%10


پیوند خونی
0٫0
(0)
0 نظر
نویسنده:
مترجم:
قیمت:
130٬500 تومان
145٬000
دفعات مشاهده کتاب
109
علاقهمندان به این کتاب
0
میخواهند کتاب را بخوانند.
0
کتاب را پیشنهاد میکنند
0
کتاب را پیشنهاد نمیکنند
0
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
انتشارات قطره منتشر کرد:
نخستینبار که این نمایشنامه در اتاقی تنگ و خفه در طبقهٔ سوم کارخانهٔ متروکی در ژوهانسبورگ با دو بازیگر سیاه و سفیدپوست، که نقش دو برادر را بازی میکردند، به اجرا در آمد، تماشاگران که از نژادهای مختلف بودند از ابتدا تا انتها بر جا خشکیدند. این نمایشنامه بیانیهای نمادین بر وضعیت جامعهای بود که در آن افراد، بهرغم تفاوتها، یک وطن داشتند و ناچار باید در آن باهم زندگی میکردند: زکریا راه دیگهای نیس؟ موریس نه، زک. میدونی، ما به هم گره خوردیم. این چیزیه که بهش میگن «پیوند خونی» … این رشتهایه که برادرها رو به هم پیوند میده.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
مترجم
نشر
شابک
9786223081972
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
شومیز
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
112 صفحه
نوبت چاپ
1
وزن
104 گرم
سال انتشار
1404
کتاب «پیوند خونی» (Blood Knot) نمایشنامهای اثر آثول فوگارد (Athol Fugard) نمایشنامهنویس، بازیگر و کارگردان اهل آفریقای جنوبی است که در سال ۱۹۶۱ منتشر شد. اولین اجرای آن در سال ۱۹۶۱ در ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی بود که در آن نمایشنامهنویس و زاکس موکا نقش برادران موریس و زکریا را بازی کردند. «پیوند خونی» نمایشنامهای قدرتمند و سرشار از احساسات است که برادری، هویت نژادی و زخمهای روانی آپارتاید را از طریق رابطه پرتنش بین دو برادر ناتنی بررسی میکند. این دو برادر که در کلبهای کوچک در حومه پورت الیزابت با هم زندگی میکنند، تجربیات متناقض خود از امتیاز، محرومیت و خواستههای برآورده نشده را پشت سر میگذارند و در نهایت آشکار میکنند که سیستم آپارتاید تا چه حد عمیقاً حتی صمیمیترین پیوندهای انسانی را مسموم میکند.
دربارهٔ کتاب
داستان «پیوند خونی» دربارهٔ دو برادر ناتنی به نامهای موریس و زکریا است که از یک مادر به دنیا آمدهاند اما پدرانی متفاوت دارند و یکی از آنها سیاهپوست و دیگری سفیدپوست است. آنها در یک کلبه تنگ در دوران آپارتاید آفریقای جنوبی با هم زندگی میکنند، جایی که رنگ پوست متضادشان تمام بخشهای زندگیشان را شکل میدهد. موریس که به اندازه کافی پوست روشنی دارد که بتواند خود را سفیدپوست جا بزند، پس از سالها زندگی در میان سفیدپوستان به خانه بازگشته و اکنون سعی میکند از برادر تیرهپوست خود، زکریا، که ساعتهای طولانی به عنوان نگهبان دروازه کار میکند، مراقبت کند.
رابطه آنها پرتنش اما محبتآمیز است، که با روالهای سختگیرانه موریس و اشتیاق زکریا برای هیجان، همراهی و آیندهای بهتر مشخص میشود. تعادل شکننده زندگی آنها زمانی تغییر میکند که زکریا رابطهای از طریق مکاتبه با زنی را آغاز میکند، بدون اینکه بداند زن سفیدپوست است و موریس با اکراه به او کمک میکند تا فریب را ادامه دهد، از ترس اینکه اگر حقیقت آشکار شود چه اتفاقی خواهد افتاد.
با عمیقتر شدن مکاتبات آنها، موریس در نامهها وانمود میکند که زکریا است و در نهایت حتی لباس سفید میپوشد تا از طرف زکریا با آن زن ملاقات کند. این نقشآفرینی، آرزوها و رنجشهای دردناکی را در هر دو مرد بیدار میکند؛ زکریا به فرصتهایی که موریس بهخاطر سفیدپوست بودن به دست آورده حسادت میکند، در حالی که موریس احساس میکند در دام امتیازات و شرمی که با خود حمل میکند، گرفتار شده است.
ویژگیهای برجستهٔ کتاب
«پیوند خونی» نمایشنامهای جذاب و خواندنی است که به خاطر صداقت عاطفی شدید، مواجهه بیچونوچرا با تأثیر روانی آپارتاید و استفاده استادانه از یک محیط ساده برای کاوش در مضامین عمیقاً پیچیده، به شهرت رسید. فوگارد داستانی را خلق میکند که هم صمیمی و هم سیاسی است و از رابطه پرتنش بین دو برادر برای آشکار کردن چگونگی نفوذ نژادپرستی در پویایی خانواده، عزت نفس و ساختار هویت استفاده میکند. این نمایشنامه با دیالوگهای تند، حرکات نمادین و صحنهپردازی کلاستروفوبیک، خواننده را مجبور میکند تا فشار محدودیتهای شخصیتهایش را احساس کند و در عین حال اشتیاق جهانی انسان برای عزت، تعلق و ارتباط را روشن سازد. ویژگیهای برجستهٔ این کتاب عبارتاند از:
• پویاییهای شخصیتی پیچیده و چندلایه: رابطه بین موریس و زکریا قلب نمایشنامه است. پیوند آنها عشق، وابستگی، رنجش و حسادت را در هم میآمیزد و هم محبت خانوادگی و هم تأثیر مخرب فشارهای اجتماعی را منعکس میکند.
• تأثیر آپارتاید بر زندگی مردم: این نمایشنامه به وضوح نشان میدهد که چگونه آپارتاید هویت و روابط شخصی را تحریف میکند. فوگارد از طریق موریس و زکریا، سلسله مراتب اجتماعی و بیعدالتیهای نژادی را که در زندگی روزمره نفوذ میکنند، افشا میکند.
• استفاده نمادین از فضا، لباس و نقشآفرینی: کلبه تنگ و کوچکی که آنها در آن زندگی میکنند، نماد حبس و محدودیت است، در حالی که لباسها و نامههای فریبکارانه آنها، سیالیت و ماهیت نمایشی هویت را برجسته میکند.
• دیالوگهای خام و صادقانه: نثر فوگارد دقیق، طبیعتگرایانه و از نظر احساسی بارور است و بینشی نسبت به ترسها، آرزوها و ناامنیهای شخصیتها ارائه میدهد.
• محیط کاملاً متمرکز: فوگارد با محدود کردن ماجرا به یک فضای کوچک و ساده، مخاطرات عاطفی و روانی را تشدید میکند. نزدیکی فیزیکی، شدت عاطفی بین برادران را منعکس میکند و حس کلاستروفوبیا را ایجاد میکند که درک مخاطب از مبارزات آنها و محیط اجتماعی سرکوبگر اطرافشان را افزایش میدهد.
اجراهای نمایشنامهٔ «پیوند خونی»
• لوسیل لورتل (Lucille Lortel) نمایش «پیوند خونی» را با بازی جی. دی. کنون در نقش موریس و جیمز ارل جونز در نقش زکریا، در تئاتر کریکت، خارج از برادوی، در شهر نیویورک، در سال ۱۹۶۴ تهیه کرد و حرفه آمریکایی فوگارد از همانجا آغاز شد. این اولین نمایشنامه آفریقای جنوبی بود که با بازیگرانی از نژادهای مختلف اجرا شد.
• اولین اجرای برادوی آن در تئاتر جان گلدن در سال ۱۹۸۶ بود که فوگارد و موکا نقش برادران را بازی کردند، همانطور که در اولین اجرای نمایش نیز حضور داشتند.
• این نمایشنامه اخیراً در سال ۲۰۱۰ در ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی به عنوان بخشی از جشنهای روز ماندلا اجرا شد و مایکل براندو (Michael Brando) نقش اصلی را برعهده داشت.
این کتاب مناسب چه کسانی است؟
این نمایشنامه بسیار مناسب علاقهمندان به تئاتر و روابط انسانی و علاقهمندان به مبحث نژادپرستی است. دانشجویان ادبیات نیز از مطالعهٔ این داستان شخصیتمحور لذت خواهند بُرد. این کتاب برای کسانی که روایتهای پیچیده روانشناختی را تحسین میکنند و همچنین افرادی که در مورد زمینههای تاریخی و فرهنگی مانند آفریقای جنوبی دوران آپارتاید کنجکاو هستند، جذاب است. علاوه بر این، بازیگران، کارگردانان و نویسندگان میتوانند از دیالوگهای استادانه، استفاده از نمادگرایی و کاوش تنش فوگارد استفاده کنند. این کتاب برای هر کسی که به دنبال درک چگونگی بازتاب مسائل اجتماعی گستردهتر در ادبیات نیز بسیار جذاب خواهد بود.
چرا کتاب «پیوند خونی» را بخوانیم؟
• تأثیر آپارتاید را بر هویت و روابط شخصی بررسی میکند: این نمایشنامه به وضوح نشان میدهد که چگونه نژادپرستی سیستماتیک زندگی افراد و تعاملات آنها را شکل میدهد. تجربیات متضاد موریس و زکریا عوارض عاطفی و روانی ظلم را نشان میدهد. خواندن آن به شما این امکان را میدهد تا درک کنید که چگونه سلسله مراتب اجتماعی و تعصب میتواند حتی به صمیمیترین پیوندهای انسانی نفوذ کند.
• مطالعهای غنی از روابط پیچیدهٔ انسانها: رابطه بین برادران با عشق، حسادت، وابستگی و رنجش همراه است. تعاملات آنها تجربیات جهانی انسانها مانند اشتیاق برای به رسمیت شناخته شدن، ترس از بیکفایتی و مبارزه برای ارتباط را آشکار میکند. این عمق احساسی، نمایشنامه را هم قابل درک و هم قدرتمند میکند و بینشی نسبت به پویایی خانواده و وفاداری در شرایط استرسزا ارائه میدهد.
• ترکیب نمادگرایی و نقشآفرینی: اشیاء، لباسها و نامهها در نمایشنامه، وزن نمادین دارند و نمایانگر هویت، آرمان و محدودیتهای جامعه هستند. موریس که خود را به جای زکریا جا میزند تا برای یک زن سفیدپوست نامه بنویسد، چیزی بیش از یک ابزار داستانی و تفسیری بر عملکرد، امتیاز و توهماتی است که مردم برای زنده ماندن ایجاد میکنند. این غنای نمادین، لایههایی به روایت میافزاید و باعث میشود فکر کنیم که خودمان چه نقشهایی در زندگی ایفا میکنیم.
• دیالوگهای استادانه و واقعگرایانه: نثر فوگارد در «پیوند خونی»، ظرافتهای ترس، میل و ناامیدی را به تصویر میکشد و مبارزات شخصیتها را ملموس میکند. مکالمات طبیعی اما سرشار از معنا هستند و رنجشهای پنهان و احساسات ناگفته را آشکار میکنند. خواندن این نمایشنامه درسی در مورد چگونگی انتقال بینش عمیق روانشناختی از طریق گفتگو و در عین حال حفظ تنش دراماتیک ارائه میدهد.
نمایشنامهٔ «پیوند خونی» را بخوانید زیرا داستانی عمیقاً انسانی ارائه میدهد که شدت عاطفی را با بینش اجتماعی و سیاسی ترکیب میکند. این نمایشنامه از طریق رابطه پرتنش بین موریس و زکریا، اثرات مخرب نژادپرستی، نابرابری و ظلم بر هویت شخصی و پیوندهای خانوادگی را آشکار میکند. دیالوگهای دقیق فوگارد، فضای پرتنش و نمادگرایی لایهای، تجربهای متفاوت خواهد بود که هم از نظر فکری جذاب و هم از نظر احساسی تأثیرگذار است. این نمایشنامهای است که خواننده را به تأمل در مورد بیعدالتی، همدلی و تابآوری ارتباط انسانی تحت فشار شدید اجتماعی فرا میخواند.
دربارهٔ نویسنده
هارولد آثول لانیگان فوگارد (Harold Athol Lanigan Fugard) نمایشنامهنویس، رماننویس، بازیگر و کارگردان اهل آفریقای جنوبی بود که در ۱۹۳۲ به دنیا آمد و در ۲۰۲۵ درگذشت. او بهطور گسترده بهعنوان بزرگترین نمایشنامهنویس آفریقای جنوبی شناخته میشد و در سال ۱۹۸۵ مجلهٔ تایم او را بهعنوان «بزرگترین نمایشنامهنویس فعال در جهان انگلیسیزبان» تحسین کرد. تاکنون بیش از سی نمایشنامه از این نویسنده منتشر شده است و بیشتر به خاطر نمایشنامههای سیاسی و تأثیرگذارش در مخالفت با نظام آپارتاید شناخته میشود که برخی از آنها به فیلم اقتباس شدهاند. با اقتباس از رمانش «تسوتسی» (Tsotsi) فیلمی با همین نام ساخته شد که در سال ۲۰۰۵ برنده جایزه اسکار شد. سه نمایشنامهای که او نوشت و دو نمایشنامهای که او بهطور مشترک نوشت، نامزد دریافت جایزه تونی برای بهترین نمایشنامه شدند.
فوگارد همچنین به عنوان استاد کمکی نمایشنامهنویسی، بازیگری و کارگردانی در گروه تئاتر و رقص دانشگاه کالیفرنیا، سن دیگو، فعالیت داشت. او جوایز، افتخارات و مدارک افتخاری زیادی از جمله نشان نقرهای ایخامانگا (Order of Ikhamanga in Silver) از دولت آفریقای جنوبی در سال 2005 را به خاطر سهم و دستاوردهای عالیاش در تئاتر دریافت کرد. او در سال 1986 به عنوان عضو انجمن سلطنتی ادبیات انتخاب شد. فوگارد در سال 2010 با افتتاح تئاتر فوگارد در منطقه شش در کیپ تاون مورد تقدیر قرار گرفت و در سال 2011 جایزه تونی (Tony Award) را برای یک عمر دستاورد هنری دریافت کرد.
معرفی کتاب مشابه: ناکجاآباد (No Man's Land)
«ناکجاآباد» نمایشنامهای از هارولد پینتر (Harold Pinter) نویسنده و نمایشنامهنویس انگلیسی است که در سال ۱۹۴۷ نوشته و برای اولینبار در سال ۱۹۷۵ تولید و منتشر شد. اجرای اولیه آن در تئاتر اولد ویک لندن در ۲۳ آوریل ۱۹۷۵ بود و بعداً از ژوئیه ۱۹۷۵ تا ژانویه ۱۹۷۶ به تئاتر ویندهام، از آوریل تا مه ۱۹۷۶ به تئاتر لیتلتون و از اکتبر تا دسامبر ۱۹۷۶ به تئاتر لانگاکر نیویورک منتقل شد. از ژانویه تا فوریه ۱۹۷۷ به تئاتر لیتلتون بازگشت. این یک نمایش دو پردهای است که مواجههٔ مرموز بین هرست نویسندهای ثروتمند و استونر شاعری تهیدست و پُرتلاشرا به تصویر میکشد. این نمایشنامه که تماماً در خانه هرست در همپستد اتفاق میافتد، به عنوان یک طنابکشی روانشناختی پیش میرود که در آن مکالمات به طور غیرقابل پیشبینی بین حقیقت و تخیل تغییر میکنند. با ورود همکاران باابهت هرست، فاستر و بریگز به فضای نمایش، داستان به دامی پُرتنش و تقریباً رؤیاگونه تبدیل میشود که در آن شخصیتها در حالتی از مبارزه فکری و سکون وجودی به دور یکدیگر میچرخند.
نویسنده در این نمایشنامه درست مانند «پیوند خونی» بر محیطهای محدود و از نظر روانشناختی پرتنش تمرکز کرده است که در آنها روابط پیچیده، آسیبپذیریهای عمیق انسانی را آشکار میکند. هر دو اثر، مضامین هویت، قدرت و وابستگی عاطفی را بررسی میکنند و نشان میدهند که چگونه فشارهای اجتماعی، تاریخی یا شخصی، تعاملات شخصیتها را شکل میدهند. دیالوگهای نمایشنامهها، تنش را در هر داستان هدایت میکند، با مکثها، سکوتها و احساسات ناگفته که حس ناراحتی و عدم قطعیت را ایجاد میکنند. در هر دو نمایشنامه، روابط اصلی برجسته شده و نشان میدهد که چگونه شرایط بیرونی، چه آپارتاید یا عدم قطعیت وجودی، تضادهای درونی را تشدید میکند و تنهایی، میل به ارتباط و شکنندگی پیوندهای انسانی را آشکار میسازد. از جمله شباهتهای هر دو نمایشنامه میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
• تمرکز بر محیطهای محدود و صمیمی: هر دو نمایشنامه در یک فضای فیزیکی محدود اتفاق میافتند که تنش روانی را تشدید میکند. نزدیکی، شخصیتها را مجبور به رویارویی با یکدیگر و خودشان میکند و احساسات و تضادهایی را تقویت میکند که ممکن است در یک محیط وسیعتر کمتر دیده شوند.
• کاوش در روابط پیچیده مردانه: روابط محوری در هر دو نمایشنامه از نظر احساسی مهم هستند و وابستگی، رنجش، محبت و حسادت را با هم ترکیب میکنند. هر رابطه به دریچهای برای بررسی آسیبپذیری انسان و پویایی قدرت بین فردی تبدیل میشود.
• هویت و نفوذ اجتماعی: هر دو اثر بررسی میکنند که چگونه هویت توسط عوامل خارجی شکل میگیرد یا محدود میشود. در «ناکجاآباد»، جایگاه اجتماعی، پیری و حافظه بر رفتار تأثیر میگذارند، در حالی که در «پیوند خونی»، هویت نژادی و آپارتاید فرصتها و درک خود برادران را تعریف میکنند.
• استفاده از گفتگو، سکوت و ابهام برای ایجاد تنش: در هر دو نمایشنامه، بخش عمدهای از درام از آنچه گفته میشود و آنچه ناگفته میماند، ناشی میشود. مکثها، طفره رفتنها و اظهارات متناقض، عدم قطعیت و تنش روانی را افزایش میدهند و مخاطب یا خواننده را به تفسیر معنا و انگیزهها دعوت میکنند.
سخن پایانی
«پیوند خونی» تأثیر ماندگاری بر جای میگذارد، زیرا یک داستان کوچک و شخصی را به کاوشی جهانی در مورد هویت، خانواده و ظلم تبدیل میکند. فوگارد از طریق رابطه پر فراز و نشیب موریس و زکریا، نشان میدهد که چگونه سیستمهای بیرونی و بیعدالتی به صمیمیترین پیوندها نفوذ میکنند و نه تنها فرصت، بلکه درک از خود و زندگی عاطفی را نیز شکل میدهند. تجربیات متضاد این دو برادر نشان میدهد که نابرابری نه تنها مادی، بلکه روانی است و بر نحوه ارتباط افراد با خود و یکدیگر تأثیر میگذارد. صداقت عاطفی این نمایش باعث میشود مخاطب سنگینی حسرت، حسادت و وابستگی را احساس کند.
فوگارد در این نمایشنامه بسیار هنرمندانه واقعگرایی را با نمادگرایی و تنش ترکیب میکند. محیط کوچک و محدود کلبه، هر کلمه، حرکت و سکوت را تقویت میکند و تعاملات عادی را به تبادلات پرخطری تبدیل میکند که ترس، میل و رنجش را آشکار میکند. استفاده از حروف، نقشآفرینی و لباس به عنوان ابزارهای نمادین، لایههایی از معنا را به نمایشنامه اضافه کرده و نشان میدهد که چگونه هویت میتواند در جهانی که توسط سلسله مراتب اجتماعی سفت و سخت ساختار یافته است، اجرا و دستکاری شود.
این نمایشنامه توانسته تأملی بر تابآوری و آسیبپذیری انسان تحت ستم باشد. «پیوند خونی» مخاطب را در تنش بین امید و محدودیت، عشق و رنجش، آزادی و اجبار غرق میکند. این نمایشنامه خوانندگان را به چالش میکشد تا در نظر بگیرند که چگونه ساختارهای اجتماعی بر روابط شخصی تأثیر میگذارند و با پیچیدگیهای اخلاقی و عاطفی نابرابری روبرو شوند. فوگارد با بررسی این مضامین از دریچه نگاه دو برادر، امر سیاسی را عمیقاً شخصی میکند و آگاهی ماندگاری از شکنندگی، استقامت و عمق ارتباط انسانی در مواجهه با بیعدالتی به جا میگذارد.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
زکریا سیاهپوست است و موریس پوستی روشن دارد. تمام ماجرا در آلونکی یکاتاقه در بخش رنگینپوستنشین «کورستن» واقع در پورت الیزابت میگذرد. دیوارها را با کرکرههای قراضهٔ آهنی، تختههای بستهبندی، کارتنهای بازشدهٔ مقوایی و گونیهای کهنه سرهمبندی کردهاند. یک در و یک پنجره که هیچکدام پرده ندارند، دو تا تختخواب، یک میز و دو صندلی در اتاق به چشم میآیند. همچنین چیزی شبیه به یک قفسه، یک چراغ خوراکپزی نفتی، یک کتری و ظرفوظروف دیگر دیده میشوند. آلونک مرتب و تمیز است، اما در پرتو این تمیزی فقر و وسایل بیشتر به چشم میآید. بالای یکی از تختخوابها رفی است و روی آن چند جلد کتاب، از جمله یک کتاب مقدس، و همچنین یک ساعت شماطهدار گذاشتهاند.
نزدیک غروب است. موریس روی تختخوابش، همان تختخوابی که بالایش رف است، دراز کشیده و به سقف خیره شده است. پس از چند لحظه برمیخیزد. روی تخت میایستد، به ساعت شماطهدار نگاه میکند و سپس دوباره به همان شکل دراز میکشد. زمان میگذرد. ساعت زنگ میزند و موریس مصمم از جا میپرد و سرپا میایستد. دقیقاً میداند که میخواهد چهکار کند. اول، زنگ ساعت را میبندد و آن را سرجایش میگذارد.
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.
جمله مورد علاقهات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم














130٬500 تومان
145٬000
%10















































