توضیحات کتاب
انتشارات نگاه منتشر کرد:
صادق چوبک از مهمترین داستاننویسان معاصر ایران است. داستانهای او در فضاهایی ناتورالیستی به تیرهروزی اقتصادی و جهل فرهنگی طبقات فرودست میپردازد و تصویرپردازی رئالیستیاش چهرهای کریه و ناخوشایند از ایران آن روزگار است. او که متولد بوشهر و بزرگشدۀ شیراز بود، عمدۀ داستانهایش را نیز در فضای این دو شهر بازآفرینی کرده است.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
نشر
شابک
9786222676452
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
شومیز
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
175 صفحه
نوبت چاپ
1
وزن
250 گرم
سال انتشار
1404
کتاب «چراغ آخر» مجموعهای از داستانهای کوتاهِ صادق چوبک (Sadeq Chubak) نویسندهٔ مشهور ایرانی است که برای اولینبار در سال ۱۳۴۵ منتشر شد. نویسنده در این کتاب مانند تمام داستانهایش، نگاهی واقعگرا به زندگی طبقهٔ محروم جامعه و انسانهای عادی دارد و تضادهای روانی و اجتماعی شخصیتها را در شرایط دشوار زندگی به تصویر میکشد. چوبک در این اثر با زبان ساده و روایت دقیق، فضاهای تاریک و مشکلات انسانی را به گونهای بازگو میکند که هم واقعیت اجتماعی و هم عمق احساسات شخصیتها برای خواننده ملموس میشود. «چراغ آخر» نمونهای از توانایی چوبک در پرداختن به زندگی انسانهای معمولی با حساسیت و دقت است و جایگاه مهمی در ادبیات کوتاه داستانی ایران دارد.
دربارهٔ کتاب
.
«چراغ آخر» مجموعهای از داستانهای کوتاه است که صادق چوبک در آن به بررسی زندگی انسانهای عادی، محروم و سرخورده جامعه میپردازد. این داستانها با نگاهی واقعگرایانه و روانشناسانه نوشته شدهاند و شخصیتها اغلب در شرایط دشوار اقتصادی، اجتماعی یا عاطفی قرار دارند. چوبک با دقت به جزئیات محیط، گفتگوها و رفتار شخصیتها، فضای زندگی روزمره را به شکلی ملموس و واقعی به تصویر میکشد.یکی از ویژگیهای بارز داستانهای «چراغ آخر»، پرداختن به تضادهای درونی و کشمکشهای روانی شخصیتهاست. شخصیتهای داستانهای چوبک، معمولاً با احساس تنهایی، سرخوردگی و بیپناهی مواجهاند و نویسنده با مهارت نشان میدهد چگونه این فشارهای اجتماعی و اقتصادی بر رفتار و تصمیمات آنها تأثیر میگذارد. چوبک از طریق این داستانها، نگاه انتقادی خود را نسبت به شرایط اجتماعی و نابرابریها بیان میکند و همزمان عواطف و دغدغههای انسانی شخصیتها را برجسته میسازد.
در این مجموعه داستانهای «دزد قالپاق»، «کفترباز»، «بچهگربهای که چشمانش باز نشده بود»، «اسب چوبی»، «آتما، سگ من»، «رهآورد»، «پریزاد و پریمان»، «چراغ آخر» و «دوست» را خواهید خواند.
ویژگیهای برجستهٔ کتاب
.
«چراغ آخر» بهخاطر نگاه واقعگرایانه و بسیار دقیق به زندگی انسانهای عادی و محروم جامعه، پرداخت روانشناسانه به شخصیتها و تضادهای درونی آنها، و سبک نوشتاری ساده اما قدرتمند خود، از آثار برجسته ادبیات معاصر ایران به شمار میرود. چوبک در این مجموعه توانسته است با توصیفهای ملموس، گفتوگوهای طبیعی و روایت کوتاه و اثرگذار، زندگی روزمره مردم عادی را به تصویر بکشد و همزمان پیامهای اجتماعی و انسانی خود را منتقل کند. ویژگیهای برجستهٔ این کتاب عبارتاند از:• نگاه واقعگرایانه به زندگی انسانهای عادی: داستانهای کتاب «چراغ آخر» صادقانه و بدون اغراق از دربارهٔ شرایط زندگی مردم عادی نوشته شدهاند. این نگاه واقعگرایانه باعث میشود خواننده هم با شخصیتها همذاتپنداری کند و با مشکلات و دغدغههای آنان آشنا شود.
• پرداخت روانشناسانه به شخصیتها: چوبک به تضادهای درونی، احساس تنهایی، سرخوردگی و فشارهای روانی شخصیتها توجه ویژه دارد. او نشان میدهد چگونه شرایط اجتماعی و اقتصادی بر رفتار و تصمیمات آنها اثر میگذارد و در نتیجه داستانها عمق انسانی و روانی پیدا میکنند.
• زبان ساده و در عین حال قدرتمند: نویسنده با استفاده از جملات کوتاه، گفتوگوهای طبیعی و توصیفهای دقیق، داستانهایی ایجاد کرده است که هم خواندنی و هم تاثیرگذار هستند. این سبک باعث میشود داستانها برای خواننده ملموس و قابل درک باشند.
• تمرکز بر پیامهای اجتماعی و انسانی: علاوه بر روایت زندگی شخصیتها، داستانها پیامهای اجتماعی مانند نابرابری، محرومیت و فشارهای اقتصادی را منتقل میکنند و همزمان دغدغههای انسانی مانند امید، تلاش و مواجهه با مشکلات را نشان میدهند.
• نمونهای از جریان واقعگرایی اجتماعی در ادبیات ایران: این مجموعه به خوبی توانایی نویسنده را در ثبت زندگی روزمره و مسائل واقعی جامعه نشان میدهد و یکی از آثار شاخص ادبیات معاصر با رویکرد اجتماعی محسوب میشود.
این کتاب مناسب چه کسانی است؟
.
این کتاب مناسب علاقهمندان به ادبیات واقعگرا و اجتماعی، کسانی که دوست دارند با زندگی و دغدغههای مردم عادی و محروم جامعه آشنا شوند، و خوانندگانی که به داستانهای روانشناسانه و شخصیتمحور علاقه دارند، بسیار مناسب است. همچنین این کتاب برای دانشجویان ادبیات، پژوهشگران ادبیات معاصر ایران، و هر کسی که میخواهد با سبک نوشتاری ساده اما قدرتمند صادق چوبک آشنا شود، خواندنی و آموزنده است. طرفداران و علاقهمندان به آثار صادق چوبک نیز از مطالعهٔ این داستانها بسیار لذت خواهند بُرد.چرا رمان «چراغ آخر» را بخوانیم؟
.
• بازتاب صادقانه زندگی مردم فرودست: نویسنده در کتاب »چراغ آخر« داستان زندگی طبقههای عادی و محروم را بدون بزک و اغراق نشان میدهند و خواننده را وارد جهان واقعی دغدغهها و رنجهای آنان میکنند؛ جهانی که تجربهای نزدیک به واقعیت روزمره میسازد.• تمرکز بر جهان درونی و کشمکشهای شخصیتی: چوبک به احساسات، تضادهای درونی و روند تصمیمگیری شخصیتها دقت میکند؛ همین رویکرد، خواننده را به عمق روانی شخصیتها نزدیک میسازد و به داستانها بُعد انسانی جدیتری میدهد.
• سبک روایت روشن، موجز و اثرگذار: با جملههای کوتاه، تصویرسازیهای دقیق و گفتوگوهای طبیعی، چوبک فضایی ساده اما عمیق خلق میکند. همین سادگی باعث شده که این کتاب مورد پسند مخاطبان گوناگون قرار بگیرد و از نوجوانان تا بزرگسالان از مطالعهٔ داستانهای کوتاه این کتاب لذت خواهند بُرد.
• توجه به لایههای اجتماعی و دغدغههای انسانی: داستانهای این کتاب فقط دربارهٔ موقعیتها یا چالشهای زندگی شخصیتها نیست بلکه حامل پیامهایی درباره فقر، نابرابری و تقلاهای انسان برای دوام آوردناند. خواننده را به اندیشیدن درباره مسائل اجتماعی و همدلی با شخصیتها دعوت میکنند.
مجموعه داستانهای «چراغ آخر» را بخوانید چون صادق چوبک با نگاهی دقیق و واقعگرایانه به زندگی انسانهای عادی و محروم، داستانهایی خلق کرده که هم آموزنده و هم تاثیرگذار هستند. این مجموعه علاوه بر روایت جذاب و شخصیتمحور، مسائل اجتماعی، روانی و انسانی را به شکلی ملموس و قابل درک بیان میکند و خواننده را وادار به تأمل در مورد شرایط جامعه و انسانها میکند. سبک ساده و قدرتمند نویسنده، همراه با پرداخت دقیق به شخصیتها و تضادهای درونی آنها، باعث میشود داستانها برای مخاطب قابل لمس و آموزنده باشند.
دربارهٔ نویسنده
.
صادق چوبک یکی از نویسندگان برجسته و تأثیرگذار ادبیات معاصر ایران است که به ویژه با آثار کوتاه و رمانهایش شناخته میشود. این نویسنده در سال ۱۳۰۷ به دنیا آمد و در ۱۳۷۶ درگذشت. او در آثارش به زندگی مردم عادی و طبقات محروم جامعه میپرداخت و دغدغههای انسانی، اجتماعی و روانشناختی را در شخصیتهایش منعکس میکرد. چوبک با زبان ساده اما قدرتمند و فضاسازیهای دقیق خود روح و روان انسان را در شرایط سخت زندگی روزمره بازتاب میداد. نخستین مجموعهٔ داستانی صادق چوبک با نام «خیمهشب بازی» در سال ۱۳۲۴ منتشر شد. آثار او همچون «انتری که لوطیاش مرده بود»، «سنگ صبور» و «تنگسیر» نمونههای بارز جریان واقعگرایی اجتماعی در ادبیات ایران به شمار میآیند و تا امروز جایگاه مهمی در ادبیات داستانی معاصر دارند.معرفی کتاب مشابه: عزاداران بیل
.
کتاب «عزاداران بیل» اثر غلامحسین ساعدی مجموعهای از داستانهای کوتاه است که با نگاهی تلخ و واقعگرایانه به زندگی روستاییان و طبقات محروم جامعه ایران میپردازد. داستانها مشکلات اجتماعی، اقتصادی و روانی شخصیتها را به تصویر میکشند و نشان میدهند چگونه فقر، ظلم و محدودیتهای محیطی بر رفتار و سرنوشت انسانها تأثیر میگذارد. ساعدی با زبانی قدرتمند، توصیفهای دقیق و فضاسازی ملموس، خواننده را وارد دنیایی میکند که هم تلخ و هم آموزنده است و به تأمل درباره عدالت، انسانیت و مسئولیت اجتماعی وادار میکند. این مجموعه، نمونهای شاخص از ادبیات واقعگرای اجتماعی ایران محسوب میشود و جایگاه ویژهای در ادبیات مدرن داستان کوتاه دارد.این کتاب نیز درست مانند مجموعه داستانهای «چراغ آخر» یکی از آثار برجسته ادبیات واقعگرای اجتماعی ایران به شمار میرود که زندگی انسانهای عادی و محروم جامعه را با دقت و نگاه روانشناسانه بازتاب میدهد. در هر دو مجموعه، شخصیتها با مشکلات اقتصادی، اجتماعی و روانی روبهرو هستند و نویسندگان با زبانی ساده اما قدرتمند، تضادهای درونی و دغدغههای انسانی را به تصویر میکشند. هر دو اثر همچنین از داستان کوتاه برای نشان دادن واقعیتهای جامعه و تأمل در مسائل انسانی و اخلاقی بهره میبرند، و خواننده را با زندگی شخصیتهای معمولی و سرنوشتهایشان همراه میکنند. از جمله شباهتهای هر دو مجموعه داستان میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
• نگاه واقعگرایانه به زندگی محرومان: هر دو کتاب زندگی طبقات محروم و افراد عادی را به شکل صادقانه و بدون اغراق نشان میدهند. خواننده با مشکلات اقتصادی، اجتماعی و محدودیتهای شخصیتها آشنا میشود و میتواند با شرایط آنان همذاتپنداری کند.
• پرداخت روانشناسانه و شخصیتمحور: ساعدی و چوبک به عمق احساسات، تضادهای درونی و تصمیمات شخصیتها توجه ویژه دارند. این تمرکز باعث میشود داستانها از سطحینگری فاصله گرفته و خواننده با روان و انگیزههای شخصیتها ارتباط برقرار کند.
• زبان ساده و قدرتمند: هر دو نویسنده از زبانی قابل فهم، روان و در عین حال اثرگذار استفاده میکنند. این ویژگی خواندن داستانها را برای مخاطبان مختلف، از دانشآموز تا بزرگسال، جذاب و قابل فهم میکند.
• اهمیت داستان کوتاه در روایت واقعیت: هر دو مجموعه از داستان کوتاه به عنوان ابزار اصلی استفاده میکنند تا واقعیتهای اجتماعی و انسانی را بازگو کنند. این قالب به نویسندگان اجازه میدهد تا با تمرکز بر لحظات و تجربههای کوچک، تصویر کاملی از زندگی شخصیتها ارائه دهند.
سخن پایانی
.
کتاب «چراغ آخر» چراغی کوچک به سوی تاریکی روزمرگیهای زندگی انسانهای عادی است و روشنایی خاصی به گوشههای تاریک جامعه بخشیده است. صادق چوبک با نگاهی واقعگرایانه و دقیق، زندگی انسانهایی را نشان میدهد که معمولاً در داستانها به حاشیه رانده میشوند. خواننده با هر داستان، گویی لحظهای در زندگی شخصیتها شریک میشود و با احساسات، امیدها و سرخوردگیهایشان همذاتپنداری میکند.یکی از بزرگترین دستاوردهای این کتاب، توانایی چوبک در ترکیب واقعگرایی با پرداخت روانشناسانه شخصیتهاست. تضادهای درونی، دغدغهها و تصمیمهای پیچیده شخصیتها به گونهای روایت میشوند که باعث میشوند نه تنها داستانها جذابیت ادبی داشته باشند، بلکه خواننده را وادار به تأمل درباره زندگی، اخلاق و جامعه میکنند. در «چراغ آخر» هر داستان، شما را به یاد زندگی خودتان و پیچیدگیهای زندگی مردم عادی میاندازد.
داستانهای این کتاب سفری است به دل واقعیتهای اجتماعی و انسانی که معمولاً نادیده گرفته میشوند. زبان ساده و قدرتمند چوبک، شخصیتپردازی دقیق و پیامهای اجتماعی کتاب، باعث میشوند که این اثر نه تنها خواندنی بلکه ماندگار باشد. خواندن این کتاب تجربهای است که به مخاطب یادآوری میکند هر زندگی ارزش شنیدن دارد و حتی کوچکترین چراغها میتوانند در تاریکی جهان اثرگذار باشند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
.
این را سبزیفروش سر گذر که خوب حاجی را میشناخت گفت و بعد رو زمین تف کرد و نیشش واز شد.در زدند و حاجی تو زیرپیراهن و زیرشلوار چرک گلوگشادی آمد دم در. شکل دهاتیها بود. سرش طاس بود. زیر چشمهایش خورجینهای بادکردۀ چینوچروک دهنوازکرده بود. شکمش گنده بود. پسربچهاش هم با رخت گاوبازان آمریکایی دهتیر بهدست آمد جلوی پدرش تو درگاهی سبز شد و با چشمان کنجکاو به مردم نگاه کرد. تکیهاش به پدرش بود. همسنوسال پسرکی بود که دستهاش تو شکمش بود و رو زمین دور خودش پیچوتاب میخورد و اشک و خونش تو هم قاتی شده بود.
حاجی پرسید: «دز کجاس؟» و او میدانست که دزد قالپاقش را مردم گرفته بودند، چون که وقتی در زده بودند به حاجی پیغام داده بودند و او میدانست که دزد را گرفته بودند که خودش دم در آمده بود.
مردم راه دادند و حاجی آمد تو خیابان بالای سر پسرک که دستش تو دلش بود و آسفالت خیابان از شاش و خونش تر شده بود و به رسیدن به او لگدی خواباند تو تهیگاه پسرک که رنگ پسرک سیاه شد و نفسش پس رفت و به تشنج افتاد.
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.
جمله مورد علاقهات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.
شاید بپسندید














از این نویسنده














216٬750 تومان
255٬000
%15



































