%10


سروان کوپنیک
0٫0
(0)
0 نظر
نویسنده:
مترجم:
قیمت:
247٬500 تومان
275٬000
دفعات مشاهده کتاب
159
علاقهمندان به این کتاب
1
میخواهند کتاب را بخوانند.
1
کتاب را پیشنهاد میکنند
1
کتاب را پیشنهاد نمیکنند
0
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
انتشارات قطره منتشر کرد:
این نمایشنامه اقتباسِ انگلیسیِ آزادی از نمایشنامه ای آلمانی نوشتهی کارل زوکمایر است که بر اساس ماجرای واقعی یک زندانی سابق به اسم ویگت، نوشته شده بود. ویگت، با پوشیدن یونیفرمِ یک سروان ارتش، شهردار شهر کوپنیک را برای گرفتن باج بازداشت کرده بود. به لطف این نمایشنامه، سروانِ کوپنیک به یکی از افسانه های قرن بیستم در آلمان تبدیل شد. مورتیمر می نویسد: «تاریخ در مسیر آهستهی خود همهچیز را به اسباب خنده تبدیل می کند... این یک کمدی غیرمتعارف است که نویسنده ای کاملاً انسان دوست آن را نوشته است و با موضوع های خندهدار حیاتی مثل نمود و واقعیت شخصیت هایی سروکار دارد که می توانیم آنها را از جامعه حذف کنیم.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
مترجم
نشر
شابک
9786223081989
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
شومیز
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
186 صفحه
نوبت چاپ
1
وزن
165 گرم
سال انتشار
1404
«سروان کوپنیک» (The Captain of Köpenick) نمایشنامهای طنز از کارل زوکمایر (Carl Zuckmayer) نمایشنامهنویس آلمانی است. این نمایشنامه نخست در سال ۱۹۳۱ در آلمان به روی صحنه رفت و بعداً در همانجا بهصورت فیلم سینمایی درآمد. این اثر براساس ماجرای واقعی یک زندانی سابق که بارها قبل از جنگ جهانی در پروس محکوم شده بود نوشته شد. یک زندانی با پوشیدن یونیفرم یک سروان ارتش شهردارد شهر کوپنیک را برای باجگیری بازداشت کرده بود. به لطف نمایشنامهٔ زوکمایر دربارهٔ تمایل مردم به گرفتن دستور از کسی که لباس ارتشی بر تن دارد، «سروان کوپنیک» به یکی از افسانههای قرن بیستم تبدیل شد. برداشت آزاد جان مورتیمر از این اثر به زبان انگلیسی اولینبار به تهیهکنندگی تئاتر ملی در سال ۱۹۷۱ به روی صحنه رفت و پل اسکافیلد در آن نقش ویگت سروانِ کوپنیک را بازی کرد.
دربارهٔ کتاب
.
داستان «سروان کوپنیک» دربارهٔ ویلهم ویگت است؛ یک کفاش فقیر و میانسالی که به دلیل قوانین سختگیرانهٔ پروس و بدشانسی خودش، بیشتر عمرش را در زندان گذارنده و حالا از زندان آزاد شده است. پس از آزدی، او به شدت تلاش میکند تا زندگی صادقانهای برای خود بسازد؛ شغلی پیدا کند، مدارک شناسایی مناسب دریافت کند و سروسامانی بگیرد، اما بوروکراسی سفتوسخت در هر قدم مانع او میشود.بدون مدارک رسمی نمیتواند کار کند و بدون کار هم نمیتواند مدرکی دریافت کند و در یک چرخهٔ ناامیدکننده گرفتار میشود. تلاشهای او برای عبور از این سیستم، پوچی و غیرانسانی بودن وسواس پروس به سلسله مراتب، لباس نظامی و قوانین را آشکار میکند. ویگت ناامید یک لباس فُرمی که دیگر قابل استفاده نیست را میخرد و متوجه میشود تنها با پوشیدن آن به سادگی همه به او احترام میگذارند و اقتدار دارد.
او با تعداد انگشتشماری از سربازان که بیچونوچرا از او پیروی میکنند به تالار شهر میرود، شهردار را دستگیر میکند و خزانهٔ شهر را هم تصرف میکند تا نشان بدهد که مردم چقدر راحت از نمادهای قدرت اطلاعت میکنند. عمل جسورانهٔ او به یک رسوایی ملی و نمادی طنز از اطلاعت کورکورانه تبدیل میشود. این نمایشنامه از داستان واقعی ویگت برای نقد اقتدارگرایی، بوروکراسی و جامعهای که برای لباس فرم بیش از انسانیت ارزش قائل است، استفاده میکند.
ویژگیهای برجستهٔ کتاب
.
«سروان کوپنیک» به خاطر نگاه طنزآمیز و تیزبینانهاش به اقتدارگرایی، بوروکراسی و اطاعت کورکورانه در پروس اوایل قرن بیستم، برجسته است. این نمایشنامه از طریق مبارزه تراژیک-کمدی ویلهلم ویگت برای به دست آوردن مدارک قانونی و موفقیت شگفتانگیز او در جعل هویت یک کاپیتان، نشان میدهد که جامعه چقدر آسان توسط نمادهای قدرت دستکاری میشود. زوکمایر طنز را با نقد اجتماعی در هم میآمیزد و روایتی خلق میکند که هم سرگرمکننده و هم عمیقاً سیاسی است. شخصیتها زنده، دیالوگها واضح و رویدادها پوچی سیستمی را برجسته میکنند که لباس فرم و سلسله مراتب را بر کرامت انسانی اولویت میدهد. ویژگیهای برجستهٔ این کتاب عبارتاند از:• طنز درخشان بوروکراسی: ماهیت غیرمنطقی و خود-شکستدهندهٔ سیستمهای اداری پروس را افشا میکند.
• نقد اطاعت کورکورانه: نشان میدهد که چگونه قدرت نه از طریق شایستگی، بلکه از طریق نمادهای سطحی مانند لباس فرم اعطا میشود.
• ترکیبی از طنز و تفسیر اجتماعی: از کمدی برای ارائه نقد سیاسی تند و تیز بدون از دست دادن عمق عاطفی استفاده میکند.
• شخصیت اصلی تراژیک-کمدی: ویلهلم ویگت هم طنزآمیز و هم دلسوز است و باعث میشود مخاطب از نظر احساسی درگیر مبارزه او شود.
• پایه تاریخی: این نمایشنامه با الهام از یک رویداد واقعی نوشته شده و همین به نمایشنامه اصالت و ارتباط فرهنگی میبخشد.
• دیالوگ و شخصیتپردازی قوی: مکالمات زنده و شخصیتهای خوب ترسیم شده، تأثیر دراماتیک آن را افزایش میدهند.
• ارتباط پایدار: مضامین اقتدارگرایی و نابرابری اجتماعی آن امروزه نیز قدرتمند و قابل درک هستند.
اقتباس از نمایشنامهٔ «سروان کوپنیک»
.
• اقتباس سینمایی از این نمایشنامه در سال ۱۹۵۶ جوایز متعددی از جمله جوایز فیلم آلمان برای بهترین بازیگری، کارگردانی و فیلمنامه را از آنِ خود کرد. همچنین این فیلم نامزد دریافت جایزهٔ اسکار برای بهترین فیلم خارجی زبان شد.این کتاب مناسب چه کسانی است؟
.
این کتاب مناسب علاقهمندان به نمایشنامههای تیزبینانه و شخصیتمحور دربارهٔ جامعه است. دانشجویان ادبیات، طرفداران طنز و علاقهمندان به درامهای تاریخی و هر کسی که به آثاری که پوچی اقتدار و بوروکراسی را نقد کرده علاقه داشته باشند نیز از مطالعهٔ این نمایشنامه لذت خواهند بُرد. اگر به مطالعهٔ نمایشنامه علاقه دارید، خواندن این اثر فوقالعاده زیبا و متمایز را از دست ندهید.چرا نمایشنامهٔ «سروان کوپنیک» را بخوانیم؟
.
• نشان میدهد که جامعه چقدر آسان از نمادهای اقتدار اطاعت میکند: کنش اصلی نمایشنامه به ظاهر جامعه اشاره دارد. این نمایشنامه نشان میدهد که چگونه مردم اغلب به ظاهر به جای ذات به ظاهر واکنش نشان داده و از دستورات پیروی میکنند نه به این دلیل که منطقی هستند، بلکه به این دلیل که از کسی که به نظر معتبر میرسد. خواندن این نمایشنامه به شما کمک میکند تا در مورد اینکه چقدر لباس فرم، عناوین یا جایگاه را با شایستگی اشتباه میگیریم، تأمل کنید و اینکه اطاعت کورکورانه در هر جامعهای چقدر میتواند خطرناک باشد. • پوچی و بیرحمی بوروکراسی را آشکار میکند: تلاشهای ویگت برای گرفتن مدارک ساده، نشان میدهد که چگونه سیستمهایی که قرار است به مردم کمک کنند، میتوانند آنها را به دام بیندازند. ناتوانی او در تأمین هویت به دلیل نداشتن کار ثابت و ناتوانی او در به دست آوردن کار ثابت به دلیل نداشتن هویت، چرخه معیوبی ایجاد میکند که به طرز دردناکی واقعگرایانه به نظر میرسد. این بخش از داستان، خواننده را عمیقاً به این فکر میاندازد که چگونه قوانین بوروکراتیک، وقتی به افراط کشیده میشوند، کرامت و انسانیت را از مردم سلب میکنند.
• ترکیبی از کمدی و تراژدی: زوکمایر از طنز نه برای سبک کردن جدیت وضعیت ویگت، بلکه برای تشدید آن استفاده میکند. شما به صحنههای پوچ میخندید، اما همین صحنهها چیزی تاریک در مورد نحوه عملکرد جامعه آشکار میکنند. این تعادل تراژیک-کمیک، نمایش را از نظر احساسی غنی میکند و باعث میشود شما با ناامیدی ویگت همدردی میکنید، اما از داستانسرایی هوشمندانه و طعنهآمیز نیز لذت میبرید.
• نمایشنامهای براساس یک داستان واقعی: دانستن اینکه یک مرد واقعی زمانی کل یک سیستم را صرفاً با پوشیدن لباس فرم افشا کرده است، به پیام نمایشنامه اعتبار و وزن میبخشد. این نمایشنامه تفسیری است که ریشه در واقعیت جامعه دارد. این باعث میشود مضامین قدرت، هویت و ساختار اجتماعی، فوریتر و مرتبطتر به نظر برسند. شما فقط یک داستان نمیخوانید؛ بلکه در حال یادگیری درباره لحظهای در تاریخ هستید که نشان داد نهادهای واقعی چقدر میتوانند ناقص و شکننده باشند.
کتاب «سروان کوپنیک» ترکیبی قدرتمند از طنز و نقد اجتماعی است و شما را به فکر کردن در مورد چگونگی عملکرد جامعه وامیدارد و در عین حال متنی سرگرمکننده و جذاب است. این داستانی است که به راحتی آن را خواهید خواند، اما از نظر معنا غنی است و نشان میدهد که چگونه یک مرد ساده، مضحک بودن سیستمهای سفت و سخت و اطاعت کورکورانه را افشا میکند. چه از داستانهای شخصیتمحور، چه از موقعیتهای تاریخی یا طنز تند لذت ببرید، این نمایشنامه تجربهای به یاد ماندنی و تأملبرانگیز برایتان خواهد شد.
دربارهٔ نویسنده
.
کارل زوکمایر نویسنده و نمایشنامهنویس آلمانی بود که در ۱۸۹۶ به دنیا آمد و در ۱۹۷۷ درگذشت. برادر بزرگترش ادوارد زوکمایر نیز معلم، آهنگساز، رهبر ارکستر و پیانیست بود. زوکمایر با شروع جنگ جهانی اول مانند بسیاری دیگر از دانشآموزان مدرسه را کنار گذاشت و داوطلبانه به خدمت سربازی رفت. در طول جنگ او در توپخانهٔ صحرایی ارتش آلمان خدمت کرد و در سال ۱۹۷۱ اولین اشعار خود را به چاپ رساند اما دو نمایشنامهٔ اول او شکست خوردند. پس از جنگ به دانشگاه فرانکفورت رفت و ابتدا در رشتهٔ علوم انسانی و سپس در زیستشناسی و گیاهشناسی به تحصیل پرداخت. در سال ۱۹۲۹، زوکمایر فیلمنامهٔ «انگل آبی» را نوشت که برای آن جایزهٔ گئورگ بوشنر (Georg Büchner Prize) را دریافت کرد. او همچنین نمایشنامههای معروفی همچون «سروان کوپنیک»، «ژنرال تئوفلز» و «باربارا بلومبرگ» را نوشت. زوکمایر جوایز و افتخارات متعددی از جمله جایزه کلایست، مدال شهر گوتینگن، جایزهٔ بزرگ دولتی اتریش و حلقهٔ سالزبورگ را دریافت کرده است.معرفی نمایشنامهٔ مشابه: تماشاچی محکوم به اعدام (The spectator condemns to death)
.
نمایشنامهٔ «تماشاچی محکوم به اعدام» اثر ماتئی ویسنی یک (Matéi Visniec) نمایشنامهنویس رومانیایی-فرانسوی است که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد. این نمایشنامه تقلیدی تلخ از سیستم قضایی استالینیستی است که کاملاً این سؤال اساسی که آیا متهم واقعاً گناهکار است یا خیر را نادیده میگیرد. نویسنده در این نمایشنامه به بررسی مرزهای مبهم بین واقعیت، توهم و خودِ عمل تئاتر میپردازد. داستان با یک تماشاگر عادی که در یک اجرا شرکت کرده آغاز میشود، اما ناگهان شرکت کننده متوجه میشود که بهعنوان شخصیت اصلی نمایش انتخاب شده است. او بدون رضایت یا آمادگی، مجبور میشود در محاکمه شرکت کند. نویسنده در این نمایشنامه با ساختاری تئاتری و دیالوگمحور، به موضوعات عدالت، هویت و نقش تماشاگر در جامعه میپردازد.این نمایشنامه از لحاظ موضوعی به نمایشنامه «سروان کوپنیک» شباهت دارد چون هر دو بررسی میکنند که چگونه سیستمهای اجتماعی سفت و سخت، اطاعت کورکورانه و پوچی قدرت بوروکراتیک میتوانند افراد را در موقعیتهایی به دام بیندازند که هویت به جای حقیقت، به یک نمایش تبدیل میشود. هر دو اثر از طنز استفاده میکنند تا نشان دهند که چگونه نهادها میتوانند ظاهر را بر واقعیت ترجیح دهند. هر داستان ماهیت نمایشی خود قدرت را نقد میکند و نشان میدهد که چگونه اعتماد جامعه به لباس فرم، نقشها یا آیینها جایگزین قضاوت واقعی انسان میشود. از جمله شباهتهای هر دو اثر میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
• نقد بوروکراسی و قدرت بیمنطق: هر دو اثر سیستمهای بوروکراتیک را سفت و سخت، پوچ و کورکورانه اقتدارگرا به تصویر میکشند. در هر دو روایت، قدرت نه از طریق هوش یا عدالت، بلکه از طریق آیینهای پوچ، مهرها، رویهها و ترسی که ایجاد میکنند، عمل میکند.
• بازی با هویت و نقش اجتماعی: هویت در هیچ یک از دو داستان پایدار نیست؛ چیزی است که فرد اجرا میکند. هر دو اثر شکنندگی و نمایشی بودن جایگاه اجتماعی را برجسته میکنند.
• طنز یک ابزار افشاگری: با وجود لحنهای متفاوتشان، هر دو از طنز برای افشای ریاکاری اجتماعی استفاده میکنند. طنز صرفاً سرگرمی نیست، بلکه نوعی نقد است و نشان میدهد که نهادهای انسانی وقتی کورکورانه دنبال میشوند چقدر غیرمنطقی و خندهدار میشوند. کمدی حقایق عمیقتری را در مورد ترس، اطاعت و پوچی اقتدار آشکار میکند.
• قربانی شدن فرد در سیستم: در هر دو متن، فرد توسط سیستمی بزرگتر از خودش خرد یا دستکاری میشود. هر دو داستان نشان میدهند که چگونه نهادها میتوانند هویت شخصی را به نفع قوانین و سلسله مراتب از بین ببرند.
سخن پایانی
.
«سروان کوپنیک» داستانی را برای ما به جا میگذارد که چندان هم ساده نیست. این داستان به ما نشان میدهد که قدرت اغلب چیزی بیش از یک لباس نیست و توهمی است که مردم به طور جمعی موافق اطاعت از آن هستند. با تماشای اینکه ویگت صرفاً با تغییر لباسهایش به قدرت میرسد، از ما دعوت میشود تا نمادهایی را که به آنها اعتماد داریم و سیستمهایی را که بدون فکر کردن از آنها پیروی میکنیم، زیر سوال ببریم. طنز نمایشنامه، هضم این درک را آسانتر میکند، اما حقیقت نهفته در آن، همچنان تیز و بُرنده باقی میماند.آنچه بیش از همه پس از پایان نمایشنامهٔ «سروان کوپنیک» در ذهن باقی میماند، نه فقط طنز، بلکه انسانیت خود ویگت است. اشتیاق او برای عزت، ناامیدیاش از تعلق داشتن و امتناعش از پذیرش بیسروصدای موانع جامعه، او را به شخصیتی قهرمانانه و غیرمنتظره تبدیل میکند. او هم یک بیگانه و هم یک آینه است و به ما نشان میدهد که یک فرد چقدر آسان میتواند خرد شود .جرم او از هر عمل شورشی معنادارتر و درخواستی برای به رسمیت شناخته شدن در جهانی است که در مقابل مردم، کاغذبازی را قرار دادهاند.
نمایشنامهٔ زکمایر نشان میدهد که اگر یک جامعه میتواند توسط مردی با لباس فرم قرضی، از درون به لرزه درآید، شاید مشکل نه خود آن مرد، بلکه خود جامعه باشد. کمدی داستان ممکن است ما را به خود جذب کند، اما درس عمیقترش چیزی است که با ما میماند و به ما نشان میدهد که باید فراتر از ظواهر پیش برویم، سیستمهایی که از آنها حمایت میکنیم را زیر سؤال ببریم و انسانیت را از یاد نبریم.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
.
یک دستهٔ موسیقی نظامی روی صحنه مارشی آلمانی مینوازد. آنها ناگهان و بادقت از نواختن بازمیایستند و با رژه از صحنه بیرون میروند. اکنون ما در ادارهٔ مرکزی پلیس در شهر پستدامیم. انبوهی از اسناد، کمد بایگانی و یک گاو صندوق در صحنه دیده میشود. تصویر بزرگی از قیصر آلمان را به دیوار زدهاند و در اطراف آن مقررات پلیس و شمشیر و کلاهخودی را آویختهاند. افسر پلیس روی نیمکتی نشسته است. او کاغذی را مهر میکند و به دست گروهبان میدهد و او آن را بهطرف حائل چوبی کوتاهی در عقب میبرد. پشت این حائل شخصی مهم و ویلیام ویگت ایستادهاند. ساعت شهر به صدا در میآید و رد همانحال گروهبان پاشنههایش را بههم میکوبد و تعظیمکنان سند را به آن شخص مهم میدهد. ساعت که از نواختن افتاد، افسر پروندهاش را میبندد و کاغذهایش را کنار میگذارد.
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.
جمله مورد علاقهات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.
شاید بپسندید














از این مترجم














247٬500 تومان
275٬000
%10













































