

انتشارات برج منتشر کرد:
هفت روز مانده به چهلسالگی پیمان؛ هفت روز برای گریز از نفرینی موروثی که گریبان مردان خاندان زمانی را میگیرد...
شفانامه را مهناز داده بود به جهانگیر و او هم داشت دقیق و محتاط صفحهبهصفحهاش را نگاه میکرد، و اولبارش بود که داشت متن نسخهی خطیِ گرانقیمتِ معاملی را میخواند، میخواند تا بفهمد، سردربیاورد، بداند چیست، چیست که از هزار سال قبل تا امروز تأثیرگذار و حتا تعیینکنندهای حیاتی است.»
پیمان زمانی، آخرین بازماندهی تبار «زمانی» است. مردان تبار «زمانی» از پیش از سدهی چهارم هجری تا به امروز به یک بیماری درونتباری به چهل سالگی که میرسند، میمیرند، و پیمان زمانی که یک هفته دارد تا چهل سالگی، از نوجوانی همهی زندگیاش را صرف پیدا کردن کتاب «شفانامه»ای کرده که نیای کیمیاگر او «ابنزمان» در سدهی چهارم آن را نوشته و در آن محلول درمان این بیماری را آورده است، اما کتاب در همان زمان دزدیده شده و تا به امروز هیچ کس ردی از آن ندارد. حالا عتیقهبازان و فرصتطلبان و شیادان حریصانه در پی «شفانامه»اند تا با فروش آن به پیمانِ دم مرگ و غارت ثروت کلانش به او زندگی دراز اما فقیرانه بدهند، کتابی که هیچ کسشان آن را ندیده و کسی آن را نمیشناسد و نامش در هیچ الفهرستی نیامده است. در این بین افسان پدیدار میشود، زنی جوان و زیبا و دانا، با حضوری مبهم و مرموز در موضوع «شفانامه»، که دل پیمان را میبرد و خود دلباختهی او میشود، آن هم وقتی فقط هفت روز به چهل سالگی پیمان باقی مانده است...
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده











































