%20


ارباب و بنده
3٫0
(22)
4 نظر
نویسنده:
مترجم:
قیمت:
104٬000 تومان
130٬000
دفعات مشاهده کتاب
5668
علاقهمندان به این کتاب
154
میخواهند کتاب را بخوانند.
10
کتاب را پیشنهاد میکنند
10
کتاب را پیشنهاد نمیکنند
0
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
نشر چشمه منتشر کرد:
نیکیتا نزدیک صبح بیدار شد. سرما، که دوباره نیزهاش را در پشتش فرو میبرد بیدارش کرد. به خواب دیده بود که از آسیاب میآید و گاری آرد اربابش را میآورد و ضمن عبور از نهر چرخ گاری از پل لغزیده و در آب مانده بود. به خواب دید که به زیر گاری خزیده و آن را بر گرده گرفته بود تا بلندش کند اما عجیب آن بود که گاری نمیخواست حرکت کند و به پشت او چسبیده بود و او نه میتوانست آن را بلند کند و نه از زیر آن بیرون آید و بار سنگین گاری کمرش را خورد میکرد. (از متن کتاب)
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
مترجم
نشر
شابک
9789643625870
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
شومیز
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
88 صفحه
نوبت چاپ
22
وزن
100 گرم
سال انتشار
1404
کتاب «ارباب و بنده» (Master and Man) داستانی کوتاه از لئو تولستوی (Leo Tolstoy) نویسندهٔ شهیر روسی است که اولینبار در سال ۱۸۹۵ منتشر شد. نویسنده در این داستانِ کوتاه به بیداری اخلاقی و معنوی انسانها از طریق تضاد بین ثروت، غرور و از خودگذشتگی میپردازد. این کتاب داستان یک زمیندار ثروتمند و خودمحور و خدمتکار فروتنش نیکیتا را دنبال میکند که برای بستن یک معاملهٔ تجاری به سفر میروند اما در کولاک گیر میکنند. تولستوی از گرفتاری آنها در میان برف به عنوان استعارهای برای پوچی درونی و کوری اخلاقی استفاده کرده است. در طول این مصیبت، وسواس واسیلی به سود و مقام به دلیل مواجهه با مرگ از بین میرود و در نهایت این شخصیت به شفقت و ارزش فداکاری پی میبرد. این داستان تأملی فلسفی در مورد معنای زندگی، بیهودگی، ماتریالیسم و قدرت تولد دوبارهٔ اخلاق، در مواجهه با مرگ است.
دربارهٔ کتاب
.
داستان «ارباب و بنده» دربارهٔ یک زمیندار به نام واسیلی آندرهایچ است که یکی از دهقانانش به نام نیکیتا را برای سفری کوتاه با سورتمه همراهی میکند. آنها برای دیدار با یک زمیندار دیگر سفر میکنند تا واسیلی بتواند زمینی را با قیمت مناسب بخرد. او بیصبر است و آرزو دارد زودتر از سایر مدعیان به آنجا برسد. این دو مرد ناگهان خود را در میان کولاک گرفتار میبینند، اما ارباب به دلیل طمع خود، میخواهد به راهشان ادامه دهند.به دلیل برف آنها راه خود را گم میکنند و سرانجام خود را در شهری مییابند و برای استراحت توقف میکنند. واسیلی اما تصمیم میگیرد که باید به راه خود ادامه بدهند. مردان راه را گم میکنند و اسبها خسته میشوند بنابراین تصمیم میگیرند شب را بخواند و صبح راه خود را پیدا کنند. نیکیتا که به اندازهٔ واسیلی لباس گرم نپوشیده زد خیلی زود متوجه میشود که در آستانهٔ مرگ بر اثر سرمازدگی است.
ویژگیهای برجستهٔ کتاب
.
«ارباب و بنده» داستانی عمیقاً انسانی و سرشار از معنویت و واقعگرایی به همراه فلسفهٔ اخلاق است. تولستوی از طریق یک روایت ساده اما قدرتمند، ماهیت طمع، اختلاف طبقاتی و رستگاری را بررسی کرده و نشان میدهد که چگونه بزرگترین حقایق زندگی اغلب در لحظات رنج و بحران پدیدار میشود. قدرت این داستان در عمق روانشناختی و توانایی آن در تبدیل یک موقعیت عادی به درسی در مورد شفقت، فروتنی و دگرگونی روح انسان نهفته است. ویژگیهای برجستهٔ این کتاب عبارتاند از:• عمق اخلاقی و معنوی: این داستان به زیبایی فلسفهٔ تولستوی در مورد عشق، فداکاری و بیداری اخلاقی را به تصویر میکشد و نشان میدهد که چگونه انسانیت واقعی در یک لحظه میتواند زنده شود.
• نمادگرایی و تمثیل: کولاک به عنوان استعارهای غنی برای کوری معنوی و هرج و مرج روحی که توسط طمع تسخیر شده است، عمل میکند، در حالی که خود سفر، مسیری از تاریکی اخلاقی به روشنایی را منعکس میکند.
• رئالیسم روانشناختی: تولستوی استادانه افکار درونی، ترسها و دگرگونیهای شخصیتهایش، به ویژه واسیلی را به تصویر میکشد که تکامل عاطفیاش اصیل و عمیقاً تأثیرگذار به نظر میرسد.
• تضاد بین ارباب و بنده: رابطه بین واسیلی و نیکیتا نابرابریهای اجتماعی و اخلاقی روسیه را آشکار میکند و در عین حال برتری اخلاقی فروتنی بر غرور را برجسته میسازد.
• پیام جهانی: اگرچه داستان در روسیه قرن نوزدهم اتفاق میافتد، اما مضامین داستان مانند حرص و طمع، رستگاری و جستجوی معنا از زمان و فرهنگ فراتر میرود و باعث میشود حتی خوانندگان امروزی موضوع آن را درک کنند.
این کتاب مناسب چه کسانی است؟
.
این کتاب مناسب کسانی است که به مطالعهٔ داستانهای پُر معنا دربارهٔ مبارزات اخلاقی طبیعت انسان و جستوجوی معنای عمیقتر در زندگی علاقه داشته باشند. این کتاب بهویژه مناسب کسانی است که از مطالعهٔ ادبیات کلاسیک لذت میبرند. دانشجویان رشتهٔ ادبیات، اخلاق یا روانشناسی نیز از مطالعهٔ این کتاب لذت خواهند بُرد. این اثر بسیار تأثیرگذار و تأملبرانگیز است و مطالعهٔ آن را به تمام کسانی که به ادبیات روسیه علاقه دارند توصیه میکنیم.چرا رمان «ارباب و بنده» را بخوانیم؟
.
• این کتاب یک تحول اخلاقی قدرتمند ارائه میدهد: هستهٔ اصلی داستان در تبدیل واسیلی از یک زمیندار مغرور و مادیگرا به مردی متفاوت نهفته است. بیداری اخلاقی این شخصیت به خوانندگان یادآوری میکند که رستگاری حتی برای خودخواهترین افراد نیز امکانپذیر است. تولستوی موعظه نمیکند، او این تغییر را از طریق عمل، از طریق لحظات پایانی شفقت واسیلی که معنای واقعی بشریت را روشن میکند، نشان میدهد. خواندن کتاب به شما کمک میکند تا ببینید چگونه لحظات بحرانی میتوانند به فرصتهایی برای شفافیت اخلاقی و تولد دوباره معنوی تبدیل شوند.• این کتاب منعکس کننده مبارزات جهانی بشر است: اگرچه داستان در روسیه قرن نوزدهم اتفاق میافتد، «ارباب و بنده» به مضامینی مانند حرص و طمع، مرگ و میر، ایمان و نیاز به ارتباط میپردازد که فراتر از زمان و مکان هستند. تصویر تولستوی از این مبارزات چنان اصیل است که خوانندگان از هر پیشینهای میتوانند بخشهایی از خود را در واسیلی یا نیکیتا ببینند. این داستان شما را تشویق میکند تا در مورد اولویتهای خود تأمل کنید و در نظر بگیرید که چقدر راحتطلبی و جاهطلبی میتواند شما را از هدف عمیقتر زندگی کور کند.
• سادگی را با معنای عمیق ترکیب میکند: یکی از بزرگترین نقاط قوت تولستوی، توانایی او در بیان حقایق عمیق از طریق داستانسرایی ساده و واضح است. طرح داستان سرراست است؛ سفری در میان کولاک، اما هر رویداد و تصویری بار نمادین دارد. کولاک به استعارهای برای سردرگمی معنوی تبدیل میشود و این تعادل بین سادگی روایت و غنای فلسفی، داستان را هم آسان برای خواندن و هم به طور بیپایانی تأملبرانگیز میکند.
• تأثیر عاطفی ماندگاری بر جای میگذارد: «ارباب و بنده» مدتها پس از پایان خواندن آن، در ذهن شما باقی خواهد ماند. پایان داستان گرچه غمانگیز است اما احساسات عمیقی را برمیانگیزد و خواننده را به چالش میکشد تا در مورد آنچه زندگی معنادار را تعریف میکند، تجدید نظر کند. دلسوزی تولستوی برای بشریت در هر صفحه میدرخشد و این تجربه را نه تنها ادبی، بلکه معنوی میکند. این نوع داستان، شیوه نگاه شما به سخاوت، مرگ و عشق را تغییر میدهد و شما را با حس تأمل آرام و همدلی تازه برای دیگران رها میکند.
کتاب «ارباب و بنده» یکی از عمیقترین و تکاندهندهترین داستانهای تولستوی در مورد روح انسان است. این داستان روایتی ساده دارد اما معنای فلسفی آن بسیار عمیق است و نشان میدهد که چگونه بزرگترین درسهای زندگی اغلب از سختی، فروتنی و عشق ناشی میشود. این داستان خوانندگان را به چالش میکشد تا در مورد زمانی بیاندیشند که ثروت، قدرت و غرور از بین میرود. داستانسرایی استادانه و بینش اخلاقی باورنکردنیِ تولستوی، این اثر کوتاه را تبدیل به مراقبهای جادوانه در مورد معنای واقعی زندگی کرده است.
دربارهٔ نویسنده
.لئو تولستوی نویسندهٔ روسی در ۹ سپتامبر ۱۸۲۸، در ملک خانوادگی خود در استان تولای روسیه به دنیا آمد و در نوامبر ۱۹۱۰ درگذشت. او کوچکترین بچه از چهار پسر خانواده بود. هنگامی که مادر تولستوی در ۱۸۳۰ درگذشت، پسرعموی پدرش مراقبت از کودکان را برعهده گرفت. هنگامی که پدر آنها کُنت نیکولای تولستوی تنها ۷ سال بعد درگذشت، عمهٔ آنها به عنوان قیم قانونی مسئولیت بچهها را برعهده گرفت. وقتی عمهشان فوت کرد لئو به همراه خواهرها و برادرانش با عمهٔ کوچکتر خود به کازارنِ روسیه نقلمکان کردند. گرچه تولستوی در سن کم با فقدانهای زیادی روبهرو شد، اما بعدها خاطرات دوران کودکی خود را در نوشتههایش بیعیبونقص نشان داد.
تولستوی بیش از حد خوشگذران بود و درنهایت در سال ۱۸۴۷ دانشگاه را بدون هیچ مدرکی ترک کرد. او به املاک پدر و مادرش بازگشت و در آنجا به کشاورزی مشغول شد. او پس از مدتی متوجه شد که در کشاورزی شکست خواهد خورد اما توانست خاطراتش را در یک دفترچه بنویسد و همین آغاز عادتی مادامالعمر و الهامبخش بسیاری از داستانهای او شد. تا اینکه برادر بزرگترش برای مرخصی سربازی به ملاقات او آمد و او را متقاعد کرد که به ارتش بپیوندد. بنابراین لئو در نوامبر ۱۸۴۵ به اوکراین منتقل شد و تا اوت ۱۸۵۵ در جنگهای کریمه حضور داشت.
آثار تولستوی:
.
تولستوی در دورانی که در ارتش خدمت میکرد، روی یک زندگینامه کار کرد و زیباترین خاطرات دوران کودکی خود را نوشت. در ۱۸۵۲ این زندگینامه در مجلهٔ «معاصر»، محبوبترین مجلهٔ آن زمان منتشر و تبدیل به اولین اثر منتشرشدهٔ تولستوی شد. پس از آن تولستوی شروع به نوشتن در مورد زندگی روزمرهٔ خود در ارتش قفقاز کرد. بااینحال این کار را تکمیل نکرد. او در دومین کتابش با عنوان «افسانههای سواستپوپل» یک تکنیک نوشتاری نسبتاً جدید را آزمایش کرد. هنگامی که جنگ در کریمه به پایان رسید او ارتش را ترک کرد و به روسیه بازگشت. در صحنهٔ ادبی سنت پترزبورگ با استقبال بینظیری مواجه شد. او که سرسخت و متکبر بود حاضر نشد با هیچ مکتب فکری خاصی متحد شود و خود را آنارشیست اعلام کرد و در سال ۱۸۵۷ به پاریس رفت. زمانی که آنجا بود تمامِ پول خود را قمار کرد و مجبور شد به خانهٔ خود در روسیه بازگردد. تولستوی که به همراه همسرش و فرزندانش در یاسانا پولیانا زندگی میکرد، بخش عمدهای از دهه ۱۸۶۰ را صرف نوشتن اولین رمان بزرگ خود «جنگ و صلح» کرد. در سال ۱۸۷۳ تولستوی شروع به کار بر روی دومین رمان معروف خود «آنا کارنینا» کرد. او در طول دهههای ۱۸۸۰ و ۱۸۹۰ به نوشتن داستان ادامه داد و یکی از موفقترین آثار بعدی او «مرگ ایوان ایلیچ» بود. تا به امروز رمانهای تولستوی جزو بهترین دستاوردها و آثار ادبی به شمار میروند.
معرفی کتاب مشابه: بیگانه (The Stranger)
.
کتاب «بیگانه» اثر آلبر کامو (Albert Camus) نویسندهٔ فرانسوی-الجزایری و داستان مورسو، مردی منزوی از نظر عاطفی ساکن الجزیره را روایت میکند. رمان با مرگ مادرش آغاز میشود که او با بیتفاوتی به آن واکنش نشان میدهد. کمی بعد، او درگیر یک درگیری خشونتآمیز در ساحل میشود که منجر به قتل یک مرد عرب میشود. در طول محاکمهاش، عدم پشیمانی و سردی عاطفی مورسو، جامعه را بیش از جرم واقعیاش شوکه میکند. در حالی که او در انتظار اعدام است، با پوچی زندگی روبهرو میشود و بیتفاوتی جهان نسبت به رنج انسان را میپذیرد و با درک این که همه مردم سرنوشت یکسانی دارند به آرامش عجیبی دست مییابد.این رمان شباهت زیادی به «ارباب و بنده» دارد و نویسنده در آن به تقابل بین زندگی، مرگ و معنا پرداخته است. کامو از طریق اگزیستانسیالیسم و فلسفه پوچی به این موضوع نزدیک میشود، در حالی که تولستوی آن را از طریق بیداری اخلاقی ارائه میدهد. با این حال هر دو شخصیتهای اصلی خود را از بیتفاوتی به درک عمیقی از جوهره زندگی هدایت میکنند. از جمله شباهتهای هر دو کتاب میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
• رویارویی با مرگ: هر دو رمان حول محور مردانی میچرخند که با مرگ روبرو میشوند و از طریق آن، زندگی را درک میکنند.
• تحول از طریق آگاهی: شخصیت اصلی هر کدام از داستانها دچار یک بیداری درونی میشود. بیداری مورسو فلسفی است، در حالی که بیداری واسیلی اخلاقی و معنوی است و معنا را در عشق و شفقت مییابد.
• انزوا و بیگانگی: هر دو مرد، چهرههایی منزوی هستند و انزوای آنها نقطه شروعی برای خودشناسی میشود.
• جستجوی معنا در جهانی بیمعنی: شخصیت کامو یاد میگیرد که در جهانی بیتفاوت، اصیل زندگی کند؛ شخصیت تولستوی هدف الهی را فراتر از مادیگرایی کشف میکند.
• بیداری اخلاقی و وجودی: هر دو کتاب نشان میدهند که درک واقعی اغلب در آستانه مرگ پدیدار میشود، جایی که زندگی مادی اهمیت خود را از دست میدهد و روح انسان با حقیقت نهایی خود روبرو میشود.
سخن پایانی
.
رمان «ارباب و بنده» یکی از خواندنیترین آثار تولستوی است که خواننده را با حس عمیقی از شکنندگی و زیبایی زندگی انسان رها میکند. تولستوی یک فرضیهٔ ساده و سفری در میان کولاک را در پیش گرفته و آن را به کاوشی در اخلاق، مرگ و ذات کرامت انسانی تبدیل کرده است. او در این داستان نشان میدهد که مواجهه با نیروهای خام طبیعت و اجتنابناپذیری مرگ، مظاهر ثروت و جایگاه اجتماعی در نهایت بیمعنی هستند. در این شرایط دشوار، شخصیت واقعی آشکار میشود و تولستوی به ما یادآوری میکند که شفقت و از خودگذشتگی ویژگیهایی هستند که بشریت را تعریف میکنند.
در نهایت تولستوی به موضوعات دگرگونی و رستگاری رسیده است. تضاد میان «ارباب و بنده» در این کتاب بسیار مهم است و درحالیکه نقشهای اجتماعی آنها را از هم جدا میکند، فروتنی و نیکی داتی نیکیتا است که واسیلی را به سوی رستگاری هدایت میکند. این کتاب تأثیری ماندگار بر ذهن خواننده بر جای میگذارد و به ما یادآوری میکند که معنادارترین زندگیها، همان زندگیهایی هستند که با همدلی، شجاعت و صداقت اخلاقی شکل بگیرد.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
.
این نیکیتا موژیکی پنجاهساله و اهل ده مجاور بود. میگفتند که چیزی از خود ندارد. بیشتر عمرش را بیرون از موطن خود برای دیگران خدمت کرده بود و همهجا او را به سبب زحمتکشی و ورزیدگی در کارهای عملی و زور بازو و مهمتر از همه به سبب دل پاک و خلق خوبش دوست میداشتند. اما هیچجا ماندنی نشده بود زیرا سالی دو سهبار، و گاهی نیز بیشتر، جلو خود را رها میکرد و به ودکا خوردن میافتاد و آنوقت نهفقط هر چه داشت پای بطری میگذاشت بلکه بدمستی میکرد و با همه درمیافتاد. واسیلی آندرهایچ نیز چندبار او را از نزد خود رانده اما دوباره به خدمتش گرفته بود، زیرا نیکیتا آدم درستی بود و حیوانها را دوست داشت و از همه مهمتر قانع بود. واسیلی آندرهایچ نه هشتاد روبل، که دستمزد عادی خدمتکاری مثل او بود، بلکه چهل روبل به او میپرداخت، آن هم نه یک جا. بلکه به تفاریق و اغلب نه به صورت پول، بلکه به صورت جنسی که از دکان خودش به قیمت گران به او میفروخت.مارفا، همسر نیکیتا، که زمانی زن زیبا و کارآمدی بود و با پسری نوجوان و دو دخترش خانهداری میکرد، اصراری نداشت که نیکیتا به خانه آید، و با آنها زندگی کند.
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.
ثمین احمدی
29 مرداد 1404
کتاب تامل برانگیزی بود. من از خوندنش لذت بردم
0
0
شایان عرب پور
23 بهمن 1402
عالیه عالی
0
0
ابوالفضل عطوفی کاشانی
23 آبان 1400
داستان گیرا و جذابی داره. به شخصه خیلی از این کتاب لذت بردم و همچنین کتابی هست که ممکنه خیلی تاثیرگذار باشه
0
0
حامد کریمی
19 اسفند 1399
حتما این کتاب رو بخونین
0
0
جمله مورد علاقهات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم














104٬000 تومان
130٬000
%20


















































