

جامعهشناسی بدن
انتشارات ثالث منتشر کرد: بدن را نبايد ظرف و قالبي در نظر گرفت که انساني را در خود جاي ميدهد، طوري که مجبور باشد موجوديت خودش را به دليل اين قالب تغيير دهد. برعکس، بدن که همواره در رابطهاي تنگاتنگ با جهان قرار دارد، راه را براي انسان در اين جهان باز ميکرد و جهان را پذيراي او ميسازد. جهان خود را از شکوفايي حسها به ما ميشناساند. هيچچيزي در ذهن ما وجود ندارد که ابتدا از خلال حسهايمان نگذشته باشد. هر دريافتي پژواکي است از هزاران پژواک ديگر و جهاني که احاطهاش کرده است، جهاني آکنده از بينهايت گزاره لذت و کنجکاوي است که انتظار يافتن پاسخ هستند. بدين ترتيب، ميان بدن و کالبد جهان، نوعي پيوستار به وجود ميآيد که آنها را به يکديگر گره ميزند، جغرافياي بيروني، جغرافيايي حساس و زنده است و همراه با بدن، نفس ميکشد، خونريزي ميکند، به تنش درمي آيد يا به خواب ميرود. فروشگاه اينترنتي 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













