

انتشارات سوره مهر منتشر کرد:
به آن لحظهای که از وسط روز منتظرش بودم، نزدیک شدم. خداخدا کردم ناخوش نباشد و زود موافقت کند. نمیدانستم چطور شروع کنم. گیر کرده بودم. داشتم پسوپیش میکردم حرفی را که میخواستم بزنم که یکهو سمیه پرید وسط و گفت: «آقاجونی! عبدالله میخواد بره توی ارتش تفنگ دستش بگیره!» یک لحظه گُر گرفتم. هم خوشحال شدم که کارم را ساده کرد و هم ناراحت که چرا گند زد به مقدماتی که برای پیش کشیدن موضوع چیده بودم. با آن عبارت «آقاجونی» که مختص خودش است و هیچکس جز او اینطور آقاجون را صدا نمیکند، دوپایی پرید وسط قصه. حالا باید منتظر واکنش آقاجون میماندم.همین که شنید، سرش را چرخاند سمتم و با حالتی از عصبانیت گفت: «عبدالله! آبجیت چی میگه؟»
بریدهای از کتاب ناخلف
خبردار میایستم. به سرووضعم دقیق میشوم. در حضور بزرگ ارتشتاران با زیرشلوار و زیرپیراهنی ایستادهام! دارم از خجالت آب میشوم. چطور چنین چیزی ممکن است؟ باورم نمیشود. کاش زمین دهان باز میکرد و من را در خودش فرومیبرد، ولی در این موقعیت قرار نمیگرفتم.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
دربارهی کتاب
تاریخ معاصر ایران در صد سال اخیر دستخوش تغییرات بسیار گستردهای بوده است که باعث خلق روایتهایی بسیار گسترده در ایران و کشورهای دیگر بوده است. سقوط آخرین پادشاهان قاجار و به سلطنت رسیدن پهلوی همزمان با آغاز مدرنیسم در ایران تجربیات جدیدی را در فرهنگ ایرانی رقم زد که به تجربهی آزادی خواهی و انقلاب مردم ایران منجر شد. روایتهای متفاوت و گاه متضادی که از دوران سلطنت پهلوی اول و دوم در تاریخ ثبت شده و در اختیار نسلهای بعد قرار گرفته است، اگرچه باعث خلق تصویری چند وجهی از آن دوران شده است اما هنوز کامل نیست و نیاز به پرداختهای متفاوتی در قالب داستان و رمان دارد. آبنوس، اگرچه نویسندهی جوانی است و تجربیات زیسته در زمانهی پیش از انقلاب اسلامی ندارد، اما با تشخیص درست این مسئله، برحهی تاریخی سلطنت پهلوی را به عنوان بستر داستانی خود انتخاب کرده است. رمان «ناخلف» که با رگههای اجتماعی و تاریخی روایت شده است، داستان زندگی جوانی به نام عبدالله را روایت میکند که نسبت به باورهای سنتی پدر خود بیباور شده و بر خلاف نظر پدر، جذب گارد جاویدان شاهنشاهی میشود. این انتخاب عبدالله را وارد مسیری جدید در زندگی خود میکند که به شناخت عمیقتری از سیستم سلطنتی منجر میشود. عبدالله داوودی پس از ورود به ارتش و تجربهی خدمت در رکن دوم، با سیستم سختگیر سلسله مراتب نظامی رو به رو میشود و مخاطب را همراه خود به درون سیستم سلطنتی وارد میکند. رمان «ناخلف» اگرچه سعی میکند داستانی رئالیستی و بیطرف را در بستر تاریخ روایت کند، اما گاها دچار قضاوتهایی به سیستم نظامی ارتش شاهنشاهی میشود. «ناخلف» که به نوعی نمادی از عبدالله و دیگر همعصران او است، اگر چه شخصیتهای مختلف را در بستر اجتماع توصیف کرده است اما هنوز به چندوجهیهای شخصیتی نزدیک نشده و میتوانست ابعاد پیچیدهتر روانی شخصیت را نشان دهد. در مجموع رمان «ناخلف» اثری خواندنی است که در زمرهی آثاری چون ناطوردشت سلینجر و در فاصلهی بسیار از آن قرار دارد. مطالعهی این رمان برای طرفداران آثار تاریخی و اجتماعی جالب توجه خواهد بود.
بریدهای از کتاب ناخلف
خبردار میایستم. به سرووضعم دقیق میشوم. در حضور بزرگ ارتشتاران با زیرشلوار و زیرپیراهنی ایستادهام! دارم از خجالت آب میشوم. چطور چنین چیزی ممکن است؟ باورم نمیشود. کاش زمین دهان باز میکرد و من را در خودش فرومیبرد، ولی در این موقعیت قرار نمیگرفتم.
شاید بپسندید







































