

عارف جانسوخته
انتشارات نیلوفر منتشر کرد:
کتاب عارف جانسوخته (داستان شورانگیز زندگی مولانا) نوشتهی نهال تجدد و ترجمهی مهستی بحرینی است. نهال تجدد نویسنده و مولاناپژوه ایرانی است که در فرانسه زندگی میکند. وی همسر ژان کلود کریر، فیلمنامهنویس مطرح فرانسوی است. این نویسنده در دههی هفتاد برای تحصیل در رشتهی فرهنگ و ادب چین به کشور فرانسه عزیمت کرد و نزد بزرگانی چون فرانسوا چنگ، متخصص شعر و خطاطی، فرهنگ و ادبیات چین را آموخت. تجدد بیشتر آثار خود را به زبان فرانسه نوشته؛ ولی با تسلط بر زبان و ادبیات فارسی در نگارش کتابهای خود از منابع و مآخذ گوناگون فارسی بهره گرفته است. از آثار این پژوهشگر ایرانی میتوان به «مَلِک گرسنه»، «در جستجوی مولانا» و «روشنایی خاموششده» اشاره کرد.
کتاب عارف جانسوخته (داستان شورانگیز زندگی مولانا) شرح حال گیرایی از مولانا جلالالدین بلخی است که هم اتفاقات زندگی این عارف و شاعر بلندآوازه را دربرمیگیرد و هم اشارهای به رویدادهای تاریخی زمان وی دارد. مترجم این اثر دربارهی نام این کتاب نوشته است: «نام اصلی این کتاب رومی سوخته است؛ اما چون این شاعر عارف در ایران به مولانا شهرت دارد، عنوان «عارف جانسوخته، داستان شورانگیز زندگی مولانا» برای آن برگزیده شد.» این اثر از زبان حسامالدین چلبی، مرید مولانا، نوشته شده و خود مولانا به خاطر ارادت و علاقهای که به شاگردش داشته، در اول هر دفتر از مثنوی بارها از حسامالدین چلبی و همراهیاش تشکر و ابراز محبت کرده است. خواننده در این کتاب با راوی همراه میشود و از چگونگی سرودن مثنوی توسط مولانا و تصحیح آنها از سوی حسامالدین چلبی باخبر میگردد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
دربارهی کتاب
این کتاب در قالب رمانی داستانی، زندگی مولانا را از دوران کودکی تا ملاقات با شمس تبریزی و تأثیر عمیق این دیدار بر زندگی و اشعار او روایت میکند. نویسنده با بهرهگیری از منابع تاریخی معتبر، تلاش دارد تا تصویری واقعی و بهدور از افسانهپردازی از مولانا ارائه دهد. همچنین، در بخشهایی از کتاب، اشعار مولانا بهعنوان چاشنی روایت بهکار رفته است که به درک بهتر احساسات و تفکرات او کمک میکند.
دربارهی نویسنده
نهال تجدد (Nahal Tajadod)، نویسنده و پژوهشگر ایرانی-فرانسوی، در سال ۱۳۳۸ در ایران متولد شد. او در فرانسه به تحصیل در زمینهی فرهنگ و هنر چینی پرداخت و دکترای زبان و ادبیات چینی را دریافت کرد. نهال تجدد همسر ژان کلود کریر، فیلمنامهنویس مشهور فرانسوی است و از میان سایر آثار او میتوان به مواردی همچون ایرانیتر ملک گرسنه اشاره کرد.
چرا باید این کتاب را خواند؟
«عارف جان سوخته» برای علاقهمندان به زندگی و افکار مولانا، منبعی ارزشمند است. این کتاب با نثری روان و داستانی جذاب، خواننده را با زوایای کمتر شناختهشدهی زندگی این شاعر و عارف بزرگ آشنا میکند. همچنین، استفاده از اشعار مولانا در متن کتاب، روایت عمیقتری از احساسات و تفکرات او در اختیارتان قرار میدهد.
کتابهای مشابه با «عارف جان سوخته»:
اگر از این اثر نهال تجدد لذت بردهاید و به موضوعات عرفان، زندگی مولانا و تاریخ تصوف علاقهمند هستید، مطالعهی آثار زیر را توصیه میکنم:
ملت عشق (The Forty Rules of Love)، الیف شافاک (Elif Shafak)
موضوع: داستانی دربارهی زندگی مولانا و شمس تبریزی که با یک روایت مدرن ترکیب شده است.
چرا بخوانیم؟ اگر به جنبههای عاشقانه و فلسفی ارتباط بین مولانا و شمس علاقهمندید، این کتاب، انتخابی عالی به شمار میآید.
در جستجوی مولانا (Sur Les Pas de Rumi)، نهال تجدد
موضوع: این کتاب نیز اثر نهال تجدد است و به بررسی زندگی مولانا و تأثیرات شمس تبریزی بر او میپردازد.
چرا بخوانیم؟ اگر از سبک و قلم نهال تجدد در «عارف جان سوخته» لذت بردید، این کتاب ادامهی همان نگاه به مولانا محسوب میشود.
کیمیا خاتون (Kimia Khatoon)، سعیده قدس (Saideh Ghods)
موضوع: این کتاب داستان زندگی کیمیا خاتون، دخترخواندهی مولانا و ازدواج بحثبرانگیزش با شمس تبریزی را روایت میکند.
چرا بخوانیم؟ اگر علاقهمندید داستان زندگی مولانا را از زاویهای دیگر و از نگاه یک زن بخوانید، این کتاب توصیه میشود.
زندگی و رباعیات مولانا، عبدالحسین زرینکوب
موضوع: پژوهشی در زندگی، شخصیت و اشعار مولانا.
چرا بخوانیم؟ این کتاب بهصورت علمیتر، اما همچنان خواندنی، به زندگی و اندیشههای مولانا میپردازد.
مطالعهی این کتاب به چه کسانی توصیه میشود؟
کتاب «عارف جان سوخته» برای گروههای مختلفی از خوانندگان جذاب و مناسب است. این اثر هم برای علاقهمندان به ادبیات عرفانی و هم برای کسانی که به دنبال رمانی تاریخی و الهامبخش هستند، انتخاب خوبی خواهد بود. در ادامه مشخص میکنیم که این رمان خواندنی برای چه افرادی مناسبتر است: علاقهمندان به زندگی مولانا و شمس تبریزی
اگر میخواهید زندگی و سیر تحول فکری مولانا را بشناسید، این کتاب، روایتی داستانی از او ارائه میدهد. «عارف جان سوخته» به رابطهی مولانا و شمس تبریزی و تأثیر عمیق این آشنایی بر زندگی مولانا توجه دارد و نگاهی متفاوت از این داستان ارائه میدهد.
دوستداران ادبیات عرفانی و فلسفی
اگر از خواندن آثار مولانا، ابنعربی، عطار نیشابوری و حافظ لذت میبرید، کتاب حاضر، شما را با دنیای فکری و عرفانی آنها آشنا میسازد. مفاهیم عمیق عرفانی مانند عشق الهی، فنا، سلوک عرفانی و رابطهی مرشد و مرید در «عارف جان سوخته» مورد بررسی قرار میگیرد.
خوانندگان علاقهمند به رمانهای تاریخی
این کتاب در قالب رمان، اما بر پایهی مستندات تاریخی نوشته شده است. اگر به کتابهایی مثل «کیمیا خاتون» علاقه دارید، از این اثر نیز لذت خواهید برد. نهال تجدد تلاش دارد تا چهرهای واقعی از مولانا و شخصیتهای پیرامون او ارائه دهد.
دوستداران داستانهای عمیق و احساسی
اگر به دنبال داستانی پر از احساس، عشق و تحول درونی هستید، «عارف جان سوخته» روایتگر سفری عاطفی و عرفانی است. رابطهی مولانا و شمس تبریزی در این کتاب از زاویهای احساسی و درونی مورد بررسی قرار میگیرد.
دانشجویان و پژوهشگران حوزهی ادبیات و عرفان
اگر در حال مطالعهی عرفان اسلامی، تصوف، یا ادبیات فارسی هستید، کتاب حاضر، دیدگاه مفیدی دربارهی مولانا ارائه میدهد. اطلاعات و تحلیلهایی در این کتاب وجود دارد که میتواند برای پژوهشهای دانشگاهی مورد استفاده قرار گیرد.
کسانی که به دنبال کتابی الهامبخش هستند
این کتاب برای افرادی که به دنبال معنای زندگی، آرامش ذهن و بینش عرفانی هستند، یک اثر الهامبخش به شمار میآید و نهال تجدد مفاهیم عمیقی همچون عشق، رهایی، شناخت درونی و تحول روحی در آن گنجانده است.
سخن پایانی
کتاب «عارف جان سوخته» اثری محسوب میشود که نهتنها به زندگی مولانا و شمس تبریزی میپردازد، بلکه خواننده را به سفری عرفانی و درونی دعوت میکند. کتاب حاضر با نثری داستانی، اما مبتنی بر مستندات تاریخی، تلاش دارد تصویری واقعی از این دو شخصیت بزرگ ارائه دهد و زوایای پنهان رابطهی آنها را روشن سازد.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
این فقدان برای مولانای جوان سوگی دوگانه دربرداشت، چون هم پدرش را از دست داده بود و هم بهترین معلم را. تربیتش ناقص مانده بود. میبایست کس دیگری سر برسد. مولانا یک سال انتظار این شخص را کشید و در کمینش ماند.
مغولها، همچون تیغی در ابریشم، به سوی مغرب پیش میرفتند. ایرانیان از برابر این قوم چادرنشین میگریختند. بسیاری از آنان در قونیه پناه جستند. برخی از آنان نقل کردند که روزی برهانالدین محقق ترمذی، عالم شهیر بلخ، همچنان که گرم تعلیم دادن به شاگردان خود بود ناگهان از درس گفتن بازایستاد، آهی کشید فریاد زد و گفت: «هم اکنون شیخ من، سلطان العلما، از عالم خاک به سوی عالم پاک رفت. فرزند شیخم، جلال الدین محمد، بینهایت نگران من است. باید به قونیه بروم و بار امانتی را که شیخم به من سپرده است به وی تسلیم کنم.»
البته در آن دوران هرج و مرج داستانهای بسیاری حاکی از مکاشفات، معجزات، همزمانی حوادث و پیشگوییها دهان به دهان میگشت، اما هنگامی که آنها را برای مولانا نقل میکردند هرگز درصدد یافتن حقیقتی در آنها برنمیآمد.


شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













