطبهی مردان سیاهپوست او هم بچه زیاد داشت. تمام اهالی دیکنز تخم و ترکهی او بودند. با اینکه با اسبها رابطهی خوبی نداشت، در شهر او را به اسم «نجواگر کاکاسیاهها» میشناختند. هر وقت «مغز نداشته»ی کاکاسیاهی رد میداد و لازم بود یکی با حرف او را رام کند تا از درخت یا پل بزرگراه بیاید پایین، پدرم را صدا میزدند. پدر کتاب مقدس روانشناسیاش را میزد زیر بغل و راه میافتاد، کتابی با عنوان طراحی تغییر نوشتهی وَرِن بنیس، کِنِت بِن و رابرت چین.آخری روانشناس آمریکایی چینیتبار کم اقبال و قدرنادیدهای بود که هر چند پدر هرگز ندیده بودش، اما خود را مرید او میدانست.
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم











































